مامور امنیتی «دادِستان» در آرزوی نقش دکتر شریعتی !

علی سلیمانی که تا به حال نقش‌های متفاوتی در سینما و تلویزیون تجربه کرده، در سریال «دادِستان» ساخته مسعود ده‌نمکی، نقش یک مامور امنیتی را بازی کرده و هم اکنون این مجموعه را از شبکه سه روی آنتن دارد. به بهانه پخش «دادِستان»، درخصوص تجربه بازی در این مجموعه، اولین همکاری با مسعود ده‌نمکی، انتقادهایی که  درباره سریال مطرح شده و همچنین فعالیت‌های جدید علی سلیمانی، گفت‌وگویی با این بازیگر داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.   قصه «دادِستان» یا نقش «صادق» چه جذابیتی برایتان داشت که بازی در این سریال را پذیرفتید؟ همیشه در این 10-15 سال مترصد بودم که آقای ده‌نمکی به من پیشنهادی بدهد. بارها پیش آمده بود که فیلم نامه را هم خوانده بودم و این همکاری اتفاق نیفتاده بود. یا من نخواسته بودم یا ایشان و در هر صورت نشده بود، ولی این بار که فیلم نامه را خواندم، برایم جالب بود که چه نقشی را برای من انتخاب کرده  است و چندرنگ بودن نقش خیلی برایم جذاب بود. یک مامور امنیتی که وارد گروه داعش و گروه مخالف می‌شود، همرنگ آن‌ها می‌شود تا آنان را تخلیه اطلاعاتی کند تجربه خوبی برایم بود، احساس کردم می‌توانم خودم را به چالش بکشم و فضاهای جدیدی را از خودم نشان بدهم.   یکی دیگر از ویژگی‌های کاراکتر شما رگه‌های طنز و بامزگی اوست. ما با آقای ده‌نمکی در سریال اسمش را «زندگی» می‌گذاشتیم، یعنی این‌ شخصیت‌ها هم آدم هستند و دارند کار می‌کنند. مانند راننده تاکسی که با همکارش شوخی و بذله‌گویی می‌کند، این شخصیت هم همین طور است و دارد کارش را انجام می‌دهد، حالا با یک مقدار دقت بیشتر، ولی به هر حال زندگی می‌کند.   برای نزدیک شدن به این شخصیت چه کردید؟ مقداری مطالعه کردم. آقای ده‌نمکی هم مشاورانی را به کار دعوت کرده بود که به ما کمک می‌کردند تا آن را فارغ از شغل به لحاظ نمایشی، دراماتیزه نشان   و در واقع داستان‌محور گونه بودن آن را بروز بدهیم.   این شخصیت خیالی است یا از واقعیت الهام گرفته شده؟ الهام‌گرفته‌شده هست و تنه‌ای به واقعیت می‌زند، به هرحال این آدم‌ها وجود دارند، زندگی‌شان را می‌کنند و می‌تواند نزدیک به واقعیت هم باشد، ضمن این که حاصل ذهن خلاق نویسنده هم هست.   خود شما چقدر مخاطب آثار آقای ده‌نمکی هستید و نظرتان درباره آثار ایشان چیست؟ برای من باعث افتخار است که در این کار جور دیگری دیده شدم، ولی به زعم خودم فکر می‌کنم حضور من، مشخصا حضور خودم را در این سریال عرض می‌کنم، رنگ دیگری به این سریال داده، رنگی که انگار شبیه سریال‌های دیگر آقای ده‌نمکی نیست و طیف جدیدی از این رنگین‌کمان است. بزرگ ترین ویژگی آثار ایشان مردمی بودن است، یعنی انگار که نماینده همه مردم است، هر رنگی از آدم‌ها و هر قشری خودشان را در آن آثار می‌بینند و نماینده دارند.   تجربه اولین همکاری با آقای ده‌نمکی چطور بود؟ خیلی خوب بود، از این جهت که وقتی به تو اعتماد می‌کند، دیگر اعتماد می‌کند. یعنی این اعتماد به بازیگر فضای بزرگی برای کار می‌دهد که هم لذت‌بخش است و هم مسئولیت‌پذیری آدم را بیشتر می کند. می‌گویم حالا که این اعتماد را به من داده، باید بهترین خودم را ارائه بدهم و این خیلی مهم است.   