روزنامه آرمان ملی
1399/11/27
موازنه منطقه به نفع ايران؛ - با دموكراسی موفقتر میشويم
در شرايط کنوني ايران و آمريکا هر کدام مدعي هستند که طيف مقابل در ابتدا بايد به تعهدات برجامي خود عمل کند. به نظر شما آيا آمريکا بايد زودتر به برجام بازگردد يا اينکه ايران تعهدات برجامي خود را انجام بدهد؟ما براي تحليل واقعيتهاي موجود بايد اين تصور اشتباه را تصحيح کنيم که ايران به عنوان يک قدرت منطقهاي و آمريکا به عنوان يک قدرت جهاني داراي رقابتهاي مشابه و همترازي هستند. اما واقعيتها نشان ميدهد چنين تصوري اشتباه است. ايران در سطح منطقه داراي رقابتهايي است اما اين رقابتها در سطح جهاني وجود ندارد. ايران با آمريکا بر سر نفوذ در شرق دور، خاورميانه عربي يا غرب هيچگونه رقابتي ندارد. رقابت ايران با آمريکا به مسائل ايران در منطقه و مناسبات کشورهاي خاورميانه محدود ميشود. اينکه برخي در داخل کشور ايران و آمريکا را در يک سطح فرض ميکنند يک نگاه اشتباه است. بدونترديد اگر چنين پيشفرضهايي براي تحليل وجود داشته باشد نتيجهگيرياي که صورت ميگيرد اشتباه خواهد بود. به همين دليل انتظارات از دو کشور بايد مبتني بر واقعيتها باشد. بنده در گذشته نيز شرايط موجود را پيشبيني کرده بودم و معتقدم در شرايط کنوني که ترامپ رفته، نتانياهو و بنسلمان کساني هستند که از همه بيشتر در اين وضعيت متضرر ميشوند. ترامپ پدربزرگ اين افراد بوده و به همين دليل با رفتن ترامپ اين افراد پدربزرگ خود را از دست دادهاند. به همين دليل نيز اين افراد بايد در رفتار و ديدگاههاي خود تجديدنظر کنند. بايدن تاکنون با اغلب رهبران سياسي جهان صحبت کرده اما هنوز با نتانياهو صحبت نکرده است. اين در حالي است که ديدگاههايي عليه عربستان سعودي در ماجراي حمله به يمن نيز مطرح کرده است. اين در حالي است که حوثيها را نيز از ليست گروههاي تروريستي خارج کرد. بنده معتقدم عقلاييترين وضعيت اين است که طي سازوکاري تعريفشده ايران و آمريکا به برجام بازگردند و تعهدات خود را نسبت به اين توافق انجام بدهند. انتظارات بايد متناسب با ظرفيتهاي موجود باشد. ما به اندازهاي داراي دانش و تجربه تاريخي هستيم که با نگاهي به تاريخ به اين نتيجه برسيم که براي ادامه راه بايد از چه روشي استفاده کنيم. کشورهايي که داراي ظرفيتهاي دموکراتيک بودهاند روز به روز قويتر شدهاند. تجربه تاريخي نشان ميدهد براي دوام داشتن يک حکومت بايد دموکراتيک باشد.
اگر به تـجربه تاريخي نگاه کنيم متوجه نقاط قوت و ضعف متعددي در تجربه تاريخي کشور ميشويم. در يک نگاه تحليلي مهمترين نقاط ضعفي که تجربه تاريخي ايران به ما گوشزد ميکند، چيست؟
در اين زمينه ما بايد همه رويکردهاي داخلي و خارجي را مورد بررسي قرار بدهيم تا مشخص شود در چه زمينههايي دچار اشتباه شدهايم و چگونه ميتوانيم از مسير اشتباه بازگرديم. ما بايد داراي اين ظرفيت و بزرگي باشيم. در گذشته ما اين ظرفيتها را نشان دادهايم. به عنوان مثال در ماجراي نوشيدن جام زهر ما نشان داديم بهرغم اينکه شرايط را نميپسنديم اما به دليل مصلحت اين کار را انجام ميدهيم. نکته مهمي که تجربه تاريخي به ما گوشزد ميکند اين است که. ما همواره گمان کردهايم هر کاري انجام دادهايم صحيح بوده است. اين رويکرد همراه با واقعگرايي نيست. واقعيت ديگري که در تجربه تاريخي ما وجود دارد اين است که ما از برنامهريزي دقيق براي مديريت، تماما استفاده نکردهايم. ما بايد براي مديريت برنامهريزي علميتري انجام ميداديم. ايران داراي ظرفيتها و استعدادهاي کافي براي پيشرفت و توسعه است.
