حال‌خوش فرشته‌ها

سمیرا چوبداری: تجربه زیست اجتماعی مردم ایران در روزهای شیوع کرونا، یک تجربه تاریخی کاملا متفاوت است. با این حال، برای غلبه بر مسائلی که کرونا به وجود آورده، الگوی مشابهی هم در تاریخ کشورمان وجود دارد. دوره دفاع‌مقدس، بیشتر با تصویر مبارزان و صحنه‌های میدان نبرد تداعی می‌شود.  از سویی کادر درمانی همچون رزمندگان در جبهه مبارزه با ویروس کرونا حضور دارند و از سوی دیگر اقشار مختلف جامعه با توجه به توانایی و پتانسیل‌های‌شان طی این مدت به عنوان جهادگران عرصه مقابله با ویروس کرونا حضو فعالانه‌ای دارند که از این میان می‌توان به زنان و مردان طلبه‌ای اشاره کرد که داوطلبانه در غسالخانه‌ها امر تغسیل فوتی‌های ویروس کرونا را عهده‌دار هستند. در همین ارتباط با ۲ بانوی طلبه که در امر تغسیل فوتی‌های کرونا فعالیت دارند گفت‌وگویی داشته‌ایم.  *** خانوادگی  پای کار   * خانم رحمانی‌نژاد! شما از طلبه‌هایی هستید که به صورت جهادی، امر تغسیل فوتی‌های کرونایی را بر عهده گرفتید، قبل از اینکه وارد سؤالات اصلی بشوم، مایلم بدانم شما متأهل و صاحب فرزند هستید یا خیر؟ بله! من متأهل هستم و ۳ فرزند دارم؛ رضوانه خانم 16 ساله، علی 11 ساله و محمدرضای 6 ساله.   * خانواده یا همسر و فرزندان‌تان مخالف کار شما نبودند؟ اینکه بروید و قربانیان کرونا را غسل بدهید؟ شاید تعجب کنید ولی نه‌تنها همسرم مخالف نبود، بلکه مشتاق بود که خودش هم وارد این عرصه جهادی بشود که این کار را هم کرد. حتی الان هم علاوه بر روزهای تعطیل، بعضی روزها هم مرخصی می‌گیرد و در قسمت آقایان به امر تغسیل و تکفین امواتی که به علت بیماری کرونا فوت کردند، می‌پردازد.   * فرزندان چطور؟ نه! آنها هم مخالفتی نداشتند. حتی رضوانه، دختر 16 ساله‌ام به غیر از سالن تغسیل، در بقیه کارها همراهم بوده است؛ در کارهای بیمارستان، در بسته‌بندی ارزاق و کارهایی از این دست. تنها کسانی که مخالف این کارم بودند، پدر و مادرم بودند که وقتی بعد از ۲ ماه از شروع به کارم متوجه شدند، ابتدا مخالفت کردند اما بعد راضی شدند.    * شما در حوزه علمیه تا چه سطحی تحصیل کرده‌اید؟ سطح ۳ و رشته تفسیر و علوم قرآنی را هم به عنوان رشته تخصصی‌ام کار کرده‌ام.    * قبل از فعالیت جهادی‌تان در بیماری کرونا، به چه کاری مشغول بودید؟ در بخش پژوهش حوزه علمیه مشغول بودم. قرار بود معاون فرهنگی حوزه‌ای که در آن درس می‌خوانم، بشوم که به خاطر مسؤولیتی که در گروه جهادی برعهده گرفته‌ام، فعلا آن را لغو کردم.    * چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید به صورت جهادی وظیفه تغسیل فوتی‌های کرونا را برعهده بگیرید؟ اولین و مهم‌ترین علت تصمیم من، سخنان 15 فروردین حضرت آقا بود که از اقدام جهادی طلاب در تغسیل و تکفین قربانیان کرونا تمجید و تحسین کردند. من خودم در روزهای اول شیوع بیماری کرونا، به این بیماری مبتلا شدم و به فرزندانم می‌گفتم دعا کنید زودتر بهبود پیدا کنم تا بتوانم به سایر بیماران خدمت‌رسانی کنم. این خدمت را فرصتی می‌دیدم که شاید دروازه‌ای باشد به شهادت. با دعای خیر دوستان و فرزندان و عنایت امام‌زمان(عج) حالم خوب شد. تا قبل از سال تحویل، با گروه‌هایی زیر نظر آستان قدس رضوی، پک‌هایی را برای مدافعان سلامت تهیه می‌کردیم. داخل این پک‌ها، تبرکی آستان قدس را قرار می‌دادیم، نمک، نبات، گلاب و قرآن. برای بیماران هم پک‌هایی را تهیه می‌کردیم.  