فرصت‌هایی که با یک تصمیم از بین می‌رود

کامران ندری
اقتصاددان
دراقتصاد ایران، فرصت‌های بسیاری از دست رفته است. درکنار فرصت‌هایی که از دست رفته، تصمیمات نادرست نیز آثار زیادی به همراه داشته است. به عبارت دیگر درسال‌های اخیر و مانند ادوار گذشته، فرصت‌هایی برای اقتصاد ایران برای اتخاذ یک تصمیم یا پرهیز از اتخاذ تصمیم دیگری، وجود داشته و از دست دادن این فرصت‌ها آثار و تبعات منفی برای اقتصاد کشور به‌همراه داشته است.
 البته کارشناسان تنها براساس عوامل اقتصادی و تخصصی شرایط را تحلیل می‌کنند و بالطبع از عوامل غیراقتصادی که بر تصمیمات برنامه ریزان تأثیر داشته است، اطلاع ندارند.


فرصت سوزی ها در دهه‌های گذشته به کرات رخ داده است، اما برای یافتن مصداق‌های عینی و معاصرتر، رخدادهای سه سال اخیررا مورد بررسی قرار می‌دهم. از زمان خروج امریکا از برجام در سال 1397، چند اتفاق و تصمیم مهم دراقتصاد ایران اتخاذ شد که آثار زیادی به‌همراه داشت. در اوایل سال 1397، تک نرخی شدن ارز اتفاق افتاد که اگر دراین دوره انجام نمی‌شد، شاید شرایط بهتری را تجربه می‌کردیم.
درسال گذشته نیز دو فرصت بزرگ را از دست دادیم که یکی کاهش نرخ سود بانکی و دیگری تشویق سرمایه‌گذاران برای ورود به بازار سرمایه بود. اگر در ابتدای سال 1398 مانع از کاهش نرخ بهره در بازار بین بانکی می‌شدیم که توانایی آن نیز وجود داشت، به‌طور قطع درسال‌جاری شرایط بهتری بخصوص در تورم داشتیم. درسال گذشته نرخ بهره در بازار بین بانکی تا حدود 8 درصد کاهش یافت و درهمین فاصله شبکه بانکی پول زیادی خلق کردند به طوری که یک درصد به ضریب تکاثری پول افزوده شد. البته بانک مرکزی به کاهش نرخ ذخیره قانونی بانک‌ها به‌عنوان یکی از عوامل این اتفاق اشاره می‌کند که سخن درستی است، اما کاهش نرخ ذخیره قانونی که البته می‌توانست انجام نشود؛ تنها یکی از دلایل رشد نقدینگی و خلق پول است و مهم‌ترین علت آن کاهش نرخ بهره بود.
بدین ترتیب هم پول بیشتری خلق شد و هم سرعت گردش پول افزایش یافت و باعث شد تا درسال‌جاری با نرخ تورم بالایی روبه‌رو شویم، درحالی که هیچ یک ازپیش‌بینی‌ها چنین تورمی را انتظار نداشت.
درخصوص تحولات بازار سرمایه نیز، اتفاق مشابهی افتاد. اگر دراوایل سال‌جاری با ابزارهای کنترلی و نظارتی از رشد شدید شاخص جلوگیری می‌شد، امروز با روند نزولی و کاهش اعتماد سهامداران مواجه نبودیم و دولت می‌توانست از فرصت و ظرفیت‌های بزرگ بازار سرمایه استفاده کند. البته درهر دو بخش تلاش شد که این تصمیمات اصلاح و فرصت‌ها بازیابی شود، درحوزه بانکی سعی شد تا نرخ بهره تعدیل شود و در بازار سرمایه نیزسیاستگذاران تلاش کردند که روند بازار را به شرایط طبیعی خود بازگردانند، اما باید گفت، این اتفاقات تأثیر خود را دراقتصاد گذاشته است. با این حال همچون دوره‌های قبل، مداخلات دستوری دراقتصاد ادامه دارد و تصمیماتی که اتخاذ می‌شود، برگشت‌ناپذیرند.فرصت دیگری که به نفع اقتصاد از آن استفاده نشد، تصویب لوایح پالرمو و سی اف تی مرتبط با fatf است که باعث افزایش قابل توجه هزینه‌های نقل و انتقال پول برای اقتصاد ایران شد. درواقع قرارگرفتن ایران درلیست سیاه fatf از اتفاقاتی بود که می‌توانست نیفتد. اینها را می‌توان درقالب گل به خودی تعبیر کرد.