روزنامه ابتکار
1399/12/03
رضا دهکی نه قرمز، نه آبی، نه حزبی، نه جناحی!
+ طرفدار قرمز هستید یا آبی؟- هر دو تیم و هوادارانشون برای ما عزیز و محترمن.
+ اما شما طرفدار کدوم هستین؟
- من طرفدار تیم ملیام!
این دیالوگ را بارها از چهرههای گوناگونی شنیدهایم؛ از اهالی سیاست گرفته تا اصحاب هنر. البته حکم عامی وجود ندارد که هر کس باید طرفدار ورزش، فوتبال، فوتبال ایران و به طور خاص یکی از دو تیم سرخابی پایتخت باشد. با این حال تخمینها از تعداد هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس تهران نشان میدهد که شانس قرار گرفتن چهرههای مورد سوال در میان هواداران یکی از این دو تیم از طرفدار هیچ یک نبودن بیشتر است.
برای این که یک چهره شاخص از اظهارنظر درباره هواداری تیمهای فوتبال مورد توجه پایتخت خودداری کند، میتوان دلایل گوناگونی را بر شمرد که شاید جلوگیری از ریزش هواداران – درمورد سیاسیون، کاهش سبد رای – و جلوگیری از پیشفرضها درباره غش کردن این افراد به سمت یکی از این دو تیم یا هر تیم دیگری در شرایط خاص، از جمله این دلایل باشند. در این میان اما موضوع دیگری هم وجود دارد که میتواند نه فقط در حوزه هواداری که به طور کلی درباره رویکرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی چهرهها مورد توجه قرار گیرد.
در روزهای اخیر استوری اینستاگرامی محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در هواداری از پرسپولیس و کری خواندن درباره قهرمانی نیم فصل این تیم در برابر رقیب آبیپوش مورد توجه قرار گرفت. برخی از زاویه طرفداری استقلال و برخی دیگر به طور کلی از دید شان و شخصیت یک چهره دولتی به موضوع پرداختند و از این رفتار خرده گرفتند. هر چند به طور کلی رفتارهای آذری جهرمی – که به عنوان «وزیر جوان» دولتین حسن روحانی شناخته میشود – در شبکههای اجتماعی، اغلب با عنوان «پوپولیسم» برچسبگذاری میشوند، اما در این مورد خاص، بیش از قصد و نیت گوینده، دفاع او از این کار قابل توجه است. وی در گفتوگویی با رادیو جوان از هواداریاش دفاع کرده و گفته «وزیر که صبح تا شب در لباس وزیر نیست. من وزیر هستم و البته یک شهروند. من هم میتوانم در حوزه ورزش هم اظهار نظر کنم. این تفکر پیرمردانه را کنار بگذارید». وی تاکید کرده که فضای این ورزش دو قطبی است و تلاش مسئولان برای طرح موضوع وحدت در این فضا بی فایده است.
گفتههای وزیر ارتباطات از دو جنبه قابل توجه است؛ اول این که آیا یک وزیر، یک شهروند هم هست؟ این حرف که وزیر در حوزه تخصصی خود مسئول و در سایر حوزهها یک شهروند است، از دید منطقی بیراه به نظر نمیرسد، اما تفکر غالب در ایران چنین نیست. نمونه بارز آن را میتوان در درخواستهای مردمی از مسئولان مختلف در سفرهای گوناگون مشاهده کرد؛ زمانی که نامه درخواست وام به دست وزیر بهداشت میرسد و یا نامه گلایه از بیکاری را به وزیر کشور میدهند. از دید مردم، دولت یک مجموعه یکپارچه است و از رئیس جمهوری تا وزیر و معاون و استاندار و حتی گاه نهادهای حاکمیتی غیر از دولت، همگی در زمره دولت حساب میشوند و باید به همان نسبت مورد مطالبه قرار گرفته و سنجیده شوند. در شرایطی که دست و پای بنگاههای دولتی، حاکمیتی و خصولتی در فضای اقتصاد و سایر فضاهای وابسته از جمله ورزش بسیار گسترده است، این یکپارچگی مسئول با دولت در برابر هواداریاش باعث این برداشت میشود که دولت از یک تیم خاص حمایت بیشتری میکند. جنگ برچسب «تیم حکومتی» میان دو تیم سرخابی پایتخت که هر دو متعلق به دولتند و البته گلایههای گاه به گاه آنها از توان مالی برخی دیگر تیمهای با ریشه دولتی در عین دریافت هزینه میلیاردی از دولت، نشان میدهد که این نظر چندان بیراه هم نیست.