انتقادی که در واکنش‌ها به سریال وجود دارد، این است که «دادِستان» شعار می‌دهد. نظر شما چیست؟ اول این که شعار همیشه بد نیست. شعار اگر خوب گفته شود خوب است، اما به هرحال ما از منظر آقای ده‌نمکی، این قصه را می‌بینیم و راوی این قصه ایشان هستند. بخش عمده‌ای از ادبیات شفاهی ایشان هم واقعا همین طور است. حتی به زعم من ایشان معتقد هستند اگر شعار خوب باشد چرا نباید بدهیم، منظورم این است که چرا نباید شعار بدهیم؟ حالا این که این شعار چطور و در چه موقعیتی ارائه شود و مخاطب چه گروهی از جامعه است تفاوت دارد.   یعنی معتقدید در این سریال انتقال پیام‌ها و شعارها به مخاطب اتفاق افتاده؟ من فکر می‌کنم بله، چون در ساده‌ترین و بی‌آلایش‌ترین شکل ممکن، مفهوم را به هر مخاطبی در هر طبقه‌ای انتقال می‌دهد.   یک سال است که سریال کمدی «کتونی زرنگی» را آماده پخش دارید، مشکل سریال حل نشده، خبر جدیدی درباره پخش آن نیست؟ فکر می‎کنم مشکلش حل شده و در شرف پخش است، اما زمان دقیق آن را نمی‌دانم. چون کار طنز بسیار باحالی است و پس زمینه انتخاباتی دارد، فکر می‌کنم می‌تواند بعد از عید یا حتی در خلال عید پخش شود.   در این سریال چه نقشی را بازی کرده‌اید؟ من نقشی شبیه به نقش سیدجواد هاشمی  را در سریال «دادِستان» که مسئول دفتر یک نماینده مجلس است ،دارم. قصه درباره زندگی آن شخصیت به نام «امیر» است که کمی شیطنت دارد، بانمک است و می‌خواهد در فضای طنز با رانت به چالش‌های سیاسی نفوذ کند.   آخرین آثار شما در سینما، فیلم «تنگه ابوقریب» و «اشنوگل» است که هر دو در ژانر دفاع مقدس هستند، این ژانر چه جذابیتی برایتان دارد؟ من همواره احساس دِین می‌کنم و هنوز هم که پیشنهاد می‌شود، آن قدر می‌روم داخل قصه که بر آن تاثیر می‌گذارم، با سلیقه کارگردان اصلاح می‌کنم و خودم را محک می‌زنم که برای تماشاگر جذاب‌تر ارائه شود. فضای آثار دفاع مقدسی بسیار جذاب است و به خودی خود   جنگ دراماتیک است، چه برسد به این که قصه محور هم باشد، با چالش‌های روز درگیر شود و تنه به واقعیت امروز جامعه بزند. فکر می‌کنم اصلا جنگ بستر مناسبی است.   به نظرتان چرا کمتر در ژانر دفاع مقدس، آثاری در حد و اندازه کیفیت «تنگه ابوقریب» ساخته می‌شود؟ این موضوع کارشناسی طولانی دارد. اولین مشکل این است که مدیران ما انتخاب‌های درستی ندارند. اگر فیلم جنگی باکیفیت نباشد، دیگر فروشی ندارد، حتی اگر با کیفیت باشد، باز هم فروش را به چالش می‌کشد، چون مردم ما الان جنگ‌زده هستند. اگر قرار است فیلم جنگی بسازند، باید لایه‌هایی از جنگ را نشان بدهند که هرگز دیده نشده تا جذاب شود. تهیه‌کنندگان هم انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری روی این ماجرا ندارند. خدا رحمت کند آقای ملاقلی‌پور را می‌گفت کی می‌شود گردوغبار جنگ بخوابد، حرف‌هایی را بزنیم که بتوانیم وارد خطوط  قرمز شویم. الان هنوز بعد از گذشت 30 و اندی سال از جنگ هنوز نمی‌توانیم خیلی چیزها را بگوییم، برای همین کارگردان‌ها و نویسندگان وارد این چالش نمی‌شوند. باید ممیزی را یک مقدار باز کنند. جمیع این مسائل باعث می‌شود  آثار فرهیخته و با کیفیتی تولید نشود.   