روزنامه آرمان ملی
1399/11/25
ریشه مشکلات در ناهماهنگی سیاست داخلی و خارجی است
جريـــانهاي سياسي هنوز براي حضور در انتخابات رياستجمهوري آينده برنامهاي ارائه نکردهاند. اين در حالي است که سرمايه اجتماعي جريانهاي سياسي نيز نسبت به گذشته کاهش داشته است. به نظر شما جريانهاي سياسي در ماههاي منتهي به انتخابات رياستجمهوري چگونه ميتوانند اعتماد از دست رفته مردم را بازگردانند؟آب رفته را نميتوان دوباره به جوي بازگرداند. اينکه رفتارهاي متفاوتي در زمينه سياست خارجي و داخلي مشاهده ميشود نشان ميدهد رويکرد تصميمگيريها هنوز با هم سازگار نشده است. اگر قرار است جمهوري اسلامي در مقابل استکبار جهاني مقاومت کند و در منطقه خاورميانه به اهداف خود دست پيدا کنيم بايد اين نکته را در نظر داشته باشيم که سياستهاي داخلي نيز بايد متناسب با چنين رويکردي باشد. متأسفانه در چهار سال گذشته ما از يک طرف به دنبال سياستهاي سازشکارانه با استکبار نبوديم و از سوي ديگر در داخل کشور با نوعي ولانگاري در عرصه تصميمگيري مواجه بوديم. بنده نام اين ولانگاري را ليبراليسم نميگذارم و معتقدم ليبراليسم داراي جنبههاي مثبت و منفي است. نهادهايي که بايد در زمينه اقتصادي نظارت و کنترل ميکردند و ثروت کشور را حفظ ميکردند و براي توسعه کشور برنامهريزي ميکردند رها يا منحرف شدهاند. اين وضعيت نيز مختص به يک دولت خاص نبوده؛ بلکه کل حرکتي که در دهههاي گذشته در جامعه وجود داشته بر همين اساس بوده است. تنها در دولت زمان جنگ تا حدودي اين مسائل وجود نداشت و تصميمگيريها با برنامهريزي بهتري صورت ميگرفت. براساس آماري که از سوي مسئولان ارائه شده حدود350 ميليارد دلار ارز در بازار فروخته شده تا قيمت ارز در بازار متعادل شود. اين در حالي است که با اين سرمايه ما ميتوانستيم اقدامات مهم توسعهاي و زيربنايي در کشور انجام بدهيم. در شرايط کنوني درمورد کالاهاي وارداتي که وارد کشور ميشود حدود14 ميليون تن کالاهاي کشاورزي وجود دارد. اين در حالي است که حدود200 دشت کشور در وضعيت نامناسبي قرار دارد و چاههاي آب فروکش کرده و مشکلات متعددي در زمينه کشاورزي و محيطزيست در کشور وجود دارد. در حالي که کشور در وضعيت تحريم قرار داشت برجام يک روزنه براي اقتصاد ايران به شمار ميرفت. اين در حالي است که ترامپ قبل از اينکه به رياستجمهوري برسد عليه برجام صحبت کرده بود. به همين دليل ما بايد تمهيدات لازم را براي خروج آمريکا از برجام و تحريمهاي جديد ميانديشيدم. اين فکر از زمان آقاي احمدي نژاد آغاز شد که تحريمها کاغذ پاره هستند. به همين دليل نيز زماني که ترامپ روي کار آمد خواستيم نشان بدهيم که تحريمها موثر نيست. در چنين شرايطي بود که تورم و نوسان نرخ ارز آغاز شد. در نتيجه به جاي جهش توليدي که مورد نظر مقام معظم رهبري بود به يک باره شاهد جهش قيمتها بوديم. ريشه اين اتفاقات نيز در عدمهماهنگي سياستهاي داخلي با سياستهاي خارجي است. نميتوان در يک زمان در عرصه خارجي سياست مقاومت در مقابل استکبار را در دستور کار خود قرار بدهيم و در عين حال در داخل کشور با ولانگاري فکري و اقتصادي مواجه باشيم.