در شرايــط کنــوني جامعه با انباشت مطالبات و دغدغهها مواجه شده است. اين در حالي است که بخشهايي از ساختارهاي تصميمگير ناکارآمديهاي خود را نشان دادهاند. با اين انباشت مطالبات تاريخي چه بايد کرد؟
در ابتدا بايد عنوان کنم که براي حل مشکلات دير نشده است. از سوي ديگر وضعيت به شکلي نيست که با يک يا دو اقدام بتوان شرايط را به يکباره تغيير داد. در شرايط کنوني نخستين اقدامي که براي بهبود شرايط بايد انجام شود تنوير افکار عمومي است. در مرحله بعد بايد از پيلههاي تجربه شده خارج شويم چون اين رويکردها متعلق به قرن قبلي است. بايد به امروز يعني قرن بيستو يکم بازگرديم. مهمترين شرايط مديريت خوب اين است که مدير خوب داشته باشيم. اين در حالي است که چنين وضعيتي در کشور وجود ندارد. برخي گمان ميکنند مسئوليتي که به آنها سپرده شده همچنان بايد در اختيار آنها قرار داشته باشد و نبايد آن را به کسي واگذار کنند. به همين دليل نيز شرايط براي تغيير سخت شده است. آينده هر کشوري را خيلي راحت ميتوان در وضعيت دانشگاههاي آن کشور مشاهده کرد. آيا وضعيت دانشگاههاي ما به شکلي است که بتوان نسبت به آينده اميدوار بود. در شرايط کنوني کشورهايي مانند آلمان و سوئيس نيز به اندازه ايران فارغالتحصيل در مقطع دکتري ندارند. اين در حالي است که فارغالتحصيلان ما بهرغم اينکه مدرک دکتري دارند اما از دانش و تخصص کافي برخوردار نيستند. بنده از مدتها قبل خطاب به مديران عنوان کردم سياست خارجي ما نياز به اصلاح دارد. بايد اين واقعيتها را درک کنيم تا مسير هموارتر و بهتري پيشروي ما قرار گيرد.
تغيير سياست خارجي ايدئولوژيک به سياست خارجي که مبتني بر واقعيت باشد نيازمند چه ملزوماتي است؟
صلح و امنيت در منطقه و جهان تابع موازنههاي استراتژيک بين کشورهاي مختلف است. قبل از جنگ جهاني دوم اين توازنها وجود نداشت و به همين دليل جهان هر روز شاهد جـنــگ جـديــدي بــود. با تشکيل سازمان ملل و توافقنامههايي که منعقد شد، جنگ و درگيري در جهان کاهش پيدا کرد. اين در حالي بود گه پس از جنگ جهاني دوم ما با جنگ سرد مواجه بوديم که يک اتفاق بزرگ براي آينده جهان به شمار ميرفت. در چنين شرايطي بلوک شرق و غرب براي مقابله با ديگري به سلاحهاي بزرگ مجهز شدند که جهان را در وضعيت خطرناکي قرار داده بود. به همين دليل قدرتهاي جهاني به اين نتيجه رسيدند که براي پايان اين جنگافروزي بايد موازنه جديدي در عرصه سياسي جهان شکل بگيرد؛ موازنهاي که صلح و امنيت جهاني را حفظ کند. در نتيجه براي حفظ و ارتقاي صلح در هر منطقه نياز به موازنههاي استراتژيک وجود دارد. با اين وجود هنگامي که به وضعيت خاورميانه توجه ميکنيم به اين نتيجه ميرسيم که در اين منطقه شرايط به شکل ديگري وجود دارد. در خاورميانه وصله ناجوري به نام اسرائيل وجود دارد که مدعي است به دليل اينکه هيتلر شش ميليون يهودي را قتلعام کرده مردم جهان بايد به ما پاسخ بدهند و به همين دليل به دنبال انتقامجويي از کشورهاي جهان است. به دليل اينکه امروز هيتلري در کار نيست صهيونيستها تلاش ميکنند از اعراب و مسلمانان انتقام بگيرند. يکي از دلايل اين قضيه نيز اين بود که در ماجراي فلسطين اين کشورهاي اسلامي بودند که نسبت به شکلگيري اسرائيل موضعگيري کرده و با آن مخالفت کردند. نکته ديگر اينکه معادلات خاورميانه داراي حساب و کتاب نيست و نميتوان آينده اين منطقه را پيشبيني کرد. در اين منطقه نتيجه دو ضربدر دو چهار نميشود، بلکه عدد نامشخصي ميشود. مهمترين دليل اين اتفاق نيز اين است که درک صحيحي از زندگي و دموکراسي وجود ندارد. منطقه خاورميانه بايد اين درک را در خود به وجود بياورد که تنها در سايه دموکراسي است که ميتواند زندگي خوبي داشته باشد.
