انتخاب بین بد و بدتر را توصیه نمی‌کنم

گفت‌وگو با محمد نعيمي‌پور انتخاب بین بد و بدتر را توصیه نمی‌کنم ‌امیرحسین جعفری: شرایط مبهم پیش‌رو برای اصلاح‌طلبان با وجود احتمال كاهش مشاركت، كاندیداتوری نظامی‌ها، رد‌صلاحیت و مشكلات دیگر شرایط بغرنجی را پیش پای اصلاح‌طلبان گذاشته است. از طرفی صدای ائتلاف با چهره‌هایی بدون سابقه اصلاح‌طلبی، برخلاف نظر نهاد اجماع‌ساز و احتمال كاندیداتوری مستقل برخی از شخصیت‌های اصلاح‌طلب یادآور انتخابات 84 است. حال این سؤال پیش می‌آید كه راه‌حل عبور از این بحران سخت برای اصلاح‌طلبان از كدام مسیر می‌گذرد؟ آیا جامعه خواهان تمكین از دسته‌بندی‌های سیاسی سابق است یا عملكرد دو جناح در قوه مجریه، جامعه را به سمت مطالبات جدید از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان می‌برد كه منجر به تحول ساختاری عظیم در آنها خواهد شد؟ به جهت بررسی احتمالات و مشكلات پیش‌روی اصلاح‌طلبان در عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری، گفت‌وگو كردیم با محمد نعیمی‌پور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، نماینده مجلس ششم و عضو شورای مركزی حزب اتحاد ملت كه مشروح آن را می‌خوانید.
‌اصلاح‌طلبان در صورت شكست در انتخابات 1400 یا رد‌صلاحیت كاندیدای مطلوبشان چه شرایطی پیدا می‌كنند؟
 من فكر می‌كنم اصلاح‌طلبان باید با درایت كسی را معرفی كنند كه استصواب شورای نگهبانی نتواند منجر به ردصلاحیت وی شود و اگر هم احیانا چنین اتفاقی افتاد، باید در شرایطی باشد كه همه از رد‌صلاحیت تعجب كنند و این اتفاق را غیرعادی بدانند، مانند رد‌صلاحیت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در سال 92. در این صورت، به نظر می‌رسد این حق برای اصلاح‌طلبان محفوظ می‌ماند كه اعلام كنند كاندیدایی نخواهند داشت، اما همه مردم را تشویق به حضور در انتخابات كنند؛ چون افكار عمومی قانع می‌شود كه با همه حسن‌نیتی كه اصلاح‌طلبان نشان دادند، حاكمیت حضور مؤثر آنها و كاندیدای مد‌نظرشان را تحمل نكرد. در هر انتخاباتی احتمال شكست یا پیروزی وجود دارد؛ معتقدم عدم پیروزی در انتخابات 1400 برای اصلاح‌طلبان شكست تلقی نمی‌شود، بلكه روز پس از اعلام نتایج انتخابات، اصلاح‌طلبان راه جدید و مؤثری را باید آغاز كنند كه در آن تعمیق گفتمان اصلاح‌طلبی و توسعه سازماندهی در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مورد توجه قرار گیرد و از آن به بعد با اقشار مختلف، نخبگان و گروه‌های مرجع و مردم همكاری مؤثری به عمل آید تا منافع اقشار، اصناف و گروه‌های اجتماعی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و در راهبرد‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌های اصلاح‌طلبان لحاظ شود؛ بنابراین این باور باید شكل بگیرد كه اصلاح‌طلبان با آمادگی كامل در صحنه انتخابات 1404 حاضر شوند. آنچه مسلم است، اصلاحات امری ضروری است و اصلاح‌طلبی یك خواست عمومی است و تعطیل‌شدنی نیست. در نتیجه عدم پیروزی در انتخابات 1400 آغاز تلاش بیشتر برای اصلاحات و اصلاح‌طلبان است.
