سرنوشت زندگی نوزادان سینما تلویزیونی

 حضور نوزادان در سینما و تلویزیون همیشه با چالش‌هایی مواجه است. برخی از خانواده‌ها به دلایل مختلفی راضی نمی‌شوند که فرزندشان مقابل دوربین قرار بگیرد اما بعضی‌های دیگر از این ماجراجویی استقبال و فکر می کنند صرف حضور یک نوزاد در سینما باعث موفقیت های بعدی او در زندگی می شود. به هرحال وجود آن‌ها در یک کار نمایشی علاوه بر شیرینی‌ها و جذابیت‌‌هایی که دارد، مسئولیت عوامل را بیشتر می‌کند. شما فیلم‌ها و سریال‌هایی را که در آن‌ها بازیگر نوزاد وجود داشته است، به خاطر دارید؟ این حضور چه تاثیری در زندگی آینده این بچه ها داشته است؟ اصلا کدام‌هایشان بعد از دیده شدن در کاری توانستند به دنیای بازیگری ورود کنند؟ در پرونده امروز زندگی‌سلام تصمیم گرفتیم به سراغ ماجراهای نقش‌آفرینی نوزادان مختلف در کارهای نمایشی برویم و ببینیم که بعد از گذشت چند سال از حضور آن‌ها در پرده سینما یا قاب تلویزیون، آیا اکنون هم در همین عرصه مشغول کار هستند یا خیر؟ همچنین از تاثیر این اتفاق بر سبک‌زندگی‌شان نوشتیم. از یک روان‌شناس کودک هم خواستیم نظرش را درباره تحمیل چنین شغل‌هایی توسط بعضی والدین بر فرزندشان بگوید.   نوزاد گمشده  در دست قریبیان  و خمسه چه‌کسی؟ پریسا اکبرنژاد چه فیلمی؟ دو نفر و نصفی حتما شما هم برای یک‌بار که شده فیلم نوستالژیک «دو نفر و نصفی» را دیده‌اید. در این فیلم سینمایی «فرامرز قریبیان» و «علیرضا خمسه» به طور کاملا اتفاقی دختر 11 ماهه‌‌ای را مقابل در خانه خود پیدا می‌کنند و برای مدتی مسئول نگهداری او می‌شوند. پریسا اکبرنژاد، همان نوزاد شیرین و بانمکی است که در سال 70 مقابل دوربین «یدا... صمدی» قرار گرفت و باوجود محبوبیتی که به دست آورد، پس از آن در هیچ فیلم و سریال دیگری دیده نشد.  
یادآوردن خاطرات بازیگری در یک سالگی چه کسی؟  ماهور حاجی‌درویش چه فیلم هایی؟ مرگ تدریجی یک رویا، دوباره بهار و ... هستی، بازیگر خردسال سریال «مرگ تدریجی یک رویا» به کارگردانی «فریدون جیرانی»، ماهور حاجی‌درویش متولد سال 1384 است و در زمانی که حدود یک سال داشته در این سریال در نقش دختر «دانیال حکیمی» و «سامیه لک» بازی کرده است. حاجی‌درویش در صفحه اینستاگرامش نوشته: «برخی از سکانس‌ها را به طرز عجیبی به یاد دارد»! او علاوه بر این، در فیلم دوباره بهار به کارگردانی «راما قویدل» و فیلم بچه نشو کاری از «احمد درویشعلی» حضور داشته است.     پدر و پسر در فیلم، پدر و پسر  در واقعیت! چه کسی؟ دانا حکیمی چه فیلم‌هایی؟ خواب‌ و بیدار، دور دست‌ها، بازگشته دانا، بازیگر خردسال سریال پلیسی خواب و بیدار در نقش پسر سرگرد جلالی(دانیال حکیمی) در دنیای واقعی هم پسر همین پدر است. دانا از کودکی با پدرش به محل کار می‌رفته و به بازیگری علاقه پیدا می‌کند. او از سال 1393 کار جدی خود را با بازی در سریال رهایی به کارگردانی «مسعود تکاور» در نقش یک افسر پلیس آغاز کرده و پس از آن در سال 1395 در سریال دیگری به‌نام «دور دست‌ها» به‌همراه پدر و خواهرش دیده شد. دانا حکیمی در 15 سالگی تجربه ساخت و کارگردانی فیلم کوتاهی به‌نام «بازگشت» را داشته و اکنون هم در همین عرصه مشغول فعالیت است.          بهروز، عضو خانواده معمولی! چه کسی؟ رهام عباسپور چه فیلمی؟ پایتخت بهروز، کوچک‌ترین و مظلوم‌ترین عضو خانواده معمولی در سری پایتخت4 که در بیشتر سکانس‌ها دیده می‌شد، رهام عباسپور است. این نوزاد قبل از شروع فیلم برداری از میان بومی‌های شهر شیرگاه(محل ساخت سریال) انتخاب شد و پس از آن نه تنها در تلویزیون بلکه حتی در مجموعه‌های بعدی پایتخت هم دیده نشد. با این‌که برخی از بازیگران سریال از جمله «احمد مهرانفر» و «نسرین نصرتی» در صفحه اینستاگرام‌ خود عکس‌هایشان با او را منتشر کردند اما این اقدام هم نتوانست باعث شانس حضور مجدد این نوزاد در قاب تلویزیون شود.    