بعد از سخنان 15 فروردین حضرت آقا، حوزه ما فراخوان داد که برای امر غسل شرعی و تکفین بانوانی که با بیماری کرونا از دنیا رفته‌اند، نیازمند نیروهای جهادی از خواهران طلبه هستند. من هم پذیرفتم. ابتدا به بیمارستان بقیه‌الله رفتیم، آنجا یک دوره آموزشی و آشنایی گذراندم. ابتدا هفته‌ای 3-2 روز می‌رفتم اما الان مسؤول بچه‌های گروه جهادی هستم و هر روز می‌روم.    * در بخش بیماران هم کار جهادی می‌کنید؟ اگر انجام می‌دهید چه کارهایی است؟ بله! هر کاری که بهیار انجام می‌دهد، ما هم انجام می‌دهیم. بیماران را دستشویی می‌بریم، غذا می‌دهیم، تهیه دارو، تحویل نمونه آزمایشی، تعویض ملحفه بیماران.    * واکنش کادر درمان به حضور طلبه‌ها و نیروهای جهادی چگونه بود؟ کادر درمان خیلی قدردان بودند و محترمانه رفتار می‌کردند، چون واقعا باری از دوش آنها کم شده بود و این برای ما رضایت‌بخش بود.    * خاطره خاصی از غسالخانه دارید که بخواهید برای ما تعریف کنید.  بله! یک روز یک خانمی را آوردند که خودش قبل از مرگش کفن‌هایش را آماده کرده بود و بین کفن‌ها، یک نامه خیلی خوش‌خط و تمیز برای کسی که او را کفن می‌کند، نوشته بود. داخل نامه نوشته بود که «دخترم، از هر دو سر کفن برای من استفاده کنید، چون قد من بلند است می‌ترسم بدنم پیدا باشد». بعد از سفارشات هم برای ما که ایشان را کفن کردیم، کلی دعا کرده بود و این دعا‌ها را مورد به مورد نوشته بود.    * موقع غسل اموات دقیقاً چه می‌کنید؟ قبل از اینکه جواب این سوال را بدهم یک نکته‌ای را بگویم. برخی شایعه می‌کنند که اموات را دستگاه‌ها غسل می‌دهند، اینطور نیست، هر کدام از اموات با رعایت همه ضوابط شرعی، غسل داده و کفن می‌شوند. ما با کلی وسواس و دقت، تک‌تک موانع مثل چسبی که روی پوست میت مانده را رفع می‌کنیم و سپس با رعایت همه احکام شرعی، کار غسل و کفن را انجام می‌دهیم. موقع تطهیر و تغسیل علاوه بر صلوات و قرآن و فاتحه، روضه هم می‌خوانیم. همچنین شاید برای‌تان جالب باشد از لحظه‌ای که کاور میت را باز می‌کنیم، شروع می‌کنیم به حرف زدن با او، چون معتقدیم که روح آنها آگاه است. چهره او را نوازش می‌کنیم، گاهی می‌گوییم چه مادر گلی! چه دختر قشنگی! اشک می‌ریزیم، حرف می‌زنیم، واقعا عالم عجیبی است آنجا. آنجا به یاد شهدا هم هستیم، خود من کارهای تغسیل و تکفین اموات را به نیابت از شهدا انجام می‌دهم.    * ممنونم. حرف آخر شما؟ ان‌شاءالله به‌زودی زود سایه شوم این ویروس از سر جهان برداشته شود و امام زمان زودتر ظهور کنند. *** روضه خوانی برای میت * در ابتدای گفت‌و‌گو، خودتان را معرفی کنید.  من سودابه خبیری هستم. متولد سال ۴۰، دارای مدرک سطح ۳ حوزه علمیه و دانشجوی مقطع دکتری.   * چطور وارد کار جهادی شدید؟ از طریق اطلاعیه‌ها و فراخوان‌هایی که برای کمک در بیمارستان و بهشت زهرا بود مطلع شدم و به صورت داوطلب وارد کار جهادی شدم. اول برای تیمم فوتی‌های کرونا به بیمارستان رفتم اما بعد از مدتی که اجازه تغسیل را دادند، رفتم بهشت زهرا و از همان روز تا الان به خواست خدا مشغول هستم.   * هدف‌تان از حضور در این عرصه چه بود؟  هدفم فقط تسلیم در برابر فرمان ولی امر مسلمین بود که فرمودند تغسیل اموات کرونایی، واجب کفایی است. وقتی دیدم افراد کمی در این کار ورود کردند، بر خود لازم دانستم کارهای بر زمین مانده را انجام دهم.   * تا به حال کار تغسیل میت انجام داده بودید؟ هیچ وقت! چون خیلی از میت می‌ترسیدم و در مخیله‌ام نمی‌گنجید که این کار را بکنم؛ اینکه الان اینجا مشغولم، عنایت خدا بود.   * نگران ابتلای خود یا خانواده نبودید؟ از همان ابتدا تا حد امکان تمام نکات بهداشتی را مراعات می‌کنم. باورم این است که هر چه خواست خدا باشد همان می‌شود. آنچه دست ما است مراعات می‌کنیم اما بقیه‌اش دست خداست.    * برای ما کمی از فضای بیمارستان بگویید.  مسائلی که در بیمارستان می‌بینید، قابل وصف نیست. بیمارستان شبیه برزخ دنیا و آخرت است. مریض‌ها نمی‌دانند خوب شدنی هستند یا خیر؟! نگاه آنها و نگاه همراهان‌شان که با چشم‌های‌شان گویی التماس کمک دارند، همه ناراحت‌کننده است.    * حضور در غسالخانه تغییری هم در نگاه شما به زندگی وجود آورد؟ از روزی که با اموات به این شکل روبه‌رو شدم، زندگی شخصی‌ام خیلی تغییر کرد؛ نگاهم به زندگی، به خواسته‌هایم و به آرزوهایم عوض شد. وقتی شب می‌خوابم، می‌گویم آیا امکان دارد بیدار شوم؟ بعضی اموات را که می‌آورند، لباس‌های خیلی قشنگی به تن دارند، وقتی لباس‌ها را قیچی می‌کنم با خودم می‌گویم این بنده خدا به چه امیدی این لباس را به تن کرده بود؟  خبر داشت که قرار است غسال این لباس را قیچی کند؟  بعضی‌ها خیلی موهای بافته و تمیزی دارند، وقتی سر آنها را روی سنگ غسالخانه می‌گذارم و آب روی سر میت می‌ریزم، موج در این موهای بافته‌شده می‌افتد، واقعا برایم دردناک است. با همه این توصیفات، به نظرم زندگی زیباست و مرگ زیبا، زندگی را زیباتر می‌کند.   * آیا تاکنون پیش آمده که به طور خاص از دیدن میتی ناراحت شوید؟ یک روز  جسدی را آوردند، وقتی کاور را باز کردم یک دختر جوان بود. نگاهش کردم و دیدم یک قطره اشک گوشه‌ چشمش بود. انگار الان گریه کرده است! با خودم گفتم خدایا این چشم انتظار چه کسی بوده است! این را هم بد نیست بگویم که ما برای اموات روضه هم می‌خوانیم. بعضی میت‌ها وقتی که آورده می‌شوند، ناخودآگاه یک روضه خاصی در ذهن انسان تداعی می‌شود. گاهی بچه‌ها زیارت عاشورا می‌خوانند، گاهی هم رزق بعضی اموات می‌شود و تربت امام حسین روی چشم آنها می‌گذاریم.  ان‌شاءالله خداوند به‌حق حضرت صاحب‌الزمان عاقبت همه‌ ما را ختم به خیر کند و این ویروس منحوس بزودی ریشه‌کن شود و تمام مریض‌ها با شفای کامل به آغوش خانواده‌ها بازگردند.