رسانه‌های اجتماعی؛ برده‌داری مدرن؟

وحید زندی فخر‪-‬ به جرات می‌توان گفت که هیچ پدیده‌ای به اندازه رسانه‌های اجتماعی، با زندگی انسان قرن 21 اجین نشده است. این رسانه‌ها وقت زیادی را از جوامع مختلف گرفته و مطالب گوناگونی را در سطوح مختلف به خورد مصرف‌کنندگان می‌دهند. در عین حال، این فناوری گذشته از معایبی که دارد، می‌تواند ارتباطات را آسان‌تر کرده و مرزهای جغرافیایی را به هم نزدیک‌تر کند؛ به ویژه در ایام پاندمی کرونا چنین فناوری ارتباطی‌ای مزیت‌های فراوانی را به بشریت اهدا کرده است. اما این رسانه‌ها که به نوعی تعاملی محسوب می‌شوند و مبتنی بر وب2 و وب3 هستند، داستان‌های پشت پرده‌ای نیز دارند. رسانه‌های اجتماعی، فرصتی را برای تک تک بهره‌برداران فراهم کرده تا هم تولیدکننده باشند و هم مصرف کننده. همین موضوع، بحث سودآوری و مالکیت آنها را بحث برانگیز می‌کند.
کریستین فوکس، یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران عرصه ارتباطات، در کتاب رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی (این کتاب هم‌اکنون با ترجمه دکتر حسین بصیریان جهرمی به بازار عرضه شده است) اعتقاد دارد که نوعی برده‌داری مدرن به واسطه استفاده از رسانه‌های اجتماعی در حال شکل‌گیری است که نظام سرمایه‌داری آن را پشتیبانی می‌کند. اصولا او در این کتاب از سرمایه‌داری به عنوان نظامی یاد می‌کند که به همه چیز و همه کس نگاه کالایی داشته و تنها به سود و منفعت خود می‌اندیشد. امپریالیسم در این راه، از تمام ابزارها بهره می‌گیرد تا اهداف خود را دنبال کند؛ اتفاقا یکی از مهمترین این ابزارها در قرن حاضر، رسانه‌های اجتماعی است.مردم در این رسانه‌ها به صورت خود خواسته عضو می‌شوند، زندگی خصوصی، سلایق، علاقه‌مندی‌ها، نیازها، حسرت‌ها، موفقیت‌ها و تمام آنچه را که برای شناخت یک انسان، ضروری است به اشتراک می‌گذارند. این به اشتراک‌گذاری و بازتولید محتوای تولید شده توسط مخاطب، مبنای هدفمندسازی تبلیغات است. به عبارتی، غول تبلیغات در رسانه‌های اجتماعی، از هر طرفی کاربران را احاطه کرده و از این طریق، جیب سرمایه‌داران را هر روز پرتر می‌کند. از سویی دیگر، کلان داده‌های تولید شده توسط کاربران، در بازارهای بین‌المللی تبلیغاتی و سیاسی به فروش می‌رسد. هر کلیک، جستجو، بارگذاری، نوشته یا کامنتی که در این رسانه‌ها به چشم می‌خورد، کنشی از طرف عامل انسانی تلقی شده و به کمک سیستم‌های رایانه‌ای مورد پردازش قرار می‌گیرد. بنابراین رفتارهای آینده کاربران بر اساس کلان داده‌های تولید شده توسط کاربران و با بهره‌گیری از قوانین ریاضی الگوریتمی، پیش‌بینی و در راستای آن برنامه‌ریزی می‌شود. این نگاه انتقادی کریستین فوکس، به رسانه‌های اجتماعی است؛ رسانه‌هایی که ماهیت شبکه‌ای آنها انسان‌ها را در هر کجای دنیا به هم متصل می‌کند و رویای مارشال مک لوهان، مبنی بر شکل‌گیری دهکده جهانی را به تصویر می‌کشند. این رسانه‌ها اکنون به جایی رسیده‌اند که می‌توانند بستری برای جنبش‌های نوین اجتماعی باشند، می‌توانند زمینه ساز بهار عربی بوده و صدای معترضان انقلابی را به گوش جهانیان برسانند. اما به هر حال، مالکیت این فناوری در دستان بی‌رحم امپریالیسم است. کاربران در این رسانه‌ها به صورت رایگان، انواع محتواهای خلاقانه را تولید و بازنشر می‌کنند. خود را به دیگران می‌شناسانند و مشهور می‌شوند، دنبال کننده‌های آنها به طرز قابل توجهی بالا می‌رود و در نهایت، کسب و کار مخصوص خودشان را به راه می‌اندازند. به این ترتیب بسیاری از آنها پس از مدتی فعالیت و تلاش در فضای این فناوری شبکه‌ای شده، به کسب درآمد نائل خواهند شد و تمام رزق و روزی‌شان به وجود چنین سیستم ارتباطی‌ای وابسته است. بنابراین نگاه انتقادی به رسانه‌های اجتماعی، اگرچه کاربران را از ماهیت پشت پرده آنها آگاه می‌کند، اما بایکوت کامل و حذف بی‌چون و چرای این فناوری، به ویژه با عینک مارکسیستی کریستین فوکس و اعتقاد به استثمار و برده‌داری مدرن با این ابزارها، به نظر کمی غیرمنصفانه و ناعادلانه است. رسانه‌های اجتماعی در حقیقت مانند زمینی است که هر مقدار بذر در آن کاشته شود، به همان میزان نیز برداشت خواهد شد. اما باید در این میان، اجاره زمین‌دار اصلی (نظام سرمایه‌داری) را نیز پرداخت کرد. مبلغ اجاره نیز به اندازه اطلاعاتی است که در اختیار زمین‌داران قرار می‌گیرد. افراد می‌توانند عضو این رسانه‌ها باشند یا نباشند؛ تصمیم با خودشان خواهد بود. اما اگر کسی قصد اجاره تکه‌ای از این زمین پهناور را داشت، مجبور است با قوانین و شرایط آن کنار آمده و اجاره بها را پرداخت کند؛ بهایی که به قیمت فروش اطلاعات و ردپایی است که از خود در این بستر بر جای می‌گذارد. این یک مبادله تجاری است!