اخبار ویژه



فقط لغو تحریم‌ها! سیاه‌بازی در آژانس بی‌ارزش است
وظیفه دولت‌های عهدشکن آمریکایی و اروپایی، لغو تحریم‌هاست و آنها نمی‌توانند فضاسازی درباره عقب‌نشینی از صدور قطعنامه علیه ایران در آژانس را به عنوان امتیاز به ایران بفروشند.
روزنامه فرهیختگان با اشاره به تقسیم کار اروپا و آمریکا در نشست اخیر آژانس نوشت: بعد از اجرای مصوبه مجلس و توقف بخش عمده‌ای از بازرسی‌های پروتکل الحاقی و بازرسی‌های فراپروتکل آژانس اتمی از تاسیسات هسته‌ای ایران، سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه همچون گذشته طلبکارانه به میدان آمدند و پیش‌نویس قطعنامه علیه ایران را به شورای حکام ارائه دادند. نظارت‌های داوطلبانه قبلی محکوم شد. آنچنان که رسانه‌ها گفته بودند این پیش‌نویس قرار بود در جلسه روز گذشته شورای حکام مورد بررسی و رای‌گیری قرار گیرد.


در این میان مسئولان ایرانی واکنش‌های مقتضی را نسبت به اقدام اروپایی‌ها نشان دادند و اعلام کردند درصورت تصویب این قطعنامه ایران نسبت به توافق اخیر با مدیرکل آژانس درباره تداوم برخی بازرسی‌ها تجدیدنظر خواهد کرد.
این تهدیدها که درواقع به‌منزله پایان همکاری‌های فرازمانی ایران با آژانس درصورت تصویب قطعنامه بود نهایتا باعث شد اروپایی‌ها عقب نشسته و از پیگیری پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی خود به شورای حکام اعلام انصراف کنند.
این عقب‌نشینی باعث شد تحلیل‌های متفاوت‌ و بعضا غیرواقعی صورت بگیرد. برای مثال برخی چهره‌ها و رسانه‌ها این اتفاق را یک دستاورد بزرگ توصیف کردند و به‌ عبارتی تلاش کردند برداشتی بالاتر از آنچه را روی داده در جامعه تثبیت کنند، چیزی که با واقعیت تفاوت معنی‌داری داشت.
وجه دیگر این ماجرا یا به‌عبارتی مسئله اصلی چیز دیگری است‌؛ اینکه اگر قطعنامه صادر می‌شد چه اتفاقی رخ می‌داد؟ مقامات دولت اعلام کرده بودند با صدور قطعنامه در شورای حکام، توافق اخیر تهران با مدیرکل آژانس بین‌المللی از بین رفته و ایران همه تعهدات خود را کنار خواهد گذاشت. اروپایی‌ها معنی این مسئله را خیلی خوب می‌دانند و فهم کرده‌اند که حرکت سریع ایران برای تامین نیازهایش به کجا منتهی خواهد شد و از دیدگاه آنها باید جلوی این مسئله را گرفت.
بنابراین باید گفت این اقدام بیشتر ایجاد فرصت برای اروپا بود، البته آنها پیوست‌های رسانه‌ای بزرگی برای اقدامات خود دارند. نگاهی به رسانه‌های غربی و اظهارنظر مقامات این کشورها نشان می‌دهد آنها تلاش می‌کنند این اقدام را به‌عنوان یک امتیاز به ما بفروشند. اما مسئله اصلی ایران رفع تحریم است آن ‌هم همه 800 تحریم فرابرجامی از 18 اردیبهشت تاکنون و صدالبته حدود 700تحریمی که در برجام قرار به رفع آنها بود که البته هیچ نشانه‌ای از چنین اقداماتی وجود ندارد و همچنان در بر همان پاشنه فشار حداکثری می‌چرخد.انتقاد رئيس مستعفی «شعسا» از انحصارطلبی در میان اصلاح‌طلبان
رئیس مستعفی شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، با اعضای «جبهه اصلاح‌طلبان ایران» دیدار کرد. در این دیدار از عارف دعوت شد تا در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شود.
به گزارش روابط عمومی جبهه اصلاح‌طلبان، اعضای این جبهه در دیدار عارف ضمن بررسی و ارزیابی شرایط کشور و نقد عملکرد دولت روحانی و گلایه از نوع انکار عجیب رئیس‌دفتر دولت در حمایت مردم و حضور اصلاح‌طلبان و مردم در رای‌آوری روحانی، علت اساسی ضعف دولت فعلی را در عدم سابقه اجرایی هم روحانی و هم اطرافیان وی چون واعظی و نوبخت عنوان کردند.
