مهارت تصمیم آنچه باشگاه استقلال ندارد

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   باشگاه استقلال به روزهای تصمیم رسیده است، چه بخواهد تصمیمی بگیرد و چه نخواهد و بی‌تصمیم این‌ روزها را بگذراند. در هر دو حالت استقلال در موقعیت تصمیم قرار گرفته است اما ساختن تصمیم، مهارت و تجربه می‌خواهد. مهارت تصمیم به زندگی در فوتبال نیاز دارد به تجربه‌های گوناگون و سخت. مهارت تصمیم در پی هزار و یک حکایت در فوتبال به دست می‌آید. هر کس عضو هیأت مدیره یک باشگاه شد، با حکم و دستور چند خطی صاحب مهارت تصمیم در باشگاهداری نمی‌شود. این مهارت را شاید با چندصد بازی در کارنامه یک عضو هیأت مدیره پیدا نکنید یا شاید حتی در پی سال‌ها مدیریت هم به دلیل برداشت‌های غلط از ماجراها در یک عضو هیأت مدیره نبینید. مهارت تصمیم به جز تجربه تسلط و اشراف می‌خواهد، شناخت می‌خواهد و شناخت در پی دقت و زیستن به معنای زیست آگاهانه در فوتبال پدید می‌آید. داستان این مهارت پیچیده است. در استقلال این سال‌ها چنین مهارتی پیدا نمی‌شود. به همین دلیل آنها می‌توانند از آندره‌آ استراماچونی به محمود فکری برسند و مجبور به پرداخت دستمزد استراماچونی هم باشند. استقلال نه روز بازی با سپاهان و در لحظه از دست رفتن قهرمانی نیم‌فصل، بلکه در تمام هفته‌های صدرنشینی موقت و پیش از آن، از روزی که بدون شناخت از کیفیت گزینه‌ها، محمود فکری برای نیمکت انتخاب شد، هر بار به وضوح این موضوع را با همه در میان می‌گذاشت که خوش‌سلیقه نیست، درایت انتخاب ندارد و در انتخاب سهل‌انگار است. محمود فکری از نظر فنی هرگز آمادگی خود را برای سرمربیگری در استقلال نشان نداده بود. او هنوز کیفیتی را در تیم‌هایی که تجربه می‌کرد، نشان نداده بود که نوید حضور یک مربی صاحب ایده را به استقلال بدهد. با یادآوری نقش متعصب او در دوران فوتبال نمی‌توان مربی انتخاب کرد و بعد منتظر نشست که او با تکیه به تعصب کاری کند و تیمی را بسازد. فوتبال ایران دچار تعارف در اظهارنظر است. در حالی‌ که فوتبال ایران در موقعیتی قرار گرفته که تعارف در هر اظهارنظر می‌تواند آسیبی بزرگ را پدید بیاورد. میزان وضوح آینده مربیگری محمود فکری در استقلال از روز انتخاب او پیدا بود. همان روزها دیدن و فهمیدن آنچه بر استقلال خواهد گذشت، نه هنر بود و نه پیشگویی، بلکه دیدن و فهمیدن بدیهیات بود، مثل همین متن‌های ساده که همان روزها نوشتیم: «فکری در تجربه‌های پیشین خود هرگز چهره‌ای صاحب ایده شناخته نمی‌شد اما استقلال توسط کسانی که تخصصی در انتخاب مربی ندارند اداره می‌شود و نباید انتخابی خلاقانه‌تر را انتظار می‌کشیدیم. فکری برای چنین پروژه‌ای در مربیگری خود را آموخته نکرده بود و چه بسا تا سال‌های سال بعد نیز نشان او در مربیگری با نام برند حاج محمود، برای کار در استقلال اعتبار فنی لازم را به چنگ نمی‌آورد.» استقلال پس از این نیز می‌تواند شعار حمایت و ثبات بدهد، می‌تواند با ثبات نمایش دهد که می‌خواهد صبور باشد. می‌تواند هر تصمیمی بگیرد اما فراموش نشود که باشگاه استقلال با سلیقه‌اش در انتخاب به امروز رسیده که تیم فارغ از نتیجه، نمی‌تواند مقبولیت و محبوبیت فنی به دست بیاورد. به دست آوردن مقبولیت و محبوبیت فنی کار هر مربی و هر کادر فنی و هر گروه کاری نیست. مسأله فکری این است که نه تنها تیمش نمایشی بی‌هدف را ارائه می‌کند، حتی توان ایجاد این باور را ندارد که مشغول کار است تا جریان فنی تیم را اصلاح کند.