 ‌آیا اصلاح‌طلبان هنوز در انتخابات بر کاریزمای آقای خاتمی تکیه می‌کنند؟
 شخصیت و منش آقای خاتمی به‌ گونه‌ای بوده كه بعد از هشت ‌سال ریاست‌‌جمهوری نیز در دل مردم نفوذ كلام بسیار داشته است. اینكه من گفتم رأی‌نیاوردن باید آغاز یك راه جدید باشد، یكی از مؤلفه‌هایش همین است كه در واقع دیگر اصلاح‌طلبان باید تصمیم بگیرند كه تكیه‌گاه اصلی آنها كاریزمای آقای خاتمی نیست و تا زمانی كه ایشان در عرصه سیاسی فعال هستند، كمكی برای راه و روش اصلاح‌طلبان باشند و روش‌های اغنایی و روش‌های اصولی برای جلب نظر اقشار مختلف را به كار بگیرند تا بتوانند اقشار مردم را متقاعد كنند كه برنامه‌های آنها مؤثر‌تر از سایر برنامه‌هاست.


 ‌اصلاح‌طلبان می‌گویند چون دولت روحانی ائتلافی و انتخاب بین بد و بدتر بود، موفق نشد. به نظر شما كاندیدای اصلاح‌طلبان چه پتانسیلی برتر از روحانی دارد كه این جناح مدعی اصلاح وضع موجود با انتخاب كاندیدای مد‌نظرش است؟
 اولا ائتلافی برای انتخاب آقای روحانی در 92 و 96 صورت نگرفت؛ در واقع با آقای روحانی مذاكره‌ای برای چینش كابینه‌ای از اصلاح‌طلبان صورت نگرفته كه اسم آن را ائتلاف بگذاریم. اما بعد از سال 88، در سال 92 اصلاح‌طلبان كه در فشار بسیار زیادی بودند و دوره بسیار سختی را گذرانده بودند، ادامه مسیر احمدی‌نژاد را به‌هیچ‌وجه به مصلحت كشور نمی‌دانستند و بنابراین تلاش‌شان بر این شد كه یك نفر در صحنه انتخابات باقی بماند كه حداقل تفكر و نظرات احمدی‌نژاد و جریانات مشابه او رأی نیاورند و اصلاح‌طلبان در این سیاست موفق شدند. متأسفانه نظارت استصوابی اجازه نداده كه افراد مد‌‌نظر و مطلوب برای جریان اصلاحات و نمایندگان واقعی اصلاح‌طلب در صحنه حضور داشته باشند؛ بر این اساس من فكر می‌كنم شرایطی وجود ندارد كه مخاطبان اصلاح‌طلبان از آنها بپذیرند كه بین بد و بدتر انتخاب كنند و شخصا این سیاست را توصیه نمی‌كنم و نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان باید از این گزینه صرف‌نظر كند.
 ‌در صورت تأیید صلاحیت كاندیدای اصلاح‌طلب، آیا صحنه انتخابات پر‌شور خواهد شد یا باز هم مردم توجهی به این مسئله نمی‌كنند؟ آیا جامعه از دسته‌بندی‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا گذر كرده است؟
 این شعاری كه بعضی‌ها درست كردند و عده‌ای نیز این شعار را دست به دست كردند كه اصلاح‌طلب و اصولگرا دیگر كاركردی ندارند، یك بازی بود. البته كسانی كه با جمهوری اسلامی سر ستیز دارند، خیلی از این موضوع خشنود شدند. من فكر می‌كنم جمهوری اسلامی آلترناتیوی ندارد و نه‌تنها براندازان بسیار سرسخت بلكه بسیاری از كشور‌های مخالف جمهوری اسلامی نیز به این جمع‌بندی رسیده‌اند كه چشم‌پوشی از جمهوری اسلامی به‌سادگی امكان‌پذیر نیست پس تا اطلاع ثانوی مردم از گروه‌های درون نظام استقبال و در انتخابات شركت می‌كنند. همین الان كه هنوز بحث انتخابات گرم نشده و هنوز موضوع اصلی مردم نیست، چیزی در حدود 40 درصد اعلام آمادگی برای انتخابات در نظر‌سنجی‌ها كرده‌اند. بنابراین من فكر می‌كنم كه 50 درصد در انتخابات شركت خواهند كرد. البته هرچه حاكمیت سعه‌صدر بیشتری نشان دهد و نگذارد شورای نگهبان در تأیید كاندیدا‌ها سختگيري نكند، گروه‌های بیشتری از مردم كاندیدای مطلوب خودشان را در صحنه می‌بینند و حضور بیشتری خواهند داشت. اگر حكومت واقعا دنبال این است كه انتخابات پرشور‌تر باشد و خصوصا در شرایطی كه به هر حال مذاكرات می‌تواند شروع شود و مجددا برجام برقرار شود و آمریكایی‌ها نیز از آن اشتباه خود برگردند، نیاز است جمعیت بیشتری در انتخابات شركت كنند. امیدوارم انتخابات بیش از 50 درصد مشاركت را تجربه كند.