با توجه به تولید سختی که «تنگه ابوقریب» داشت، حتما بازی در آن سخت بوده است. بله، آن قدر سخت بود که خود فیلم اصلا یک جنگ بود!   در «اشنوگل» به همراه آقای حاجتمند کارگردانی فیلم را برعهده داشتید، قصد ندارید کارگردانی کنید و مستقلا فیلم بسازید؟ اگر خدا بخواهد در شرف کارگردانی هستم و خودم را به صرافت انداختم که این فضا را ایجاد کنم که اولین فیلم سینمایی مستقل ام را بسازم، اما خیلی چیزها باید دست به دست هم بدهد.   یعنی کار در چه مرحله‌ای است؟ فیلم نامه آماده است، داریم یک فضای مالی‌ ایجاد می‌کنیم که بشود آن را تولید کرد.   نگارش فیلم نامه هم برعهده خودتان بوده؟ موضوعش چیست؟ بله، بر اساس یک قصه واقعی است و درباره بازمانده‌های جنگ است.   کلا در کارنامه شما تنوع ژانر خوبی دیده می‌شود، مسیر پیشنهادها این طور بوده یا علتش تاکید خودتان بر این تنوع و  انتخاب ها بوده؟ مسیر پیشنهادها هم این طور بوده، منتها من دوست ندارم آن طور که آن‌ها می‌خواهند   دیده بشوم. خیلی از دوستان به من پیشنهاد می‌کردند، می‌گفتم فیلم نامه‌تان بسیار خوب است اما می‌خواهم آن طور که خودم می‌خواهم دیده شوم، نمی‌خواهم آن طور که به من پیشنهاد می‌کنند، دیده شوم. نکته‌ام این است. من عاشق شغلم و عاشق فضای هنری هستم، دوست دارم این فضا را همه جوره لمس کنم، خودم را به چالش بکشم و با حوصله روی آن کار کنم، حتی شاید دستمزد کمتری بگیرم یا شاید کمی بیکار بمانم، ولی خد ارا شکر تنوع ژانر  دارم  که بسیار هم لذت‌بخش است، تجربه‌های مختلفی دارم و تازه دارم مسیر را پیدا می‌کنم.   بعد از این همه سال فعالیت در حرفه بازیگری؟ بله، بسیاری اوقات فکر می‌کنم چقدر جای کار دارم. می‌توانم آن نقشی  را که تا به حال پیشنهاد نشده بازی کنم، نقش این بچه را بازی کنم، نقش این شخصیت روحانی را بازی کنم، یکی از آرزوهایم این است که نقش دکتر علی شریعتی را بازی کنم.   این که فرمودید می‌خواهم آن طور که خودم می‌خواهم دیده شوم، یعنی ویژگی‌ها و چیزهایی که خودتان به نقش اضافه می‌کنید؟ بله، اگر تا اندازه‌ای به گروه هنری نفوذ داشته باشم که خودم پیشنهادهایم را وارد داستان کنم، این کار را حتما انجام می‌دهم، اگر نتوانم فاصله می‌گیرم و نقش را نمی‌پذیرم.   با برنامه «ما ایرانی‌ها» تجربه اجرا هم داشتید، نظرتان درباره ورود بازیگرها به اجرا که اتفاق مرسومی شده است، چیست؟ همه جای دنیا مرسوم است، ولی این که مقصد و هدف تهیه‌کننده یا برنامه‌ساز چیست باید بررسی شود. به نظر من اشکالی ندارد، همان طور که فوتبالیست‌ها وارد حوزه بازیگری می‌شوند مثل پژمان جمشیدی عزیزم که واقعا دارد پوست می‌اندازد و حرفه‌ای می‌شود و کارش قابل ستایش است. مجری‌ها هم بازیگر می‌شوند، بازیگرها هم مجری می‌شوند و اشکالی ندارد.   باز هم اگر پیشنهاد اجرا داشته باشید می‌پذیرید؟ بله، حتما به پیشنهاد فکر می‌کنم، چرا که نه.   هم اکنون مشغول چه کاری هستید؟ سریالی هست به نام «روزهای آبی» به کارگردانی آقای حاجی غلامی که در رشت برای سیمافیلم تولید می‌شود. 52 قسمت است و احتمالا مهرسال آینده به پخش برسد.