روزنامه شرق
1399/12/28
نفت و مدیران نفتی در ۱۴۰۰
نفت و مدیران نفتی در 1400 علیرضا سلطانی- استاد دانشگاه شواهد و قرائن نشان میدهد انتخابات ریاستجمهوری 1400، با شرایط و متغیرهای متفاوتی نسبت به انتخابات گذشته برگزار میشود. فارغ از فضای کنونی حاکم بر انتخابات، به نظر میرسد نقش برخی متغیرها نسبت به گذشته فعالتر باشد که در این میان، متغیر نفت بیش از همه به چشم میآید؛ متغیری که در دو قالب مدیران نفتی و موضوعاتی نفتی خودنمایی میکند. نفت عنصری ثابت و تعیینکننده در فضای سیاسی و اقتصادی ایران در صد سال گذشته بوده که در برخی مقاطع سیاسی، نقشی عیان و آشکار در چالشها داشته است. با وجود این، نفت هیچگاه نتوانسته از پستوی سیاسی خارج شده و به عنصر مؤثری در رقابتهای سیاسی تبدیل شود؛ به این معنا که جریانها و فعالان سیاسی برای نفت و چگونگی اداره و هزینهکرد منابع درآمدی آن، برنامه داده و برنامههای خود را در برابر انتخاب مردم قرار دهند. این مسئله یکی از آفتهای بزرگ اقتصاد نفتی در ایران است که از ماهیت اقتصاد دولتی و دولت نفتی برمیخیزد. در هفتههای اخیر، به نسبت، مسائل و موضوعات نفتی در فضای سیاسی و رسانهای بیشتر خودنمایی میکند و این بیشتر از حضور برخی چهرهها و مدیران نفتی در فضای انتخاباتی متأثر است. اما نگرانی بزرگی که وجود دارد، این است که بنا بر الزامات رقابت سیاسی، سایه سیاست و سیاسیکاری بر برنامه غلبه کند. البته از این منظر که فضای رقابت سیاسی زمینه را برای طرح برخی ناگفتههای نفتی و کشفالاسرار نفتی فراهم کند، مناسب است، اما واقعیت این است که در زمان کنونی، با توجه به مشکلات و مصائبی که مردم به لحاظ اقتصادی تحمل میکنند، طرح ناگفتههای نفتی چندان در اولویت نیست و آنچه اولویت دارد، برنامه و اقدام برای برونرفت از مسائل و چالشهایی است که نفت و صنعت نفت ایران بهعنوان مهمترین منبع درآمدی کشور به آن دچار است. از سویی خاطرهگویی و نبش قبر مسائلی كه در سالهای اخیر جز ناكامی و درد برای صنعت نفت بهطور خاص و اقتصاد ایران بهطور عام چیزی دربر نداشته و بیش از گذشته بر اعتماد عمومی مردم صدمه وارد میكند، اهمیت و ارزشی ندارد.هرچند پدیدهها و مسائلی مانند بابكزنجانیها، فسادها، عقبگردها و سوءمدیریتها از یكسو و دستاوردها و پیشرفتهای فنی و مهندسی و مقاومتها از سوی دیگر همه در جای خود میتواند مورد پیگیری، توجه و تأمل قرار گیرد؛ بااینحال، واقعیت این است كه شرایط ایجاب میكند صنعت نفت و به تبع آن اقتصاد كشور، با گذشت از شرایط سخت، طاقتفرسا و راكد كنونی، به شرایط طبیعی، همافزا و رقابتپذیر گام گذاشته تا به تبع آن نظام اجتماعی كشور امكان نفسكشیدن پیدا كند. واقعیت این است كه سخنگفتن و برنامهدادن درباره صنعت نفت، آنهم صنعت نفت ایران، بسیار سخت و نیازمند تفكر، صرف زمان و كار كارشناسی و تخصصی دقیق است. مزیت صنعت نفت و مسائل مربوطه، آن است كه افراد و سیاسیون قادر نخواهند بود كه بیش از حد شعارپردازی كنند. الزامات، عقلانیت نسبی و چارچوبهای جهانی