1400 سال مردم

یونس مولایی: سال 99 با تمام ویژگی‌های منحصر‌به‌فردش سرانجام در حال پایان است؛ سالی که از سویی انباشت مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی‌های مدیریتی در آن باعث فشار به مردم شد و از سوی دیگر میهمانی ناخوانده با شیوعش در سطح جهان باعث شد فشارها به شکل پیش‌بینی‌ناپذیری مضاعف شود. در این میان با همه تلخی‌ها و سختی‌هایی که سال 99 تجربه شد، چشم همگان به سال1400 و روند احتمالی تغییرات در آن دوخته شده است؛ تغییراتی که جامعه ایران بشدت به آن راغب و مدت زیادی برای آن لحظه‌شماری کرده است.  تبیین مقیاس جامعه ایران در سال 99 و ترسیم چشم‌اندازی از سال1400 مهم‌ترین وظیفه‌ای است که رسانه‌ها و فعالان جریان انقلابی باید نسبت به آن اهتمام ورزند. یقینا شکل‌گیری روایتی واحد و ایجاد اجماع نظر پیرامون وضعیت موجود در میان نیروهای انقلابی گام ابتدایی برای یک اقدام جمعی با نیت ایجاد تغییر است، آنچنان که تجارب کسب‌شده در سال‌های اخیر گواه آن است که نیروهای انقلابی در بسیاری از بزنگاه‌ها به علت نداشتن تعریفی واحد از وضعیت مستقر در ایجاد همدلی و همقدمی برای ایجاد تغییرات ناکام مانده بودند.  سال 99 - آنچنان که پیش از این نیز مورد اشاره قرار گرفت - با تمام سختی‌هایش به عنوان شمایل کاملی از ناکارآمدی و بی‌برنامگی شناخته شد. مردم ایران فارغ از فشار ناشی از شیوع ویروس کرونا کمترین روزی را به خاطر می‌آورند که با افزایش نجومی قیمت کالاها به نسبت روز پیشین روبه‌رو نشوند، یا در مواجهه با مشکلات شاهد اتخاذ موضع مصمم و قاطعی از سوی سیاست‌گذاران و دولتمردان باشند. در این میان البته هر چند روز یک بار با شنیدن سخنی جدید از مقامات دولتی به خشم آنان افزوده می‌شد. به عبارتی هر قدر فشارهای اقتصادی و بیرونی زندگی مردم را بیشتر هدف قرار می‌داد، به همان میزان تعاریف و تحسین‌های دولتمردان از مدیریت‌شان بیشتر شنیده می‌شد، تا جایی که پس از ادعای سخنگوی دولت مبنی بر دشوارتر بودن شرایط در صورت روی کار نبودن دولتمردان فعلی و سخنان معاون اول رئیس‌جمهور مبنی بر شاهکار دولت در جلوگیری از نابودی ایران، طرح موضع اخیر رئیس‌جمهور مبنی بر تحقق وعده چرخش همزمان چرخ اقتصاد و سانتریفیوژها مردم را بشدت خشمگین کرد. با این تعاریف یقینا مهم‌ترین سرفصل‌هایی که از موقعیت جامعه ایران در سال 99 می‌توان ارائه داد به شرح ذیل است: 1- احساس کامل ناکارآمدی از سوی مسؤولان دولتی 2- سرخوردگی سیاسی و اجتماعی در سایه عدم مشاهده گام عملی جدی برای برون‌رفت از شرایط موجود 3- فقدان ملموس ایده‌های اجرایی برای ترسیم مختصات تغییر شرایط عمومی 4- عدم به‌روزرسانی نیروهای سیاسی و متعاقب آن کاهش امید به امکان تغییر 5- انباشت نارضایتی‌های شکل‌گرفته در سال‌های گذشته و خطر بیگانگی جامعه با نهادهای رسمی هر چند به این سرفصل‌ها می‌توان موارد متعدد و مهم دیگری را نیز افزود اما این 5 سرفصل به شکل کلی تعریفی جامع از دشواری‌های سال 99 و خطرهای بالقوه نهفته در آن می‌دهد. بر این اساس هر گونه نگاهی به آینده باید نسبتی مستقیم و روشن با این شرایط داشته باشد.    * 1400؛ از فرصت تا تهدید می‌توان این احتمال را قریب به یقین دانست که پایان سال1400 از نظر مواجهه جامعه با عامل بیرونی کرونا بسیار مطلوب‌تر از پایان سال 99 باشد (هر چند ناشناخته بودن بسیاری از ابعاد این ویروس مانع آن می‌شود که حکمی قطعی درباره آن صادر کرد)، با این حال حتی فرض پایان کابوس کرونا در سال 1400 نمی‌تواند حلال تمام مشکلاتی که جامعه ایران با آن روبه‌رو است، به حساب آید. از همین رو خرداد 1400 و سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را باید نقطه عطف سال 1400 دانست؛ نقطه عطفی که بدون شناخت ظرایف موجود در آن و از دست دادن امکان‌های بالقوه آن می‌تواند برای آینده انقلاب، نظام و مردم ایران تبدیل به فرصت‌سوزی شود.  جریان انقلابی در شرایطی عمده انرژی خود را در 8 سال گذشته صرف تبیین مخاطرات تصمیمات و نوع نگاه جریان غرب‌گرا کرده است که اکنون در صورت عدم کنشگری فعال و اقدام آگاهانه ممکن است این فرصت مهم را برای ایجاد تغییر از دست بدهد. تجربه انتخابات سال 92 و 96 بخوبی این نکته را نمایان کرد که حتی اگر یک جریان منطق قوی‌تری در شناخت مشکلات جاری کشور و متقابلا راهکارهای برون‌رفت از آن داشته باشد، به علت اتخاذ برخی استراتژی‌های نابجا می‌تواند میدان را به جریان رقیب واگذار کند. با این اوصاف هر چند جریان انقلابی با اشاره به عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم و انتقادات و هشدارهایی که در این 8 سال داده است، حقانیت و واقع‌بینی نگاه خود را اثبات کرده است اما این امکان وجود دارد که در صورت باز گذاشتن حفره‌های سیاست‌ورزی برای جریان غرب‌گرا فضای حاکم بر میدان رقابت را به سمت مطلوب غرب‌گرایان ببرد.    * آرزوی ناکارآمدان چیست؟ اصلاح‌طلبان و مجموعه نیروهای غرب‌گرا که تمام اعتبار سیاسی خود را به پای دولت روحانی ریخته‌اند، بخوبی از این مساله آگاهند که ایده شکست‌خورده‌شان در قالب برجام آنها را تبدیل به جریانی بی‌اعتبار در فضای عمومی جامعه ایران کرده است. آنها مضاف بر این بی‌اعتباری با بی‌عملی مثال‌زدنی‌شان هم در افکار عمومی شناخته می‌شوند. از همین رو فارغ از نگاهی که برای احیای اعتبارشان به تحولات خارجی دارند، بیشترین سرمایه‌گذاری‌شان را روی دوقطبی‌سازی‌های اجتماعی و فرهنگی کرده‌اند. غرب‌گرایان بخوبی می‌دانند به خودی خود امکان چندانی برای همراه کردن جامعه با کاندیدای نهایی‌شان ندارند و باید بیشترین نگاه‌شان معطوف به نقاط ضعف طرف مقابل و بهره‌مندی حداکثری از آن باشد. امید به ایجاد تشتت و چندصدایی در میان نیروهای انقلابی (همانند تجربه سال 92) و تغییر محوریت بحث‌ها از سمت مطالبات اصلی مردم به سمت موج‌سازی‌های کاذب (همانند تجربه سال 96) مهم‌ترین محور کارهای آنها به حساب می‌آید. از همین رو عدم توجه به این تهدیدها و قطعی دانستن پیروزی در انتخابات سال آینده می‌تواند آزمون1400 نیروهای انقلابی را نیز با چالش جدی روبه‌رو کند.    * استراتژی نیروهای انقلابی چه باشد؟ مهم‌ترین استراتژی نیروهای انقلابی در سال 1400 باید تبدیل کردن خود به شمایلی از مطالبات حقیقی مردمی باشد که بسیاری از آنها دچار سرخوردگی نیز شده‌اند. این استراتژی ضمن آنکه مانع غلبه یافتن برخی حواشی به متن نیروهای انقلابی می‌شود، عملا غرب‌گرایان را از تغییر زمین بازی به سمت نقطه مطلوب‌شان خلع سلاح می‌کند.  نیروهای انقلابی باید سال آینده را به عنوان یک دوربرگردان به سمت امید و پروژه احیای امید ببینند. یقینا این امید بدون ارائه تصویری واقعی از شرایط موجود، نقاط ضعف، امکان‌های تغییر، چگونگی اجرایی کردن این امکان‌ها و در نهایت ایجاد اجماع برای این تغییرات شکل نمی‌گیرد. طرح مطالبات اصلی مردم از زبان نیروهای انقلابی، ایده‌هایی که امکان این تغییرات را فراهم می‌کند و به پرسش گرفتن غرب‌گرایان و اصلاح‌طلبانی که بانیان وضع موجود به شمار می‌روند، نقشه راهی است که جریان انقلاب باید در 90 روز آینده با جدیت جلو ببرد.  با چنین مختصاتی یقینا سال1400 را می‌توان سالی برای احیای امید و آغاز تغییرات به سمت مطالبات عمومی جامعه دانست.    * گام نهایی مردم آزمون سیاسی سال1400 در کنار فضای نارضایتی‌های حاکم بر جامعه، این امکان را برای مردم فراهم می‌کند که روند تغییرات سیاسی کشور را به سمت مطالبات خود مدیریت کنند. تجربه سال‌های 92 تا 1400 بخوبی نتایج پیاده‌سازی یک ایده غلط را برای مردم روشن کرد. دولتی که می‌خواست آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کند که مردم نیازی به دریافت یارانه نداشته باشند، حالا کرامت مردم را در صف‌هایی که برای کالاهای اساسی شکل می‌گیرد، خدشه‌دار کرده است. ژنرال‌هایی که مدعی فهم زبان دنیا و ارتباط با کشورهای توسعه‌یافته بودند، در روزگار پسابرجامی کشور را با موج تحریم‌هایی روبه‌رو کرده‌اند که تجربه روزهای پیشابرجامی را تبدیل به آرزوی خودشان کرده است. در چنین شرایط نامطلوبی که ناکارآمدی و بی‌عملی تبدیل به مهم‌ترین ممیزه‌های هویتی دولت شده، آزمون سال 1400 و میدانی که برای انتخاب مردم فراهم است می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات و ایجاد تغییرات کلان در روند مدیریتی و سپهر سیاسی کشور باشد. با چنین نگاهی، بازگشت امید به مردم فراتر از الگوی رفتاری نیروهای انقلابی، وابسته به گامی است که مردم در این راه برخواهند داشت؛ مردمی که می‌توانند سال1400 را به عنوان طلیعه‌ای برای نجات آینده ایران از تفکر غرب‌گرایان کنند. آنها یقینا از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده می‌کنند و خود طالب ایجاد تغییرات در بدنه مدیران اجرایی و پیاده‌سازی تفکرات انقلابی هستند.