روبه‌روی یک افق مبهم

نگاه ‌ وصال روحانی       برای «دنیس یرای اکرت» مهاجم 24 ساله آلمانی- ایرانی بازی در تیم‌ملی فوتبال ایران یک رویای ناب است اما خود او هم در 24 سالگی اعتراف می‌کند که رسیدن به این رؤیا بسیار سخت و هدفی تقریباً گمشده در یک افق مبهم است. اکرت که در ژانویه 1997 در شهر بن پایتخت سیاسی- اقتصادی آلمان به دنیا آمد و 182 سانتیمتر قد و 80 کیلو وزن دارد مسیر رشد و پیشرفت را به شکلی بسیار اصولی و حساب شده طی کرده است. او کارش را از 17، 18 سال پیش در تیم‌های پایه و خردسالان باشگاه معروف بوروسیا مونشن گلادباخ شروع کرد و پس از پخته شدن در تیم‌های نوجوانان و جوانان این باشگاه به اسپانیا رفت و عضو تیم سلتاویگوی این کشور شد.   از «ب» به «الف» او ابتدا در تیم «ب» (دوم) این باشگاه به بازی گرفته شد و حاصل این حضور 8 بار گلزنی در 40 مسابقه بود. اکرت در پی آن به تیم اصلی (الف) سلتاویگو که در لیگ دسته اول اسپانیا بازی می‌کند، راه یافت و در 9 بازی نصف و نیمه برای این تیم و 208 دقیقه پا به توپ شدن برای سلتا گلی را به ثبت نرساند و شاید کار بزرگی را هم انجام نداد و همین مسأله در کوچ او از اسپانیا و رفتن‌اش به هلند هم بی‌تأثیر نبود. اکرت در تیم اکسلسیور این کشور که معمولاً یکی از تیم‌های اواخر جدولی لیگ دسته اول هلند است، حضور در 12 بازی را تجربه کرد و دو گل هم به‌ثمررساند ولی این مسأله نیز یک کارنامه قبولی صددرصد را برای او رقم نزد و او ناگزیر از بازگشت به آلمان شد.   روزگار «اینگول اشتادی» این بار تیمی که در لیگ دسته سوم آلمان پذیرای اکرت شد نه یکی از نام‌آشنایان فوتبالی این کشور بلکه اینگول‌اشتاد بود که به‌رغم پیشینه دو بار حضور در «بوندس‌لیگا یک» معمولاً یک تیم دسته دومی یا سومی بر شمرده شده و بین این دسته‌ها در رفت‌وآمد بوده است. اکرت فصل پیش برای چنین ‌تیمی در 30 بازی زننده 14 گل بود و امسال (فصل 2021- 2020) تا اینجای کار در 17 مسابقه و طی 950 دقیقه پا به توپ شدن شش گل و پنج پاس گل را به ثبت رسانده است. وضعیت اینگول اشتاد در «بوندس‌لیگا3» بد نیست و این تیم با جمع‌آوری 53 امتیاز از 27 بازی‌اش رده دوم جدول را به خود اختصاص داده است. با این اوصاف هم اکرت فصل پرباری را سپری کرده و هم اینگول اشتاد خود را در مسیر رجعت به لیگ دسته دوم آلمان قرار داده است و پایان این راه روشن می‌تواند نزدیکتر شدن اکرت به پیراهن ملی کشوری که دوست می‌دارد یعنی ایران هم باشد.   «در»‌های مسدود شده آیا دراگان اسکوچیچ هم اکرت را می‌بیند و تحرکات او را زیر نظر دارد یا با نگاهی منفعل خیال اضافه کردن هیچ فرد و اسم تازه‌ای را به جمع دورگه‌ها و لژیونرهای تیم ایران ندارد؟ پاسخ این پرسش تا حدی مبهم است اما در این نکته تردیدی وجود ندارد که اکرت در عین ‌پایبندی به کشوری که در آن رشد کرده و فوتبال اصولی را به وی آموخته است (آلمان) دوست می‌دارد که برای یوزهای ایرانی هم به میدان آید و قلبش برای آنها می‌تپد و می‌خواهد بخش و عضوی از فعالیت‌های این تیم در راه پس‌گرفتن پیشتازی‌اش در جمع تیم‌های آسیایی باشد. اگر وضعیتی جز این وجود می‌داشت اکرت روی پروفایل اینستاگرام خود اضافه بر پرچم آلمان، پرچم ایران را هم قرار نمی‌داد و او به واقع به شکلی آشکار از عشق خود به سرزمین محبوبش سخن گفته است. کار او البته سخت است زیرا ایران مهاجمان بین‌المللی و لژیونرهای کارساز دیگری مثل سردار آزمون، کریم انصاری‌فرد، کاوه رضایی و البته مهدی طارمی را هم در اختیار دارد و در میان مهاجمان مقیم وطن به نام‌های مهدی ترابی، مهدی قایدی و ارسلان مطهری هم برخورد می‌کنیم و چه بسا سرمربی کروات تیم ملی ایران پاداش 15 گل زده سجاد شهباز‌زاده سپاهانی در لیگ بیستم را هم با فراخوانی وی به اردوی ملی بدهد ولی آنچه شکی درباره آن وجود ندارد، استمرار تلاش‌های اکرت برای باز کردن «در»هایی به روی خود است که درخشش سایر لژیونرهای ایران آن را تقریباً مسدود کرده است.