حاكم بر صنعت نفت در ابعاد اقتصادی، تجاری و فنی و مهندسی و مدیریت پروژه، قدرت مانور سیاسیون را در عرصه سیاسی محدود میكند. به همین دلیل، افراد و فعالان سیاسی در انتخابات پیشرو و در هر انتخاباتی نمیتوانند روی قیمت، میزان فروش و درآمدهای نفتی كشور سخن گویند و وعده دهند؛ چراكه عوامل و عناصر فعال در بازار جهانی نفت كه بسیار متعدد و متنوع هستند، تعیینكننده بوده و صرف وعده و شعار یك سیاستمدار یا یك دولت نمیتواند اثربخش باشد؛ مگر اینكه آن سیاستمدار و دولت، قدرتی جهانی باشد یا به عوامل و اقدامات غیرعادی مانند جنگ و نیروی نظامی متوسل شود كه البته دایره تأثیرگذاری این عوامل نیز در سالهای اخیر كاهش یافته است. در باب میزان تولید نفت نیز در انتخابات آینده نمیتوان سخن به گزاف گفت؛ چراکه ظرفیت تولید نفت ایران در حال حاضر مشخص است و در عین حال زمینهها و مقدمات سختافزاری و نرمافزای برای افزایش سریع تولید نفت برای بازگشت به بازار جهانی با رفع تحریمها فراهم است. این موضوع در سال 94-95 با اجرای برجام بهخوبی تجربه شد. آنچه میتواند در این زمینه بهانه برای قدرت مانور سیاسیون باشد، برنامهریزی جهت افزایش ضریب برداشت نفت و به معنای دقیقتر، افزایش تولید نفت و گاز و به تبع آن فروش بیشتر نفت در بازارهای جهانی است. برای این مهم نیز دو كار راهبردی باید صورت گیرد كه اولی سیاسی است و دومی اقتصادی و فنی. اقدام راهبردی اول كه ذاتا سیاسی است، رفع محدودیتها و تحریمها از سر راه نفت و صنعت نفت است. هنر و كیاست سیاسیون حال و آینده باید این باشد كه صنعت نفت را كه حدود یك دهه است در تنگنای اقتصادی، تجاری و فنی قرار گرفته، از این تنگنا با سیاست و دیپلماسی خارج کنند و بیش از این فرصتهای این صنعت را در مقایسه با رقبا نسوزانند.
گام دوم، با رفع تحریمها، زمینهسازی برای توسعه صنعت نفت از طریق بازكردن باب تعامل و همكاری با شركتهای بزرگ بینالمللی و جذب سرمایهگذاریها و فناوریهای نوین خارجی است؛ این مسئله مستلزم ارائه برنامه است. به موارد فوق باید به بازتعریف نفت در اقتصاد ایران نیز اشاره كرد كه موضوعی فراراهبردی است و مناسب است كه دولتها فارغ از ماهیت سیاسی خود و با لحاظ منافع و مصالح درازمدت كشور، تلاش و برنامهای درخور برای آن داشته باشند. اقتصاد ایران دهههاست آویزان نفت است، آنهم نفت سیاسی كه موجب بهانحرافرفتن اقتصاد ملی شده و ظرفیتها و فرصتهای آن را سوزانده و از بین برده است. دولت و حاكمیت در ایران باید ورای مسائل سیاسی، بهطور جدی در فكر بازتعریف نفت در اقتصاد و سیاست ایران باشند. نكته پایانی اینكه فعالشدن نفت در رقابتهای سیاسی ازجمله انتخابات ریاستجمهوری میتواند مهم و مثبت باشد، به شرط اینكه از دایره تنگ جریانهای سیاسی، شعارپردازی و روزمرگی خارج شده و به واقعیتهای نفت و منافع ناپایدار اقتصادی و سیاسی آن توجه شود؛ وگرنه درهای نفت مانند 110 سال گذشته بر همان پاشنه سیاستزدگی و عقبماندگی برای دهههای آینده خواهد چرخید.
پربازدیدترینهای روزنامه ها