 ‌رفتار‌های برجامی بایدن می‌تواند تأثیری بر انتخابات 1400، به‌خصوص به نفع اصلاح‌طلبان داشته باشد؟
 وقتی گشایشی در فضای سیاسی كشور ایجاد شود و خصوصا چشم‌انداز‌های روشنی در روابط بین‌الملل و در روابط ایران با اروپا و آمریكا پدیدار شود، مردم احساس بسیار بهتری دارند و انتخابات جدی‌تر گرفته می‌شود؛ اما این را كه این اتفاق به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود یا خیر، به‌ طور قطعی نمی‌توانم بگویم. به‌هر‌حال، بهبود روابط بین‌المللی یقینا به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود و انتخابات را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
 ‌اصلاح‌طلبان بر معرفی كاندیدای تماما اصلاح‌طلب تأكید دارند، درحالی‌که صداهایی مبنی بر احتمال ائتلاف با لاریجانی شنیده می‌شود. چقدر این احتمال وجود دارد؟ اساسا ائتلاف به نظر شما در سیاست امر صحیحی است یا نازل‌شدن از باور‌های اصلاح‌طلبی است؟
 الان زمانی است كه هر كسی اظهار‌نظر خودش را می‌كند. به نظر من، در مورد اصلاح‌طلبان نهاد اجماع‌ساز تشكیل شده و اكثریت درخور توجهی از احزاب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب ذیل این نهاد قبول كرده‌اند كه تصمیم‌گیری شود. بنابراین الان حرف‌هایی كه زده می‌شود، اظهار‌نظر‌ها و تحلیل‌هایی است كه حتی تحلیل‌های حزبی محسوب نمی‌شود، بلكه اظهارنظر شخصیت‌های سیاسی است و قابلیت این را ندارد كه بگوییم نظر تمام اصلاح‌طلبان است. البته عده‌ای بر این باورند كه گزینه‌ای مانند لاریجانی می‌تواند مناسب‌تر باشد، اما من معتقدم اگر كسی از طرف اصلاح‌طلبان بخواهد به مردم معرفی شود، باید سوابق اصلاح‌طلبی روشنی داشته باشد؛ در عین حال باید شخصیتی باشد كه حساسیت و نگرانی در حاكمیت ایجاد نكند.
 ‌سعید محمد اعلام كاندیداتوری كرده است، تحلیل شما از این اتفاق چیست؟
 شخصا مخالف قرار‌گرفتن نظامی‌ها در رأس قوه مجریه هستم. با اینكه آقای سعید محمد فرد اجرائی و توانمندی در این زمینه است، ایشان از سیاست و كشورداری اطلاع چندانی ندارد و احتمال برنده‌شدن ایشان نیز وقتی افزایش پیدا می‌كند كه نیرو‌های نظامی حمایت صددرصدی از ایشان كنند و كاندیدای دیگری را مدنظر قرار ندهند و در این زمینه هنوز اختلاف نظر وجود دارد. با تعبیر اینكه ایشان جوان انقلابی است و تمسك به برخی نقطه‌نظرات رهبری، ممكن است اصولگرایان بر سر ایشان حتی با اكراه اجماع كنند و بتوانند به ‌طور هماهنگ وارد صحنه انتخابات شوند. ولی معتقدم برای نظام و كشور حضور نظامیان در رأس قوه مجریه نقطه ضعف است و شاید مفهوم این باشد كه اداره‌كردن كشور بدون حضور نظامیان مشكل شده و راه‌حل دیگری وجود ندارد. به‌هر‌حال آقای محمد شخصیت قابل احترامی هستند، اما برای ریاست‌جمهوری به اعتقاد من مناسب نیستند و احتمال اینكه اصلاح‌طلبان از ایشان حمایت كنند، بسیار ضعیف است.
