كارپرداز سياسي

احتمالا بعضي هم‌نسلان من كه هنوز گرد فراموشي بر خاطرات‌شان ننشسته، يادشان هست كه وقتي مرحوم هاشمي‌رفسنجاني اولين كابينه‌اش را به مجلس معرفي كرد، صداي بسياري از فعالان آن روزگار به اعتراض بلند شد كه چرا اين كابينه اين قدر غيرساسي است و در جواب از او شنيدند كه من به اندازه تمام كابينه سياسي‌ام. آن سياسي‌زدايي اما ديري نپاييد و چندي نگذشت كه دوباره كابينه تحت تاثير عوامل مختلف سياسي شد. اين ماجرا گذشت ولي هر از گاهي فضاي سياسي و غيرسياسي كابينه با فراز و فرودهايي همراه بود طوري كه اگر سابقه ماجرا را مرور كنيم، مي‌بينيم كه اين فرازها و فرودها، در بسياري مواقع متاثر از وضعيت مجلس بود. پس از موفقيت پروژه تشكيل مجلس اصولگراي اين دوره، به نظر مي‌رسد كه اين پروژه موفق ادامه خواهد داشت؛ چرا كه آنچه در مجلس مي‌گذرد از جهاتي مي‌تواند براي بعضي الگويي دلخواه باشد. بسياري بر آنچه در مجلس كنوني مي‌گذرد، خرده مي‌گيرند كه پس آن نقش اثرگذار مجلس كجاست و مثلا چرا بخش بزرگي از آنچه در مجلس اصولگرا مي‌گذرد، دعوا بر سر سهميه خودرو و مسكن نمايندگان يا بحث‌هاي مطول بر سر تغيير لايحه انتخابات و اينكه رييس‌جمهور بعدي چه باشد و چه نباشد است. يا حتي راي بر سر لايحه بودجه چنان مي‌شود كه به گفته‌اي، نمايندگان به لايحه خود راي منفي دادند به تصور اينكه با لايحه دولت مخالفت مي‌كنند. هر چه هست، نتيجه آن پروژه، مجلسي است كه شبيه هيچ كدام از مجالس پيشين نيست و آنقدر جنجال در جزيياتش از جمله كشيده زدن يكي از نمايندگان به سرباز راهور به دليل تاكيد بر اجراي قانون هست كه ديگر فرصتي براي كلياتش نمي‌ماند. به هر جهت در تداوم آن پروژه به آستانه انتخابات رياست‌جمهوري رسيده‌ايم؛ انتخاباتي كه اگر مانند انتخابات مجلس باشد احتمالا كانديداها، تعداد آرا و منتخبانش، چندان فرقي با آنچه بر مجلس رفت نخواهد بود و بعد آن، از قوه مجريه همان خواهيم ديد كه در اين حدود 10 ماه از مجلس ديده‌ايم. اما براي وضوح آنچه پيش رو است شايد بد نباشد به جوانب موضوع نگاهي بيندازيم. احتمالا مهم‌ترين وجه ماجرا همان باشد كه سال‌هاست محل بحث است؛ يعني موضوع رجل سياسي.
در اين يادداشت وارد موضوع بحث‌برانگيز اين سال‌ها در مورد وجه اطلاقي آن نمي‌شوم و فقط به مفهوم رجل سياسي مي‌پردازم. لغتنامه دهخدا در معني رجل سياسي مي‌نويسد: «مرد سياسي؛ سياستمدار» و در شرح رجل مي‎آورد: «از سرحد محسوس و معقول گذر كرده؛ مرد كامل و تمام.» با اين تعريف مي‌توان گفت رجل سياسي را اول به وجه سياسي بودنش مي‌توان شناخت و بعد اينكه در اين ويژگي به كمال رسيده، طوري كه از «حد محسوسات و معقولات گذر كرده» باشد و اين يعني بتواند وراي آنچه يك سياستمدار عادي مي‌بيند، موارد پيچيده‌تري را درك كند و بر اساس اين درك فراتر از حد عادي، امور را پيش ببرد. چنين فردي در اين جايگاه، به واقع نه يك فرد بلكه نماينده و زبان يك نحله فكري است.بحث بر سر اين نيست كه با اين نحله فكري كه او زبان و نماينده آن است موافق يا مخالف باشيم، بلكه شايد بهتر است بگوييم در مواجهه با موضوعات مختلف، اگر مردم و حتي سياستمداران عادي، مو مي‌بينند، او پيچش مو را از اين منظر توضيح مي‌دهد. البته چنين فردي يك‌شبه بروز و ظهور پيدا نمي‌كند و در فرآيند چند ساله به نمايندگي آن طرز تفكر مي‌رسد. آنچه اما از اسامي طرح شده در آستانه اين انتخابات به چشم مي‌آيد، نامي كه در چنين فرآيندي. به نمايندگي نحله‌اي شناخته شده‌اي‌ رسيده باشد، ديده نمي‌شود و بيشتر از آنكه رجل سياسي ببينيم، يك پرسنل يا كارگزار سياسي يا حتي كارپرداز سياسي مي‌بينيم. و البته با اينكه يكي از بزرگان قوم گفته است ما احتياج به يك كارگزار در جايگاه رياست‌جمهوري داريم، ولي نمونه‌ اين كارگزاري را در همين ماجراي سفر روسيه كه مسافر ما نه تنها پيچش مو را نديد كه انگار حتي مو را هم نمي‌ديد، تجربه كرديم. هر چند اگر در داخل كشور، يك كارپرداز سياسي همان چيزي است كه لازم است، اما در مناسبات بين‌المللي آنكه روبرويش مي‌نشانند، بيشتر از يك كارپرداز نخواهد بود. احتمالا بسياري يادشان هست كه وقتي در همين سال‌ها يك نفر بود كه به اين سوي و آن‌سوي جهان نامه مي‌فرستاد و جوابش نمي‌دادند و بعد در يك سفر خارجي، وقتي هيچ مستقبلي نديد براي داشتن يك عكس يادگاري ناقابل به باربران فرودگاه متوسل مي‌شد