نوزاد کارگردان در تیتراژ! چه کسی؟ سوفیا هادی چه فیلمی؟ عاشقانه بعضی وقت‌ها هم حضور برخی نوزادان مقابل دوربین نه انتخابی است و نه اتفاقی! سال 1395 سریال عاشقانه به کارگردانی «منوچهر هادی» در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شد و در قسمت آخر آن مخاطبان با اقدام عجیب آقای کارگردان رو‌به‌رو شدند! هربار در تیتراژ پایانی سریال تعدادی عکس جدید جایگزین قبلی‌ها می‌شدند و آخرین قسمت هم از این قاعده مستثنا نبود. این‌بار مخاطبین در شروع تیتراژ، عکس «سوفیا هادی» چهار ماهه را مشاهده کردند! منوچهر هادی درباره علت این کار گفت: «اگر عکس دخترم سوفیا و دخترخاله اش سیلوانا در تیتراژ آمده تنها به دلیل حضور چند دقیقه‌ای او در نقش دختر یکتا ناصر(مادرش) در سریال است.» تا امروز که سوفیا هادی در هیچ فیلم و سریالی دیده نشده ولی باز هم ممکن است با یک حضور چند دقیقه‌ای در فیلم‌های پدرش دیده شود.     نزدیک بود در سریال «دردسرهای عظیم 2» خفه شوم! «ساحل بکرانی» که تجربه بازیگری در نوزادی را دارد، در گفت‌و‌گو با ما از تاثیرات این اتفاق بر سبک زندگی‌اش می گوید ماجرا از جایی شروع می‌شود که پدر‌ومادری نوزاد هفت ماهه خود را برای گرفتن عکس به دفتر مجله‌ای می‌برند تا فقط عکسش روی جلد مجلات چاپ شود اما انگار سرنوشت این نوزاد قرار بوده طور دیگری رقم بخورد! «ساحل بکرانی» بازیگر کودک، در سال 1394 پس از دیده شدن در مجلات، توسط «برزو نیک‌نژاد» و «مهران مهام» برای بازی در سریال دردسرهای عظیم 2 انتخاب می‌شود و سپس با همان سن کم وارد دنیای بازیگری شده است. او حالا هفت سال دارد و با همان لحن شیرین و کودکانه اش به ما می‌گوید: «بعد از بازی در سریال دردسرهای عظیم با بازخوردهای خیلی مثبتی رو‌به‌رو شدم و یک سال بعد به لطف آقای نیک‌نژاد در سریال «قرعه» بازی کردم. با‌این که از سریال دردسرهای عظیم خاطره‌ای در ذهنم نیست اما هربار با نگاه کردن آن حس خیلی خوبی پیدا می‌کنم.»   فکر می‌کنم در مسیر درستی هستم ساحل بکرانی پس از معروف شدن در سریال دردسرهای عظیم بلافاصله پیشنهادهای کاری زیادی داشته و در فیلم‌های «سلفی با رستم»، «تنهایی افرا»، «کفش»، «تئاتر کلوچه دارچینی» و... بازی کرده است. به همین دلیل از او می‌پرسم آیا می‌خواهد بازیگری را ادامه دهد؟ ساحل با قاطعیت می‌گوید: «فکر می‌کنم در مسیر درستی هستم و برای ماندن در آن تلاش خواهم کرد. از طرفی به بازیگری علاقه دارم و در آینده حتما در کلاس‌های بازیگری هم شرکت می‌کنم.»   سلامت خودم و خانواده‌ام از کار مهم‌تر است این بازیگر کودک در ادامه می‌گوید: «همین حالا هم پیشنهادهای بازی زیادی دارم اما فکر می‌کنم به خاطر شرایط کرونا حفظ سلامت خودم و خانواده‌ام از هرچیزی مهم‌تر است. دو سال پیش هم پیشنهاد بازی در سریال «هشتگ خاله سوسکه» و یک فیلم سینمایی را به‌خاطر به‌ دنیا آمدن برادرم رد کردم چرا که آن زمان مادرم نیاز به استراحت داشت و من سلامتی او را ترجیح می‌دادم. اکنون اگر وضعیت کرونا بهتر شود قرار است در یک سریال بلند تاریخی بازی کنم.»   هنوز با عوامل سریال دردسرهای عظیم در ارتباطیم از ابتدای صحبت با ساحل برایم جالب بود که بپرسم آیا میان او و بازیگران سریال دردسرهای عظیم وابستگی ایجاد نشده بود؟ البته این سوال را مادر او جواب می‌دهد: «به هرحال ما شش ماه سر این کار بودیم، ساحل سکانس‌های زیادی را هم داشت و در کنار این تجربه جالب، بین او و عوامل وابستگی به‌وجود آمده بود. هنوز هم بعد از گذشت چند سال با «جواد عزتی» و «الناز حبیبی» در ارتباط هستیم. از طرفی کارگردان سریال هم همیشه به یاد ساحل است و برای فیلم سینمایی «زاپاس» به او پیشنهاد دادند اما متاسفانه برای این کار باید به شهرستان می‌رفتیم و شرایط جور نشد.»   