 ‌اصلاح‌طلبان در صورت شكست باید به جامعه برگردند یا دوباره برای قدرت تلاش و ائتلاف كنند؟ جامعه و به‌خصوص كارگران از آنها استقبال خواهند كرد یا اصلاح‌طلبان را بخشی از مشكلات فعلی تحلیل می‌كنند؟
 آنچه در لفظ به‌عنوان بازگشت به جامعه مدنی گفته می‌شود و باید كار را در جامعه مدنی دنبال كرد، عمقی ندارد. خیلی از نیرو‌ها امور خیر و خیریه‌ها را در رسیدگی به محرومان استنباط می‌كنند؛ در‌حالی‌كه مقصود از جامعه مدنی و حضور در جامعه مدنی این است كه بتوانند نیروهای اجتماعی مختلف را ساماندهی كنند و در این سازماندهی بتوانند از طرف اقشار مختلف نمایندگی پیدا كنند. به‌هر‌حال مسائل كارگری با اعتصابات اخیر كه شروع نمی‌شود. كارگران سراسر كشور باید سازمان پیدا كنند و بتوانند منافع خودشان را از طریق نمایندگانی كه می‌پذیرند، در درون حاكمیت دنبال كنند. این منافع لزوما سیاسی نیست، بلكه مبتنی بر منافع صنفی و اجتماعی آنهاست. به غلط این فضا را سیاسی می‌كنند و تلاش می‌شود از این‌گونه اعتراض‌ها علیه دولت و حكومت استفاده شود؛ در‌صورتی‌كه مسائل كارگران بسیار متفاوت است، از‌جمله دستمزد، نظارت بیشتر بر كارفرمایان، تعامل صحیح بین كارگر و كارفرما، مسائل رفاهی، معیشتی و... و اگر قرار است اصلاح‌طلبان درون جامعه برگردند، وظیفه آنها به‌عنوان سیاست‌مدار، توسعه فعالیت‌های اجتماعی در جهت سازماندهی و متشكل‌كردن اقشار مختلف جامعه است و هر موقع اصلاح‌طلبان موفق شدند صدای اقشار مختلف را بشنوند، آن موقع می‌شود گفت نیازی به شخصیت كاریزما ندارند و لازم نیست بر موج‌های اعتراضی سوار شوند و از این طریق بر توده‌ها آدرس غلط بدهند. به نظر من با پیروزشدن یا پیروزنشدن اصلاح‌طلبان در 1400 عمده كار آنها باید ارتباط با اقشار مختلف جامعه باشد و به ‌طور عمیق به مسائل اقتصادی، فرهنگی و... بپردازند. مفهوم توجه عمیق نیز بیانیه‌دادن نیست. باید راه و روش‌های منجر به عدالت را برای همه اقشار جامعه تبیین كنند. همان‌طور كه سیاست‌مداران باید صدای كارگران را بشنوند، باید صدای كارفرمایان را نیز بشنوند و بتوانند سیاست‌هایی را طراحی كنند كه برایند آنها، وضعیت امیدبخش و بهبود وضعیت مردم باشد. اگر از 1400 تا دوره انتخابات بعدی اصلاح‌طلبان موفق شوند بخشی از این آرزو را كه توانمند‌كردن جامعه است، محقق كنند، آن موقع می‌شود گفت اصلاح‌طلبی در جهت پیشبرد آرمان‌ها و برنامه‌ها موفق شود.
 ‌گزینه‌های مورد بررسی حزب اتحاد ملت تا به حال چه كسانی بوده‌اند؟
 من در این خصوص نمی‌توانم صحبت كنم و مناسب‌تر است با خانم آذر منصوری دراین‌باره صحبت شود.
 ‌كاندیداتوری عارف به صورت مستقل یا عدم تبعیت احزاب از نهاد اجماع‌ساز منجر به تجربه ٨٤ می‌شود؟ چقدر كاندیداتوری عارف و ظریف را محتمل می‌دانید؟
 هر‌ كسی بخواهد شخصی و بدون جلب نظر اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شود، مختار است؛ اما نباید انتظار این را كه اصلاح‌طلبان از او حمایت كنند، داشته باشد. به‌هر‌حال آقای عارف مختار هستند كه مستقل یا با حمایت اصلاح‌طلبان وارد صحنه شوند. تا آنجایی كه من اطلاع دارم، آقای ظریف موافق حضور در انتخابات نیستند. سیاست قابل پیش‎بینی نیست، منتها من فكر می‌كنم آقای ظریف به صحنه نخواهند آمد و آقای عارف هم بدون اصلاح‌طلبان موفقیتی كسب نخواهند كرد.