محمدرضا عارف هم با تاکید بر ضرورت آگاهی و آشنایی فرد دولتمرد به فرآیندهای اجرایی و داشتن سابقه سطح بالای هر کاندیدا به‌عنوان رئیس دولت، گفت: متاسفانه عرصه سیاسی گرفتار عده‌ای نه به عنوان رجال سیاسی شده بلکه گرفتار فرصت‌طلبان سیاسی و شکارچیان پست و مقام شده، از آن عده‌ای که با عنوان و حمایت لیست امید به مجلس رفتند در عمل نه تنها به‌دنبال منافع فردی و شخصی بوده بلکه به سمت فضایی دیگر چرخ خوردند.
عارف ضمن تشکر از «جبهه اصلاح‌طلبان ایران» در همراهی و ایجاد توازن، از به وجود آمدن نوعی انحصار در جریان اصلاح‌طلبی انتقاد کرد و گفت: عده‌ای قائل به تحریم انتخابات بودند، برخی‌ها بیشترین سهم‌خواهی را از سفره انقلاب دارند و اما  افراد و اعضای این جبهه سهم‌خواهی نکردند. بیشترین هجمه‌ها هم نه از جناح رقیب بلکه از مدعیان اصلاحات به‌عنوان اصلی یا بدلی بودن خود و دیگران شاهد بودند.
وی با اظهار تاسف از نگاه حذفی و انکاری این‌گونه افراد، از فرصت‌طلبی این مدعیان ابراز تاسف کرد.
اعضای حقیقی جبهه اصلاح‌طلبان در این دیدار اعلام کردند که با توجه به شرایط کشور حضور عارف نه تنها در عرصه انتخابات ۱۴۰۰ بلکه به‌عنوان رهبری یک جبهه سراسری همچون جبهه اصلاح‌طلبان ایران با کادرسازی و انجام کار تشکیلاتی در جهت ایجاد یک حزب سراسری لازم است و از عارف درخواست کردند تا زمینه حضور شخص خودش و هم دکتر پزشکیان به عنوان دو کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان در عرصه انتخابات ۱۴۰۰ را فراهم کند.
یادآور می‌شود محمدرضا عارف پس از استعفا از ریاست شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، به عضویت نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان(ناسا) درنیامد.زیباکلام: علی مطهری و اصلاح‌طلبان وقت خود را تلف نکنند
صادق زبیاکلام از علی مطهری و سایر اصلاح‌طلبان خواست وقت خود را برای انتخابات ریاست‌جمهوری تلف نکنند، چرا که این طیف حتی یک‌دهم رای چند سال قبل را هم ندارند.
برخی گمانه‌زنی‌ها حاکی از این است که علی مطهری با تحریک اصلاح‌طلبان و صرفا برای رد صلاحیت شدن ابراز تمایل به نامزدی کرده تا این طیف به‌خاطر خالی بودن دست‌شان از کارنامه و برنامه، بتوانند افراد رد صلاحیت شده را دستمایه مظلوم‌نمایی قرار دهند. مطهری در انتخابات مجلس نیز که صلاحیت‌های به مراتب کمتری را نیاز دارد، رد صلاحیت شده بود.
در این میان صادق زیباکلام در یادداشتی که روزنامه کارگزارانی سازندگی منتشر کرده، نوشت: در نخستین نگاه به مسئله کاندیداتوری آقای علی مطهری گزینه رد صلاحیت ایشان توسط شورای نگهبان مطرح است. اما اگر فرض را بر تایید صلاحیت ایشان به هر دلیلی بگیریم سوال اصلی این است که کاندیداتوری چهره‌ای همانند آقای دکتر علی مطهری می‌تواند تغییری در انگیزه و تمایل رای‌دهندگان ایجاد کند؟ پاسخ روشن است؛ خیر. ورود آقای مطهری یا هر کاندیدای دیگری به جز کاندیداهای اصولگرا به عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری 1400، از جمله آقایان پزشکیان و عارف یا هر نامزد دیگری وقت تلف کردن است. بدنه اجتماعی اصلاح‌طلب که به آقای روحانی رای داد، در انتخابات 1400 شرکت نمی‌کنند. 4 سال قبل، در انتخابات سال 94 دکتر محمدرضا عارف، سرلیست اصلاح‌طلبان در تهران یک و نیم میلیون رای داشتند اما در انتخابات 4 سال بعد یعنی اسفند 98، اصلاح‌طلبان 10 درصد این رای را هم در مجموعه نداشتند. اصلاح‌طلبان حالا امیدوار هستند که