تهدید دارایی سرمایه‌گذاران با تصمیمات دولتمردان!

آفتاب یزد- گروه اقتصادی: در لغت‌نامه «سرمایه‌گذار»، به شخصی گفته می‌شود که دارایی خود را با هدف بازگشت اقتصادی سرمایه‌گذاری می‌کند. سرمایه‌گذاران اغلب در حوزه‌هایی مانند سهام، اوراق قرضه، اوراق بهادار، املاک و مستغلات، ارز و کالا‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری می‌کنند. در این میان گروهی از سرمایه‌‎گذاران در بازار‌های اولیه و گروهی نیز در بازار‌های ثانویه یا اختیار معامله فعالیت می‌کنند. در این فرایند، گروهی نیز به فروش و گروهی نیز به خریداری برگه‌های سهام مبادرت می‌کنند، که در مجموع تمامی آن‌ها سرمایه‌گذار بشمار می‌آیند. و در این میان به سرمایه‌گذاری که مالکیت سهامی را در اختیار دارد، «سهام‌دار» گفته می‌شود.
در این میان، وقتی سرمایه‌گذاری به معنی گذاشتن پول در چیزی با انتظار سود از آن است، لذا انتظار آن است که سرمایه‌گذاران در شرایط متناسب و متعادل بتوانند از عایدی سرمایه‌گذاری خود در هر عرصه اعم از تولید و تجارت بهره ببرند. در واقع در همین قالب نیز هست که سرمایه‌گذاری در بسیاری از حوزه‌های اقتصادی همچون مدیریت کسب وکار، امور مالی یا دارایی اعم از خانواده ‌ها، بنگاه‌ها یا دولت‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد.
اگرچه بازار سرمایه یا همان بورس یکی از شاخه‌های فعالیت اقتصادی در جامعه است که برخی از افراد جامعه برای رسیدن به سود علاقه خاصی به فعالیت در این حوزه دارند، اما باید گفت این نوع سرمایه‌گذاری یکی از پر‌ریسک‌ترین انواع سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود و افراد با یک اشتباه محاسباتی می‌توانند سرمایه خود را از دست بدهند. اما در این میان برخلاف مواضع عجیب وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی ایران که در عین مداخله دولت در نظام بازار سرمایه از زمان عرضه سهام شستا و دارا یکم و سپس توصیه شگفت‌انگیزتر رئیس‌جمهوری و... مبنی بر دعوت مردم به حضور در بورس بگذریم، آشکار است که جمعی از مردم نگون‌بخت جویای منابع مالی بیشتر و در عین حال بی‌خبر از پیامد‌های کاهش شدید ارزش پول، تمام دارایی خود را وقف ریسکی بسیار بزرگی کردند! ریسکی که امروز نه دولت و نه آن‌ها که عاقلانه از چنین ریسک بالایی پرهیز کردند، حاضر نیستند تاوان آن را از جیب خود بدهند.
کما اینکه با این «دست فرمان» برای بازار سرمایه در سال ۹۹، هر چقدر دولت کم و کاستی‌های بودجه خود از تحریم‌های شدید را از جیب سهامداران بینوا پوشاند؛ سهامداران خوش‌باور به فراخوان دولتمردان اعتماد کردند و همه تخم‌مرغ‌های خود را در بازار سرمایه دولت و نقشه اقتصادی او قرار دادند. غافل از اینکه آنچه عاید خواهد شد تنها بی‌اعتمادی و بدهکاری است!


در واقع امروزه به دلیل تغییرات مدیریت و سیاستگزاری در کشور، انجام فعالیت‌های اقتصادی در بازار فقط نیازمند علم و آگاهی نیست و تجربه نیز رکن مهم آن است. تجربه‌ای که نشان می‌دهد اگر بدون داشتن این فاکتور‌ها و شناخت نوسانات مختلف و سیگنال‌های غافلگیرکننده وارد کار‌های اقتصادی اعم از سرمایه‌گذاری، تولید، بورس و... شوند، قطعا سرمایه اولیه خود را با یک اشتباه کوچک از دست می‌دهند و دولت و مجلس نیز در خوشبینانه‌ترین حالت با چند شعار کلیشه‌ای، با مالباخته خوش باور و اعتماد‌کننده همدردی خواهند کرد!