اين ولانگاري فکري و اقتصادي از کجا نشأت ميگيــرد؟ از چه زماني وارد سيستــم تصميمگيري جامعه شده و چرا براي آن راه چارهاي انديشيده نشده است؟
در دولت مهندس موسوي روزنامه «ميزان» که روزنامه انقلاب اسلامي بود عليه دولت هجمه ايجاد ميکرد که اين دولت سوسياليسم و مارکسيسم است. پس از مدتي اين رويه ايجاد شد که هر کسي هر کاري دوست دارد ميتواند انجام بدهد. در چنين شرايطي عدهاي تلاش کردند در شهر تهران فضا را بفروشند و فکر ميکردند توسعه به معناي برج ساختن، لوکسسازي و زندگي لاکچري است. اين در حالي است که توسعه به معناي اين است که زيربناهاي توليدي و اقتصادي کشور فراهم شود. بنده زماني که در سال1359 به عنوان وزير صنايع انتخاب شدم تلاش کردم يک نهضت صنعتي در کشور ايجاد کنم. در طول سه سال ما 12هزار موافقت اصولي براي بخش خصوصي صادر کرديم و 80 شهرک صنعتي در کشور ساخته شد. هدف ما نيز خودکفايي کشور بود. با اين وجود همه اين اقدامات پس از مدتي دچار استحاله شد. به همين دليل نيز ما به واردکننده کالاهاي لوکس تبديل شديم. هنگامي که ما از کشورهايي که ما را تحريم کردهاند ماشينهاي لوکس وارد ميکنيم نشان ميدهد در چه وضعيت نامناسبي قرار گرفتهايم. به همين دليل نيز بنده معتقدم سياستهاي داخلي ما با سياستهاي خارجي هماهنگ نبوده است.
از چه زماني فرسايش و کاهش اعتــماد اجتماعي در کشور آغاز شده است؟
اين اتفاق از زمان رياستجمهوري آقاي احمدينژاد در کشور آغاز شد. واقعيت اين است که تا پايان دولت اصلاحات اعتقاد و باور مردم نسبت به مسئولان و نظام خيلي خوب بود. با اين وجود پس از دولت اصلاحات، به دليل رفتارها، وعدهها و اقدامات هرجومرجگرايانه آقاي احمدينژاد لطمات زيادي به نظام وارد شد. پس از دولت آقاي احمدينژاد، دولت آقاي روحاني روي کار آمد که در چهار ساله نخست به دليل توافق برجام و اتفاقاتي که رخ داد دولت موفقي بود. با اين وجود در دولت دوم و در حالي که با روي کار آمدن ترامپ انتظار تحريمها و تقابل وجود داشت اما پيشبينيهاي لازم از سوي دولت آقاي روحاني صورت نگرفت. در چنين شرايطي بايد اقتصاد به صورت نظاممند مديريت ميشد. اين در حالي است که چنين اتفاقي رخ نداد و همان زمان اعلام شد ارز4200 توماني در اختيار همه قرار خواهد گرفت.حتي يک فرد معمولي نيز ميدانست اين تصميم اشتباه است؛ چه برسد به يک سياستمدار.
چرا آقاي روحاني در چهار ساله دوم خود رويکرد متفاوتي نسبت به چهار سال اول خود در پيش نگرفتند؟
مشکل از اينجا آغاز شد که ايشان بايد بين دولت اول و دوم خود تفاوت قائل ميشدند. اين در حالي است که آقاي روحاني همان سياستهايي که در دولت اول خود در پيش گرفته بودند، که با دوران گشايشهاي برجامي مصادف شده بود، در دولت دوم نيز ادامه دادند. حاکميت سياسي بايد براي شرايط جديد فکر جديد داشته باشد. علت اصلي اينکه شرايط بهتر نشد؛ بلکه بدتر هم شد اين است که بين رويکرد دو دولت تفاوت ايجاد نشد؛ وگرنه آقاي روحاني همان آقاي روحاني است. سياستهاي ايشان نيز همان سياستهاست. در دولت اول گشايشهايي صورت گرفت و وضعيت بهتر شد در حالي که در دولت دوم شرايط تغيير کرد. اين در حالي بود که بحران کرونا نيز به وجود آمد و وقت و انرژي دولت را متوجه خود کرد. در نتيجه سياستهاي دولت آقاي روحاني بايد براساس شرايط تغيير ميکرد که چنين اتفاقي رخ نداد و ثابت باقي ماند.