خواهر ساحل هم به او کمک می‌کند به‌عنوان سوال آخر از مادر ساحل می‌پرسم بردن فرزندتان سر صحنه فیلم برداری یک سریال تلویزیونی بلند و قطعا با حجم کاری زیاد، سخت نبود؟ شرایطی که شاید خیلی از افراد نپذیرند. او در این باره می‌گوید: «راستش در ابتدا کمی سخت بود و پدر ساحل مدام نگران خسته شدن او بود اما خوشبختانه همه بازیگران و عوامل فیلم مراقب ساحل بودند و در سکانس‌هایی که شرایط خاص‌تری داشت، اجازه نمی‌دادند هیچ خطری برای بچه وجود داشته باشد. حتی یک‌بار به‌ طور اتفاقی پوست خرما در گلوی ساحل گیر کرد و تا زمانی که من آن را از دهانش در آورم، همه نگران شدند و لحظه‌ای کار فیلم برداری را تعطیل کردند! از طرفی خواهر بزرگ ساحل هم هر روز با ما سر کار می‌آمد و کمک زیادی می‌کرد، مثل همین حالا که به خاطر رابطه خوبی که میان‌شان وجود دارد، دیالوگ‌های ساحل را با او کار می‌کند تا سر صحنه دچار مشکل نشود.»    
20 نوزاد در سریال خداحافظ بچه! لیلا و مرتضی را در سریال «خداحافظ بچه» به یاد دارید؟ همان زوج جوانی که در آرزوی داشتن فرزند بودند و برای رسیدن به مقصود خود دست به هر کاری زدند. این سریال که در ماه رمضان سال 1391 پخش می‌شد، شاید یکی از جالب‌ترین کارهایی بود که در آن با تعداد زیادی نوزاد مواجه بودیم. «داوود هاشمی» تهیه‌کننده سریال درباره حضور نوزادان گفته بود: «در طول این مجموعه حدوداً از 20 نوزاد استفاده شده که این کودکان توسط مجموعه‌هایی که مسئولیت تامین هنرور برای سریال‌ را بر عهده داشتند، تامین شد. البته ارتباط برقرار کردن با نوزادان بسیار سخت بود و یکی از دلایل طولانی شدن فیلم برداری، هماهنگی و تصویربرداری از آن‌ها بوده است. در بعضی سکانس‌ها که تعداد زیادی از نوزادان حضور داشتند، به‌خاطر گریه و بیتابی مجبور بودیم کار را تعطیل کنیم تا ساکت شوند.»  نکته جالب درباره حضور نوزادان در این سریال بستن قرارداد با آن‌ها بوده است! برای هر کدام‌شان مبلغی با میزان 5 برابر هنرورهای بزرگ سال یعنی 60 تا 70 هزار تومان روزانه در سال 91 تعیین کرده بودند. علاوه بر این، هزینه سرویس، نگهداری و ایاب‌وذهاب خانواده‌هایشان هم بر عهده تیم تهیه‌کننده بوده چراکه باید برای مراقبت از فرزندان خود سر صحنه حضور می‌داشتند. اما باوجود همه امکانات و مراقبت‌هایی که برای نوزادان در این سریال وجود داشت، هیچ نامی از آن‌ها در تیتراژ دیده نشد و پس از آن نفهمیدیم که توانستند وارد عرصه بازیگری شوند  یا خیر؟     سه‌قلو‌هایی که اصلا سه‌قلو نبودند! در فیلم سینمایی «فرشته‌ها با هم می‌آیند» یک‌بار دیگر بازی «جواد عزتی» به حضور نوزادان گره می‌خورد. این فیلم اولین تجربه کارگردانی «حامد محمدی» در سال 1392 درباره روابط و درگیری‌های یک طلبه جوان است. او که وضع مالی چندان خوبی ندارند، متوجه می‌شود که همسرش لیلا «نازنین بیاتی» به‌زودی سه‌قلو به‌دنیا می‌آورد. بیاتی درباره تجربه‌اش در این فیلم گفته است: «بچه‌هایی که با آن‌ها کار می‌کردیم، تازه به‌دنیا آمده بودند و حتی یکی از آن‌ها همان موقع بندنافش افتاد. من سعی کردم ساعت‌های بیشتری با آن‌ها باشم و ارتباط عجیبی بین ما برقرار شد. آن‌ها گاهی در بغل من آرام می‌شدند و احساس می‌کردم واقعا مادرشان هستم. البته برای صحنه حمام کردن بچه‌ها خیلی استرس داشتم و می‌ترسیدم از دستم لیز بخورند و بازی کردن این سکانس مسئولیت بزرگی بود و فیلم برداری اش یک روز کامل طول کشید.» نکته جالب این‌که آن‌ها اصلا سه‌قلو نبودند. به گفته بازیگران فیلم در زمان فیلم برداری اُنس عجیبی بین آن‌ها و نوزادان به‌وجود آمده بود و دوست داشتند بعد از گذشت چندسال آن‌ها را ببینند اما نه تنها آن‌ها بلکه هیچ کدام از ما هم این نوزادان را در کار دیگری ندیدیم.  