شاید آقای خاتمی دوباره به میدان بیاید و شاید موج و شوری ایجاد شود در حالی که این انتظار بیهوده است و نه شوری ایجاد می‌شود نه موج و هیجانی. شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات باعث می‌شود آخرین سرمایه اجتماعی که دارند از بین می‌رود. مردم با کاندیداتوری چهره‌هایی همانند علی مطهری و مسعود پزشکیان یا هر چهره منتسب به جریان اصلاحات تغییر عقیده نمی‌دهند. البته اصولگرایان اجازه می‌دهند تا کاندیداهایی همانند آقای عارف یا آقای پزشکیان کاندیدا شوند تا انتخابات شوری بگیرد و اصولگرایان بتوانند بگویند انتخابات آزاد است و همه شرکت کرده‌اند و بتوانند ویترین انتخابات آزاد در 1400 را نمایش دهند. حتی ممکن است برای پررنگ‌تر کردن این ویترین علی مطهری را هم تایید صلاحیت کنند. علاوه بر اینها اصل کاندیداتوری علی مطهری حتی ممکن است در صورت تایید صلاحیت وی به ضرر اصلاح‌طلبان نیز باشد چرا که به هر حال ایشان اگر کاندیدای نهایی جریان اصلاحات نباشد - که بعید است اصلاح‌طلبان روی ایشان توافق کنند - سبد رای حداقلی اصلاح‌طلبان را نیز می‌شکند. این انتخابات در حقیقت، انتخابات اصولگرایان است. احتمالا در دقیقه 90 از آقای رئیسی خواسته می‌شود که کاندیدا شوند که در این صورت نامزد اصلی آقای رئیسی خواهد بود.در این شرایط اصلاح‌طلبان هیچ شانسی ندارند و با اصرار برای حضور در عرصه رقابت تتمه آبروی خود را نیز از بین می‌برند.ایران: تلاطم‌های بخش دولتی تولید مسکن را کند کرده است
روزنامه دولتی ایران تصریح کرد: تولید مسکن در کشور پیچیدگی خاصی ندارد که از عهده تولید سالانه یک میلیون واحد مسکونی برنیاییم، اما مشکل این است که نقدینگی مدام افزایش می‌یابد و تمام ارکان اقتصاد دست دولت است.
این روزنامه نوشت: مشکل مسکن در بخش مسکن نیست، مشکل مسکن در خارج از این بخش است. ۹۵ درصد تولید مسکن در کشور در دست بخش خصوصی است. چون مسکن منافع دارد، بخش خصوصی تمایل به تولید مسکن دارد. پس چرا تولید به اندازه کافی نیست؟ چون تلاطم‌های اقتصادی که از بخش دولتی به سمت بخش خصوصی می‌آید، تولید مسکن را کند می‌کند. حضور دولت در بخش مسکن بیشترین تخریب را برای این بخش به‌دنبال داشته است در حالی که حضور دولت در بخش مسکن باید حضور در سیاستگذاری راهبردی و مطالعاتی این بخش باشد. تأکید می‌کنم بزرگ‌ترین مشکل کشور ما در حال حاضر مشکل مسکن است. اگر هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار به ۱۰ درصد کاهش یابد، ۹۰ درصد افرادی که زیر خط فقر هستند به بالای خط فقر می‌آیند و رفاه نسبی در جامعه ایجاد می‌شود. چرا مشکل مسکن حل نمی‌شود؟ آیا نمی‌توانیم مشکل مسکن را حل کنیم؟ به نظر می‌رسد هم مسئله مسکن را می‌دانیم هم می‌توانیم آن را حل کنیم ولی مجموعه یا گروهی مخالف حل مسئله مسکن هستند. اگر مسئله مسکن در کشور حل شود، مردم از رفاه بالاتری نسبت به کشورهای منطقه برخوردار خواهند بود. حل مسئله مسکن ثبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را به همراه دارد. مسکن پاشنه آشیل کشور شده است، اگر مسئله مسکن حل شود رضایت عمومی جامعه تا ۷۰ درصد بالا می‌رود. طبیعی است که کشورهایی نمی‌خواهند این مسئله در ایران حل شود، از دیدگاه من، تحریم حمله فریب است، حمله اصلی آمریکا حفظ همین ساختار اقتصادی معیوب است تا مشکلات همچنان پابرجا باشد. پس باید ساختار اقتصادی را عوض کنیم. نباید اجازه دهیم مسکن یا ملک تنها کالای سرمایه‌ای ایرانیان باشد.