آيا آقــاي روحــاني به دليل آينده سياسياي که براي خود متصور بودند به برخي از وعدههاي انتخاباتي اش توجه لازم را نکرد؟
آقاي روحاني اگر آينده سياسي بهتري براي خود متصور بودند بايد سياستهاي خود را در دولت دوم خود تغيير ميدادند. اين در حالي است که چنين اتفاقي رخ نداد. به همين دليل بنده بعيد ميدانم آينده سياسي بهتري در انتظار ايشان باشد. نکته ديگر اينکه آقاي روحاني بيشتر با شيوه نطق و خطابه با مردم حرف ميزنند و در سالهايي که رئيسجمهور بودند، موفق نشدند يک ارتباط موفق دو طرفه با مردم ايجاد کنند. احمدينژاد برعکس آقاي روحاني بود و به راحتي با مردم ارتباط برقرار ميکرد. شايد حرفهاي نادرستي هم ميزد اما در ارتباط برقرار کردن با مردم موفق عمل ميکرد. اين در حالي است که آقاي روحاني بيشتر به شيوه نطق و خطابه عمل ميکند. در دولت آقاي روحاني ما شاهد بوديم که از يک مسأله واحد صداهاي متفاوتي شنيده ميشد. به عنوان مثال اگر به موضوع واکسن کرونا توجه کنيم متوجه ميشويم که در ماههاي اخير چند نوع اظهارنظر درباره واکسن کرونا توسط مسئولان عنوان شده است. اين در حالي است که مردم بايد يک حرف و آن هم واقعيت را از زبان دولت بشنوند.
آقاي روحاني مدعي گفتمان اعتدال بودند. شما گفتمان اعتدال آقاي هاشمي را نيز در گذشته تجربه کرده بوديد. چه تفاوتي بين اين دو گفتمان وجود داشت؟
در اين زمينه شرايط زماني تفاوتهاي زيادي ايجاد ميکند. شايد اگر ترامپ در آمريکا به قدرت نميرسيد و کشور تحريم نميشد مشابهتهايي بين گفتمان آقاي روحاني با آقاي هاشمي وجود داشت. با اين وجود به دليل مشکلاتي که در دولت دوم آقاي روحاني به وجود آمد اين مشابهتها از بين رفت. اين در حالي است که ما پس از جنگ تحميلي در دولت آقاي هاشمي به آرامش رسيده بوديم و امکانات خوبي نيز در اختيار داشتيم. آقاي هاشمي شخصا نسبت به توسعه کشور علاقهمند بودند و به همين دليل يک رئيسجمهور مؤلف بودند. امروز نيز ما به يک رئيسجمهور مؤلف نياز داريم که داراي ابتکار عمل باشد. به عنوان مثال در موضوع متروي تهران بسياري با آقاي هاشمي مخالف بودند اما آقاي هاشمي ايستادگي و عنوان کرد اين کار بايد انجام شود. اين وضعيت در زمينه صادرات و ورزش نيز وجود داشت. اين در حالي است که در دولت آقاي روحاني چنين وضعيتي وجود نداشت. گفتمان آقاي هاشمي گفتمان توسعه بود. اولين کتابي که آقاي هاشمي نوشته بود درباره اميرکبير بود. به همين دليل ذهن ايشان يک ذهن اميرکبيري بود. اين در حالي است که ذهن آقاي روحاني يک ذهن بسيط آرايش نيافته است. شايد در ظاهر شباهتهايي بين اين دو نوع تفکر وجود داشته باشد اما در واقعيت شباهتي با هم ندارند. آقاي هاشمي يک رئيسجمهور مؤلف بود که آقاي روحاني داراي چنين وضعيتي نبودند.