در واقع در حالی که از ابتدای سال‌جاری با حمایت دولت از بازار سرمایه، شاهد یک رشد چشمگیر در این بازار بودیم، دولت از مردم دعوت کرد تا سرمایه خود را وارد بورس کنند و این تلقی برای مردم پیش آمد که بازار سرمایه ریسک کمی برای سرمایه‌گذاری دارد و می‌توانند در یک مدت زمان کوتاه به سود کلان دست پیدا کنند، این در حالی بود که بازار سرمایه نسبت به اخبار و وقایع حساس است و با صعود و نزول نرخ ارز، سکه و طلا می‌تواند تغییر وضعیت بدهد.
در ماه‌های اخیر بازار سرمایه ایران دچار یک افت محسوس شد، به‌گونه‌ای که افراد بسیاری در بورس، سرمایه خود را از دست داند، این مسئله گلایه‌های بسیاری را در پی‌داشت و موجب بی‌اعتمادی مردم نسبت به مسئولان در این حوزه شد، قطعا اگر افراد اطلاع کافی از شرایط بازار سرمایه داشتند، در این فضا سرمایه خود را از دست نمی‌دادند.
کما اینکه نگاهی به کارنامه روزانه بورس تهران، حاکی از خروج سرمایه ۵۵۲ میلیارد تومانی فعالان حقیقی از سهام است و از این مهم به نظر می‌آید در حال حاضر به دلیل عدم اطمینانی که بازار در مقابل اعمال دامنه نوسان نامتقارن از خود نشان می‌دهد، ۳ گروه سرمایه‌گذاران تازه وارد، کوتاه مدتی و بنیادی یا همان ارزشی بازار عکس‌العمل‌هایی متضاد را پیش گرفته‌اند و در حالی که برخی با پذیرش ریسک رخداد‌ها در روز‌های آینده و همچنین افت قابل توجه قیمت سهام در هفته‎های اخیر اقدام به خرید سهام می‌کنند، برخی دیگر صبر کردن در شرایط فعلی را به‌عنوان یک رویکرد سرمایه‌گذاری کلیدی، در بحبوحه روند نزولی جاری در نظر دارند.
در واقع دامنه بی‌اطمینانی به قدری گسترش یافته است که دسته نخست تازه‌وارد‌ها که پس از یک ریزش حدود یک میلیون واحدی در شاخص کل بورس همچنان در کشاکش و تقلا برای حفظ ارزش دارایی خود و نجات باقیمانده آن هستند و عمدتا با نگاه به صفوف تشکیل شده در بازار، استراتژی معاملاتی خود را شکل می‌دهند. دسته دوم سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت و اصطلاحا نوسانگیر بازار که سابقه فعالیت آن‌ها در بازار سرمایه کمتر از عمر بورس نیست. این‌بخش از سرمایه‌گذاران که برخی آن‌ها را سفته باز نیز مینامند، چه در دوره رونق و چه در دوره رکود بازار سهام علاقه چندانی به موقعیت‌های معاملاتی طولانی مدت ندارند. در حال حاضر با توجه به افزایش جذابیت قیمت سهام پس از افت ۶ ماهه و کاهش نسبت قیمت به درآمد به حدود ۸ واحد، اعمال دامنه نوسان نامتقارن سبب شده تا ریسک‌پذیری این دسته از معامله‌گران نیز افزایش پیدا کند و آن‌ها را برای دریافت سود بیشتر در مدت زمان کوتاه ترغیب کند. این دیدگاه معاملاتی اگرچه در بسیاری از اظهار نظر‌ها نکوهش می‌شود اما در حقیقت همین‌ها هستند که راه را برای دسته سوم سرمایه‌گذاران که کسانی بنیادی هستند فراهم می‌کنند. سرمایه‌گذاران بنیادی کسانی هستند که برمبنای ارزش تحلیلی یا همان ارزش ذاتی اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند.
اما بررسی‌های میدانی و پرس و جو‌های خبرنگاران «آفتاب یزد» طی چند روز اخیر باعث شد تا بتوان به ضرس قاطع، شق چهارمی را هم برای سرنوشت سرمایه‌گذاران ایرانی تعریف کرد و آن اینکه برخی سرمایه‌گذاران اعم از سرمایه‌گذاران در بورس، خودرو، مسکن و سکه از اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی سیاسی و اقتصادی در مختصاتی با اقلیم جمهوری اسلامی ایران با ریسک به مراتب چند برابر کشور‌های با ثبات در برنامه‌ریزی مواجه هستند!