هیچ شغلی را از کودکی به بچه تحمیل نکنید اصرار زیاد بعضی از والدین برای بازیگر شدن فرزندشان از کودکی از منظر روان‌شناسی آسیب‌زاست   دکتر ساحل گرامی | روان‌شناس کودک یکی از سوالاتی که همه ما در کودکی خود با آن مواجه شده‌ایم این است: موقعی که بزرگ شدی، می‌خواهی چه کاره شوی؟ معمولا پاسخ به این سوال خطیر از دکتر، مهندس و خلبان و در موارد نادری فضانورد فراتر نمی‌رفت و از همان ابتدا دست یافتن به چنین مشاغلی تبدیل به هدف برای افراد می‌شد و این تلقی را در ذهن آن‌ها ایجاد می‌کرد که سایر مشاغل، سطح پایین و دست یافتن به آن‌ها آسان است. نکته جالب این جاست که در سال‌های اخیر و داغ شدن موضوع دستمزد بازیگران و فوتبالیست‌ها این شغل‌ها هم در دامنه انتخابات کودکان قرار گرفته و آن‌ها این گزینه ها را هم برای شغل آینده خود انتخاب می‌کنند. حال این مسئله را از چند منظر ارزیابی می کنیم.   علاقه به کار، مهم‌تر از عنوان آن مطرح کردن چنین سوالی و سوق دادن کودکان به یک سری مشاغل خاص از اساس اشتباه است. جدا از ساده انگاری درخصوص سایر مشاغل باید این فرهنگ در میان کودکان ما جا بیفتد که فارغ از عنوان شغل، چگونگی انجام آن و میزان علاقه به کار اهمیت بیشتری دارد. این که برای مثال شما خرازی داشته باشید ولی کار خود را به بهترین نحو انجام بدهید بهتر از این است که یک پزشک متوسط و بی‌علاقه به کار خود باشید. یا اگر قصابی هستید که هر روز با اشتیاق به مغازه می‌روید بهتر از این است که استاد دانشگاهی بی‌رغبت به رشته و فضای کاری خود باشید.   والدین نباید درباره شغل فرزند تصمیم‌گیری کنند نکته بعدی که اهمیت بیشتری هم دارد، مسئله علاقه‌مندی و رویاهای ناتمام والدین است. متاسفانه در بسیاری از موارد والدین به فرزندان خود به مثابه موجوداتی نگاه می‌کنند که مسئول برآورده کردن آرزوهای ناتمام آن‌ها هستند و باید کارهایی که نتوانسته‌اند در گذشته انجام دهند یا به هر دلیلی موقعیت دست یافتن به آن‌ها را نداشته‌اند، توسط فرزندان به انجام برسد. غافل از این‌که فرزندان ما موجودات مستقلی هستند و این طبیعی‌ترین نیاز آن هاست که بدون اعمال فشار، طبق خواسته و استعدادهایشان در زمان مناسب برای شغل آینده خود تصمیم بگیرند و در این میان نقش والدین تنها همراهی فرزندان در این فرایند هست نه تصمیم‌گیری و اعمال قدرت. معمولا این تصمیم‌گیری بعد از دوران نوجوانی و هویت‌یابی افراد انجام می‌شود و جای تعجب نیست که با اندکی آزمون و خطا همراه باشد. اما صبوری و پشتیبانی والد باعث تصمیم‌گیری منطقی‌تر و مناسب‌تر از سوی فرزندان می‌شود.