مقاومت تاریخ ساز ایرانیان برای ملی شدن صنعت نفت

جواد نوائیان رودسری – ملی‌شدن صنعت نفت، یک اتفاق تاریخی بزرگ بود؛ نقطه‌عطفی در تاریخ ایران؛ رویدادی که باعث شد طعم خوب اتحاد و توانستن، در ذهن ایرانیان نهادینه شود. ملی‌شدن صنعت نفت، یک اتفاق ناگهانی نبود؛ باید آن را حاصل زنجیره‌ای از تجارب تلخ و شیرین بدانیم که تقریباً از ماجرای نهضت تنباکو به این‌سو، با هزینه‌ای سنگین به دست آمد. اگرچه بریتانیا سال‌ها بود که با روش‌های گوناگون، به چپاول ثروت‌های ملی و معنوی سرزمین ما و تلاش برای تجزیه‌کردن خاک ایران مشغول بود، اما در اواخر دهه 1320، این مسئله غارت منابع سرشار نفت و تحکم‌های استعمارگرانه انگلیس در جنوب ایران بود که غرور ملی مردم را جریحه‌دار می‌کرد. در این نوشتار، برآنیم تا به زوایایی کمتر شنیده‌شده از چگونگی وقوع این پیروزی بزرگ بپردازیم. آذر 1327؛ اعتراض به غارت علنی می‌شود با سقوط دولت دست‌نشانده عبدالحسین هژیر، ساعد مراغه‌ای، برای اجرای سیاست‌های جدید انگلیس در ایران، وارد عرصه شد. او توانست در 17 آذرماه سال 1327، از مجلس پانزدهم رأی اعتماد بگیرد. با وجود این، همه می‌دانستند که این تغییر کابینه به معنای تغییر سیاست‌های نفتی نیست. طرح موضوع غارت نفت ایران توسط انگلیسی‌ها، از سوی مهندس احمدرضوی در مجلس شورای ملی، از دوم تا بیست‌وپنجم آذرماه همان سال، با استقبال مردم روبه‌رو شد. کوتاه‌کردن دست انگلیس از منابع نفتی ایران، به مطالبه‌ای عمومی تبدیل شده بود. با ضرب و جرح احمدرضوی توسط یکی از افسران ارتش، پس از آخرین نطقش در مجلس، غلامحسین رحیمیان، نماینده قوچان، دولت ساعد را به دلیل سیاست‌های نفتی استیضاح و تلویحاً موضوع ملی‌شدن صنعت نفت را مطرح کرد.  در چنین شرایطی، کار تدوین قرارداد الحاقی برای انحراف اذهان عمومی جامعه آغاز شد. هیئت انگلیسی به ریاست «نویل گس» به تهران آمد و با «عباسقلی گلشاییان» برای تهیه قرارداد الحاقی به مذاکره پرداخت. انگلیسی‌ها حاضر شدند سهم ایران را از 4 شیلینگ در هر تن به 6 شیلینگ افزایش دهند. در حالی که در همان زمان، کشور ونزوئلا بابت امتیاز نفتی خود، بیش از 23 شیلینگ در هر تن دریافت می‌کرد. رویکرد منفعت‌طلبانه انگلیسی‌ها در قرارداد جدید، سبب واکنش‌های فراوانی در جامعه شد.با نزدیک‌شدن روزهای پایانی مجلس پانزدهم، دولت ساعد تصمیم به تصویب هرچه سریع‌تر قرارداد الحاقی گرفت. حرکت نمایندگان اقلیت با حمایت مردم، از روز اول مردادماه سال 1328 آغاز شد. بقایی، نماینده کرمان، خواستار رد فوریت ماده واحده شد، اما کاری از پیش نبرد. امیرتیمور کلالی، نماینده مشهد، که تازه به اقلیت پیوسته بود، به جعل امضای خود پای قرارداد الحاقی شدیداً اعتراض کرد و کوشید با کمک حائری‌زاده، قانون انتخابات را وارد دستورکار مجلس کند و عملاً وقت مجلس را بگیرد. با وجود این، بسیاری از نمایندگان، متمایل به تصویب قرارداد بودند. سیدحسین مکی، به استناد بند «ج» ماده 89 آیین‌نامه نطق‌های مجلس، مدت زمان مجاز سخنرانی در رد قرارداد الحاقی را نامحدود اعلام کرد و نطق‌های طولانی او در مجلس آغاز شد. رئیس مجلس، «سردار فاخر حکمت»، کوشید اقلیت را از ادامه فعالیت بازدارد، اما نطق‌های طولانی مکی، با حمایت اقلیت مجلس، موجب التهاب جو در صحن علنی شد. در پی این اتفاق، سخنرانی دکتر معظمی، جو  را بیش از پیش ملتهب کرد.  حسین مکی در خاطرات خود درباره وقایع آن روز نوشته است:«من و حائری‌زاده و دکتر بقایی از ترس این‌که مبادا عده برای رأی کافی شود، برای احتیاط در آخرین وهله، نقشه خطرناکی پیش خود طرح کردیم ... [قرار شد هرگاه] خواستند برای لایحه رأی بگیرند، حائری‌زاده در اتاقک جنب پارلمان، که تمام سیم‌های برق در آن متمرکز بود، به کمک دستمال و لباس خود سیم‌ها را از جا بکَنَد و پاره کُند و تمام چراغ‌های مجلس را خاموش نماید ... دکتر بقایی مأمور بود که در پشت گلشاییان، وزیر دارایی، بنشیند و به محض تاریک شدن پارلمان، پرونده قطوری که در جلوی گلشاییان بود، از جایش ربوده و با همان پرونده بر فرق وزیر دارایی بکوبد. مأموریت من هم این بود که فوری از پشت تریبون پایین آمده، به طرف ساعد بروم و با چند مُشت، مزد خیانت او را در کنارش بگذارم». باترفندهایی از این قبیل، دوره مجلس پانزدهم به پایان رسید و تصویب قرارداد الحاقی به دوره شانزدهم موکول شد؛ دوره‌ای که در آن، با حمایت ملت، سرانجام قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در اسفندماه سال 1329، به تصویب رسید و روند تصویب قرارداد الحاقی عملاً با شکست مواجه شد.