در واقع این دسته از سرمایه‌گذاران سهام را با تصور کوتاه‌مدت سود می‌خرند و رفتار آن‌ها در بازار سرمایه اغلب رنگ و بوی تحلیلی ناچیز دارد. همین مسئله نیز باعث می‌شود تا حساسیت آن‌ها نسبت به اخبار مهیّج سیاسی و اقتصادی در ایران، منطقه و حتی ایالات متحده آمریکا در حدی که نام «تمام ایالات» آن را بیش از خود مردم آن کشور و شاید استان‌های خودمان شناختند، بیشتر باشد!
در این وادی، نوسانات بازار سرمایه و خودرو، مسکن و سکه نشان می‌دهد از آنجا که هیچ فردی به اندازه خود فرد نمی‌تواند دلسوز سرمایه خود باشد، بنابراین مهمترین توصیه به شرکت‌کنندگان در عرصه سرمایه‌گذاری باید مشروط به تجربه گذراندن دوره‌های آموزشی و همچنین مراعات تمام فاکتور‌های عدم مداخله دولت در بازار‌هایی باشد که فی‌نفسه حضور دولت حتی در اندازه یک توصیه ساده نیز، خطایی نابخشودنی و مهلک است.
در واقع وقتی خبرنگاران روزنامه «آفتاب یزد» طی چند روز اخیر مروری داشتند بر اخبار بورس‌های اروپایی و آمریکایی، اگرچه برخی وقایع و تاثیرات آن‌ها بر نوسان قیمت‌ها را نمی‌توان انکار کرد، اما موردی از اظهارنظر‌های غافلگیرانه و پیشبینی‌هایی در قالب پیشگویی با اعتماد به نفس بالا از مدیران ارشد دولت و مجلس به خورد سرمایه‌گذاران داده نشده است! به عبارت دیگر، درست وقتی رسانه‌ها به نقل از دژپسند وزیر اقتصاد «پیش‌بینی وزیر از بازار سرمایه؛ برنامه وزارت اقتصاد برای جذاب‌تر شدن بورس» و مانند آن را تیتر می‌کنند، سرمایه‌گذاران بر مبنای آگاهی، اعتماد و ذکاوت خود به تصمیم‌گیری درست یا نادرست در خصوص خرید و فروش سهام مبادرت می‌کنند! یا وقتی رئیس‌جمهوری با وجود افت شدید محبوبیت در مرداد ماه ۹۹ فراخوان حضور مردم در بورس را می‌دهد و کلید سقوط شاخص‌های بورس را رقم می‌زند، کسی این واکنش را نداشته است که حتی دونالد ترامپ شیفته توییت کردن حتی یک جمله در باب فراخوان مردم آمریکا به خرید و فروش سهام کرده باشد!
یا وقتی بر اساس بودجه سال ۱۴۰۰ دولت قصد می‌کند حدود ۳۰۰هزار میلیارد تومان از دارایی‌های خود را تحت عنوان اوراق در بازار سهام عرضه کند و این موضوع نمایانگر نقش پررنگ بازار سهام در تامین کسری بودجه دولت در سال ۱۴۰۰ است، کسی به این موضوع توجه ویژه نمی‌کند که عرضه این اوراق چه تاثیری بر بورس و سرمایه‌های مردم سهامدار یا معیشت مردم بدون سهام که آن ۳۰۰هزار میلیارد تومان دارایی، سهم آن‌ها نیز هست، دارد!؟
و وقتی با سیگنال‌های لایحه بودجه ۱۴۰۰ برای بازار سهام با قصد دولت در تامین عدد بالایی از کسری بودجه از بازار سهام و خوش‌بینی‌ها در گشایش روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا رخ می‌دهد، تمایلات مثبت بازار سهام به محض خبر رد لایحه بودجه ۱۴۰۰ در صحن علنی و با یک «نه» جو بایدن در کاخ سفید، تیره و تار می‌شود!
وقتی در بورس ایران مردم سهام شرکتی را خریداری می‌کنند، شرکت‌ها همچنان با همان شیوه دولتی و با مدیران دولتی اداره می‌شود و سهامداران حق تعیین مدیرعامل و تصمیم‌گیری کلان در سیاست شرکت را ندارند! در حالی که سرمایه خرد آن‌ها در معرض رای هیئت مدیره خارج از انتصاب سهامداران خرد پرشماری است که دارایی خود را با هزار و یک آرزو (و بدون درک ریسک بسیار بیشتر سرمایه‌گذاری در ایران نسبت به سایر بورس‌های جهان) در بورس تهران گذاشته‌اند.