روزنامه ایران می‌افزاید: دولت با یک معاونت در یک وزارتخانه، فکر نکند مشکل مسکن را که در کشور ریشه دوانده، می‌تواند حل کند. بیش از ۵۰ درصد جامعه ایران درگیر مشکل مسکن و خانه‌دار شدن هستند. مشکل آنجا است که نقدینگی مدام افزایش می‌یابد و تمام ارکان اقتصاد در ید دولت است. پس به‌راحتی می‌توان به این اقتصاد دولتی حمله و آن را تحریم کرد. بخش خصوصی داریم که بسیار ضعیف است و تمام تمرکز این بخش در ملک و ساختمان‌سازی است. به این ترتیب مسکن به کالای سرمایه‌ای تبدیل شده که از همه اقشار برای حفظ ارزش پول در ملک سرمایه‌گذاری می‌کنند. باید به مشکل مسکن واقع‌بینانه نگاه کنیم. تولید مسکن پیچیدگی خاصی ندارد که از عهده آن برنیاییم. ایران توانایی تولید یک میلیون مسکن در سال را دارد.آرمان: دولت در رشد کاذب و سقوط بورس نقش داشت
یک روزنامه اصلاح‌طلبان نوشت رشد کاذب بورس با نقش‌آفرینی دولت بود و هنگامی که آن حمایت برداشته شد، سقوط بورس اتفاق افتاد.
روزنامه آرمان در گزارشی اقتصادی خاطرنشان کرد: بسیاری از مردم با اعتماد به صحبت‌های دولت به‌ویژه شخص رئیس‌جمهوری هر آنچه داشتند را به بازار سرمایه وارد کردند. در روزهای ابتدایی بازار در مسیر رشد قرار گرفت و از سوددهی بالایی هم برخوردار شد و حتی شاخص در مرداد به بیش از دو میلیون واحد هم رسید؛ حالا اما بعد از گذشت ۱۱ ماه از سال ۹۹ و نزدیک شدن به روزهای پایانی بخش اعظمی از سرمایه‌های وارد شده به بازار سرمایه یا به صورت کاملا ۱۰۰ درصدی از بین رفته‌اند یا با کاهش بسیار چشمگیری مواجه شده‌اند. سرمایه‌هایی که مردم به زحمت و با فروختن اموالی نظیر خودرو، مسکن، طلا و جواهرات جمع‌آوری کرده بودند حالا این روزها در بازار سرمایه به خاکستر تبدیل شده‌اند و هیچ‌کس هم نیست که بتواند پاسخگوی سرمایه‌های از دست رفته مردم باشد که با اطمینان به اظهارات مسئولان وارد این بازار شدند.
هرچند که کارشناسان بازار سرمایه همواره درباره ورود افراد نا آشنا به فرآیندهای بورسی هشدار داده بودند و همیشه بهترین راه را برای ورود به این بازار برای افراد ناآشنا استفاده از کارگزاران معتبر عنوان می‌کردند، با این حال بخش عمده‌ای از سرمایه‌های خرد که وارد بازار سرمایه شدند، سرمایه‌هایی بودند که ناآگاهانه و صرفا با توجه به رشد کاذب شاخص‌های بازار سرمایه و همچنین صحبت‌های دولت به‌ویژه در ابتدای سال وارد این بازار شدند. جالب اینجاست که با شروع اپیدمی کرونا شاخص بورس‌های بزرگ جهانی در آمریکا، آسیا و اروپا کاهش یافتند ولی شاخص بازار سرمایه ایران رشد داشت!
هرچند از همان اول هم کارشناسان این رشد را کاذب می‌دانستند و معتقد بودند که نباید اجازه رشد کاذب بازار داده شود، اما حمایت‌های کامل دولت با روش‌های مختلف از بازار سرمایه باعث تشدید این روند شد تا اینکه این دست حمایتی از پشت بازار برداشته شد و نهایتا سقوط شاخص اتفاق افتاد. بعد از آن کاهش شاخص تا امروز ادامه پیدا کرد.
یکی از ناراحتی‌های مردم در مورد بازار سرمایه این است که همان مسئولانی که روزی برای ورود مردم به بورس فرش قرمز پهن کردند و هر نوع وعده‌ای هم بلد بودند دادند امروز راه‌شان را از مردم جدا کرده و تمام مسئولیت اتفاقات افتاده را به دوش خود مردم گذاشتند! چندی پیش، وزیر امور اقتصاد و دارایی، در پاسخ به سؤالی در ارتباط با دعوت مردم به بازار سرمایه گفته بود: به مردم گفتم سوددهی بورس تضمین‌شده نیست و دینی بر دوشم قرار ندارد. این درحالی است که در سه ماه گذشته دژپسند به طور کامل از ورود مردم به بازار حتی در شرایط افت شاخص صحبت کرده و حتی با انتقاد از واکنش رسانه‌ها و کارشناسان به وضعیت بازار سرمایه با این مضمون که رسانه‌ها صرفا قصد برجسته کردن نکات منفی عملکرد او را در مورد بازار سرمایه‌دارند؛ گفته بود:‌ درحالی‌که در نظرسنجی‌های انجام‌شده، برآورد خوبی از شاخص‌های بورس به دست آمد، متاسفانه شاهدیم، عده‌ای صرفا نکات منفی را برجسته کرده‌اند، درحالی‌که منطق حکم می‌کند که همه نتایج را با هم ببینیم.