آيا دموکراسي ميتواند موازنههاي استراتژيک را در خاورميانه شکل بدهد؟
بله، اين اتفاق بايد در درون کشورهاي منطقه خاورميانه رخ بدهد. در شکلگيري اين دموکراسي نيز قدرتهاي جهاني نبايد دخالت داشته باشند. اگر ايران به دنبال منافع خود در اين منطقه است بايد به سطحي از قدرت تأثيرگذار برسد که بازيگران خارجي نتوانند در معادلات اين منطقه نقشآفريني کنند. عربستان در رقابت با ايران همواره تلاش ميکند از آمريکا کمک بگيرد. اين در حالي است که اين وضعيت موازنههاي منطقهاي را به هم ميزند. نکته مهم اينکه ايران بايد در مسير ايجاد موازنه استراتژيک در منطقه خاورميانه حرکت کند که متأسفانه در اين مسير قرار ندارد. معادلات منطقهاي نيز براي ايران سختتر از گذشته شده است. در شرايط کنوني برخي از کشورهاي عربي با اسرائيل وارد رابطه شدهاند که اين شرايط را براي ايران سختتر ميکند. البته تحولي که در سطح جهاني در حال رخ دادن است ميتواند به سود ايران تمام شود.
ارزيابي شما از آينده معادلات خاورميانه با توجه به رابطه ايران و آمريکا چيست؟
نبايد فراموش کنيم در روابط ايران و آمريکا ترامپ مرده اما نتانياهو هنوز زنده است. عامل اصلي مشکلات ايران همچنان وجود دارد و در اين راه از هيچ کوششي دريغ نخواهد کرد. اسرائيل همواره روي حزب دموکرات آمريکا تأثيرگذاري بيشتري دارد. اين در حالي است که نسبت به سياستهاي حزب جمهوريخواه چنين حالتي ندارد. لذا اين احتمال وجود دارد که نتانياهو حتي مانع بازگشت بايدن به برجام شود. هنگامي که قراردادهاي بينالمللي دچار خدشه ميشود ترميم آن آسان نخواهد بود. اين وضعيت درباره برجام نيز وجود دارد. اينکه گمان کنيم بايدن کاري خواهد کرد که رابطه ايران و آمريکا به دوران قبل از ترامپ بازگردد خوشخيالي است. بايدن ميتواند آمريکا را به دوران قبل از ترامپ بازگرداند. با اين وجود اين اتفاق نيازمند حوصله و هوشمندي است. بنده معتقدم بازگشت مجدد آمريکا به برجام به همان آساني انعقاد برجام نيست؛ بلکه بايد از مسيرهاي دشوارتري حرکت کرد. اين وضع درباره ايران نيز وجود دارد. ايران نيز پس از خروج ترامپ از برجام برخي مفاد برجام را کاهش داد. به همين دليل نيز تعهد مجدد به مفاد برجام نيز به راحتي گذشته نخواهد بود. ايران مسير جديدي را براي اهداف خود طراحي کرده است. در نتيجه اگر بخواهد دوباره به نقطه آغاز بازگردد نيازمند دليل يا دلايل جدي و مهمي است. در چنين شرايطي نقش کشورهاي اروپايي، روسيه و چين جدي و تأثيرگذار خواهد بود. بايدن حسننيت خود را نشان داده و به همين دليل نيز از طرف رهبران کشورهاي چهار به علاوه يک مورد استقبال قرار گرفته است. ايران نيز بايد اين واقعيت را بپذيرد که صلح و امنيت موجود در برجام تا قبل از ترامپ ممکن است نيازمند مذاکرات جديد باشد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دلواپسان بهارستان آرامش نميخواهند
موازنه منطقه به نفع ايران؛ - با دموكراسی موفقتر میشويم
آغاز زندگی مشترک با جهیزیه دست دوم!
۴۰ میلیون دلار در آتش سوخت
بهزاد نبوی؛ رئیس موقت جبهه اصلاحطلبان ایران
تاخير در تصويب بودجه به زيان مردم است
طغيان بيصداي كروناي انگليسي از خوزستان
خروج از پروتكل الحاقي به تثبيت تحريمها ميانجامد
خطر بازگشت پرقدرت ترامپیسم
نِق و نوق کردن ممنوع!
مسئولان و روزهای سختی که در پیش داریم!
نقش و جایگاه نهادنظارت در تصمیمات کلان
لزوم بهرهگیری از ظرفیت انجمنها در سیاستگذاریها