درواقع چنین اظهارنظرهایی باعث میشود که هواداران این تیمها بهانهای پیدا کنند که دولت را به هواداری از تیم خاصی متهم کنند. در نتیجه فارغ از این که ریشه منطقی این نگاه چقدر درست است، در اذهان عمومی نمیگنجد و این موضوع حقیقتی است که در واقعیت موجود جایی ندارد.
جنبه دیگر مورد توجه در این ماجرا، استفاده از مفاهیم خاص در موقعیتهای نامناسب است. واژگانی همچون استقلال، خودکفایی، وحدت و... از جمله کلمات محبوب ادبیات مسئولان به شمار میروند و تلاش میکنند آنها را در مفاهیم گوناگونی جای دهند. این در حالی است که به درستی این واژگان در برخی موقعیتها نمیگنجند. یک مثال بارز آن نیز تقابل رقابت با وحدت است. هر جا – چه در عرصه سیاست و چه در عرصه ورزش – رقابت برقرار باشد، طرفدار همه بودن بی معنی است (و بی طرف بودن هم خنثی است!). چنانکه این جمله برخی گزارشگران که برای هر دو تیم آرزوی موفقیت میکنند خندهدار به نظر میرسد. در عرصه سیاست نیز بسیار دیدهایم چهرههای سیاسی که با حمایت جریانها و احزاب سیاسی به صندلی مسئولیت رسیدهاند، در هنگام تعریف خود به عنوان یک مسئول، سعی میکنند از این ریشه حزبی و جناحی تبری بجویند و خود را مسئولی برای همه مردم بدانند. هر چند نیات این ادبیات قابل درک است، اما نتیجهاش آن چیزی که در ذهن گوینده است نخواهد بود.
هر دو این جنبهها، حاصل نگاه برج عاجی مسئولان نسبت به جامعه است. مسئولان اگر میخواهند که به درستی در قالب شهروند اظهار نظر کنند یا مسئولیت وابستگی سیاسی خود را بعد از رسیدن به صندلی مسئولیت بپذیرند، باید اول به برابری شهروند-مسئول و تفکیک مسئولیتها و وجهههای یکپارچه تن دهند و البته ادبیات شعاری بیجا در فضای رقابت را کنار بگذارند. آن وقت در صورت اصلاح زیرساختهای لازم – در اینجا تیمداری خصوصی و با قابلیت رقابت برابر برای همه تیمها و تحقق تحزب در فضای سیاسی – میتوان انتظار داشت که جامعه پذیرای این حرفهای مسئولان باشد.
سایر اخبار این روزنامه
رهبر انقلاب اسلامی:
انقلاب نشان «نقشآفرینی در مسائل اساسی» را بر سینه جوانان کشور نشاند
رضا دهکی
نه قرمز، نه آبی، نه حزبی، نه جناحی!
«ابتکار» وضعیت بازار سرمایه طی ماههای آتی را بررسی کرد
اسفند سرد بازار بورس
درد حق خروج زنان از کشور این بار خود را با ممنوعالخروج شدن سرمربی تیم اسکی نشان داد
کهنه خشونتی دیگر علیه زنان
نایب رئیس انجمن داروسازان مطرح کرد
خطر واکسنهای تقلبی کرونا در بازار سیاه
برگزیدگان دومین دوره جایزه ادبی کوچه معرفی شدند
برای کاهش قیمت تمام شده باید مشکلات واحدها رفع شود
پارادوکس صنعت پوشاک؛ رونق تولید و کسادی بازار
مدیرکلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای پا در میانی به ایران می آید؟
سفر معنادار گروسی در آستانه پایان ضربالاجل
رئیس قوه قضائیه:
هیچکس نگران مشارکت مردم نباشد
حسن روحانی:
ادعای اعلام دیرهنگام ورود کرونا به ایران، دروغ است
هشدار آمریکا به چین نسبت به استفاده از زور در دریای چین جنوبی