هیأت مدیره استقلال با حدس و گمان به کجا می‌رسد؟

سرمقاله آرمن ساروخانیان  @armen7791   انتقال آرمان رمضانی به استقلال سؤالات و ابهامات زیادی را بوجود آورده است. دیروز حجت نظری، عضو هیأت مدیره و سخنگوی باشگاه استقلال در تلاش برای رفع این ابهامات اینگونه توضیح داد: «حدس من این است که کادر فنی نگران هستند که بعد از عید بازی‌ها فشرده می‌شود و آنها می‌خواهند برای هر پست جایگزین‌هایی داشته باشند.» جملات نظری اما بیش از آنکه به سؤالات درباره این انتقال پاسخ دهد، نگرانی‌ها درباره مدل مدیریت باشگاه و رابطه مدیران و کادر فنی را بیشتر می‌کند. قبل از هر چیز باید پرسید که چرا سخنگوی باشگاه در این باره انتقال دقیقی ندارد و مثل یک هوادار معمولی فقط حدس می‌زند؟ نظری اضافه می‌کند: «همه حوزه فنی در اختیار سرمربی است و مجموعه باشگاه همه تلاش خود را می‌کند تا همه چیز برای این عزیزان فراهم شود.» این اتفاق عجیبی نیست که اختیارات فنی به سرمربی سپرده شود، ولی انتظار می‌رود که مدیریت باشگاه در جریان چرایی این تصمیمات باشد. در نهایت این مدیریت باشگاه است که تعهدات مالی نقل و انتقالات را به عهده می‌گیرد و باید در مورد انتقالات قانع شود. بخش اقتصادی یک باشگاه فوتبال به اندازه بخش فنی اهمیت دارد و بدون رابطه منسجم بین کادر فنی و مدیریت همیشه خطر بر هم خوردن توازن مالی وجود دارد. در فوتبال جهان برای رسیدن به این توازن، پست مدیر ورزشی (یا فنی) تعریف شده تا بر نقل و انتقالات نظارت و اهمیت و لزوم آنها را بررسی کند. این خلأیی است که در فوتبال ایران وجود دارد و بخشی از بدهی‌های انباشته ‌شده باشگاه‌ها از جمله استقلال به دلیل خریدهای بی‌حساب و کتاب است. البته در برخی باشگاه‌ها سرمربی وظایف مدیر ورزشی را هم به عهده می‌گیرد، ولی در چنین شرایطی رابطه تنگاتنگی با مدیریت باشگاه دارد و شرایط اقتصادی باشگاه را در نقل و انتقالات کاملاً لحاظ می‌کند. استقلال هم در غیاب مدیر ورزشی، مسئولیت نقل و انتقالات را به مجیدی سپرده، ولی مدل صحبت‌های نظری نشان می‌دهد که آنها رابطه چندانی با سرمربی ندارند و روی هوا مدیریت می‌کنند. انتخاب بازیکن حق سرمربی است، ولی این مدیریت باشگاه است که باید بر اساس بودجه، وضعیت اقتصادی و بدهی‌ها برای خرید یک بازیکن چراغ سبز بدهد یا مانع از آن شود. در مدل مدیریت دولتی فوتبال ایران، معمولاً وضعیت فعلی باشگاه برای مدیران اهمیت دارد و پیامد تصمیمات آنها در فصول آینده برای‌شان کم‌اهمیت یا بی‌اهمیت است. آنها خودشان را قربانی تصمیمات مدیران قبلی می‌دانند و ابایی از این ندارند که مدیران بعدی هم گرفتار سرنوشت مشابهی بشوند. پنجره استقلال به دلیل بدهی‌ مدیران قبلی بسته شده، ولی مدیریت جدید همچنان به دنبال خرید بازیکنان جدید است و تعهداتی بوجود می‌آورد که می‌تواند زمینه‌ساز محرومیت‌های بعدی شود. بدتر از همه اینکه موافقت آنها بر اساس حدس و گمان است و با هر انتقالی موافقت می‌کنند تا مبادا در شبکه‌های اجتماعی از آنها انتقاد شود. فوتبالی که در آستانه ورشکستگی است بیش از همه به مدیران سختگیری نیاز دارد که هر انتقال یا هزینه جدیدی را زیر ذره‌بین ببرند و مو را از ماست بکشند. ولخرجی‌های قبلی فوتبال ایران به دلیل منابع مالی بیشتر چندان به چشم نیامده، ولی ادامه این رویه در شرایط فعلی حکم زدن تیر خلاص را دارد.