در شرايط کنوني چه نقدهايي را به جريان اصلاحات وارد ميدانيد؟ به نظر شما جريان اصلاحات چگونه ميتواند در ماههاي آينده اعتماد مردم را دوباره جلب کند و مردم را به پاي صندوق هاي رأي بکشاند؟
واقعيت اين است که جريان اصلاحات نميتواند چنين کاري را انجام بدهد. نه جريان اصلاحات و نه جريان اصولگرايي هيچ برنامهاي براي آينده کشور ندارند. همه دفعالوقت ميکنند. جريانهاي سياسي بايد عنوان کنند چه برنامهاي براي اداره کشور دارند و پيامدهاي اجراي اين برنامه چه خواهد بود. در فکر برخي افراد ايدههايي وجود دارد اما خودشان آن را سانسور ميکنند. از طرف ديگر يک فکر نيز وجود ندارد و صداهاي مختلفي از يک جريان به گوش ميرسد. برنامههايي که ارائه ميشود کلي است و در مصاديق نامشخص است. برنامههايي مانند ايران بايد آباد باشد و به قدرت منطقهاي تبديل شود، از جمله برنامههايي است که در گذشته نيز مطرح شده و هيچ تازگي براي مردم ندارد. نکته ديگر اينکه جريانهاي سياسي بايد اگر کاري را انجام ميدهند پيامدهاي آن را نيز براي مردم تشريح کنند. کساني که قصد دارند در انتخابات آينده حضور پيدا کنند داراي برنامههايي هستند که در گذشته نيز توسط کانديداي رياستجمهوري مطرح شده و يک نوع کپيبرداري است. يکي از نقدهايي که به برخي از اصلاحطلبان وارد است اين است که نگاهها به مسائل سياسي است و قصد دارند از دريچه سياست به مسائل نگاه کنند. اين در حالي است که ما با مسائل اقتصادي و اجتماعي مواجه هستيم. اگر قرار است در جامعه تحول ايجاد شود بايد برنامههاي اقتصادي و اجتماعي ما تغيير کند. نکته ديگر اينکه به دليل فقدان يک تفکر منسجم و مشخص نيروهاي جديد نيز سرگردان شدهاند. به همين دليل کادرسازي به خوبي صورت نگرفته است. جواناني که به جريانهاي سياسي گرايش پيدا ميکنند دچار تشتت فکري هستند. به صورت کلي پس از انقلاب اسلامي ما در تربيت نيروي مکتبي چندان موفق نبوديم. نيروي مکتبي به معناي اين است که اگر بنده مسلمان هستم همه کارهايم بايد با اسلام منطبق باشد.
آيــا ميتوان از ظرفيــتهاي داخلي و خارجي برخي از چهرههاي تأثيرگذار سياسي مانند رئيس دولت اصلاحات در حل مشکلات کنوني جامعه استفاده کرد؟
متأسفانه اين اتفاق رخ نميدهد. اين در حالي است که رئيس دولت اصلاحات يکي از افراد علاقهمند به نظام و آرمانهاي انقلاب اسلامي است. بنده از نزديک شاهد بودم که در دولت اصلاحات هرگاه در يک موضوع مقام معظم رهبري ديدگاه خود را مطرح ميکردند رئيس دولت اصلاحات عنوان ميکردند به دليل اينکه ديدگاه رهبري درباره اين موضوع مشخص است پس ديگر درباره اين موضوع در دولت بحثي صورت نگيرد. ايشان به ديدگاههاي رهبري وفادار بودند و همواره به آنها احترام ميگذاشتند. متأسفانه مخالفان به ايشان تهمت ميزنند و هجمه ايجاد ميکنند. در نتيجه از ظرفيتهاي ايشان براي حل مشکلات جامعه استفاده نميشود. گويا صداي مخالفان ايشان که در حال ترويج دينداري جديدي هستند، بلندتر است. در دينداري جديد اين افراد تهمت زدن و توهين مباح شناخته ميشود و خود را محور اسلام و جهان ميدانند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
سکوت در برابر «توهينهاي زنجيرهاي»
مسئول حذف نام امام مشخص شود
بازار داغ فروش مجوزهای کسبوکار
افشاگری مجری علیه صداو سیما
واریز همزمان عیدی با حقوق بهمنماه
اصولگرايان بايد براي مذاكره با آمريكا آماده باشند
ریشه مشکلات در ناهماهنگی سیاست داخلی و خارجی است
پیامکهای سردرگم «کشف حجاب»
چند دستگي اصولگرايان مخفي نماند
آستانه تحمل مردم
درسهای پدیده امسال ۲۲ بهمن ۹۹
نامه و حامل نامه!