در رفراندوم سال ۵۸ چه گذشت؟

محمد توسلی، فرخ نگهدار و محمد سلامتی به پرسش «شرق» پاسخ دادند در رفراندوم سال 58 چه گذشت؟ امیرحسین جعفری: رفراندوم جمهوری اسلامی، جزء اولین تجربه‌های ایرانیان در زمینه انتخابات و تأثیر رأی آنها در تحولات سیاسی كشورشان بود. اتفاقی كه در دهم تا دوازدهم فروردین 1358 با مشاركت دولت موقت و چهره‌هایی مانند صادق طباطبایی برگزار شد. نتیجه آن یكی از مهم‌ترین رخدادهای سیاسی ایران را رقم زد؛ به‌نحوی‌که با بیش از 98 درصد آرا حكومت پیشین به‌صورت قانونی منحل و حكومت جدید به نام «جمهوری اسلامی ایران» تشكیل شد. در زمان برگزاری رفراندوم گروه‌های مختلف از چپ و راست و ملی مذهبی نظرات مختلفی در رابطه با ماهیت و نام حكومت بعدی داشتند. برای بررسی آنچه در فرایند برگزاری رفراندوم سال 58 گذشت، با محمد توسلی، دبیر كل نهضت آزادی و شهردار وقت تهران، فرخ نگهدار، فعال سیاسی و از رهبران چریك‌های فدایی خلق در آن زمان و محمد سلامتی، فعال سیاسی و دبیر كل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت‌وگو کردیم كه مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
 توسلی: بازرگان در طرح «جمهوری دموکراتیک اسلامی» 2 دلیل داشت
محمد توسلی، دبیر كل نهضت آزادی ایران، درباره اینکه چرا رفراندوم به‌سرعت پس از انقلاب برگزار شد، به «شرق» گفت: «در حكم نخست‌وزیری مهندس بازرگان، از جمله برگزاری رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت ایران و تغییر ساختار سیاسی كشور به جمهوری اسلامی آمده بود؛ بنابراین برگزاری رفراندوم جزء برنامه‌های مهندس بازرگان در دولت موقت بود. آن زمان دو نگاه وجود داشت: اول اینكه اصلا رفراندوم نیازی نیست، چون در راهپیمایی‌های میلیونی روزهای تاسوعا و عاشورا كه در سطح جهانی نیز بازتاب وسیع داشت، مردم به نظام جدید رأی داده بودند، البته این نگاه بیشتر جنبه احساسی داشت. اما نظر دوم این بود كه اظهارنظر مردم در راهپیمایی‌ها اگرچه میلیونی و بازتاب جهانی داشته اما وجهه حقوقی ندارد و رفراندوم باید برای تثبیت حكومت جدید برگزار شود. به‌طور خلاصه رفراندوم در روز‌های 10 و 11 فروردین برگزار و نتایج آن در روز 12 فروردین اعلام شد كه حدود 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی داده‌اند؛ اما در ارتباط با رفراندوم سؤالات و ابهاماتی همان روز و در این چهار دهه مطرح شده است كه من كوشش می‌کنم به آنها پاسخ دهم. سؤال اول این است كه چرا رفراندوم با فاصله كمی از انقلاب برگزار شد؟ در شرایطی كه دولت موقت هنوز آن‌چنان سامان پیدا نکرده بود كه توان برگزاری چنین رفراندومی را داشته باشد. برای پاسخ به این سؤال می‌توان به كتاب خاطرات دكتر صادق طباطبایی مراجعه کرد. آیت‌الله خمینی پس از 22 بهمن اصرار داشتند كه باید در اسفندماه رفراندوم برگزار شود و این درخواست را از طریق سیداحمد خمینی و دكتر صادق طباطبایی پیگیری می‌كردند. آقای طباطبایی این مسئله را با آقای احمد صدرحاج‌سیدجوادی، وزیر کشور، مطرح می‌كنند و آقای صدر می‌فرمایند كه استانداری‌ها هنوز کاملا تثبیت نشده‌اند، اجازه دهید یك یا دو ماه بگذرد؛ اما آیت‌الله خمینی قانع نمی‌شوند و احمدآقا خمینی از آقای طباطبایی می‌خواهند با توجه به تجربه مدیریت در فعالیت‌های اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا، خودتان تصدی مدیریت رفراندوم را بر عهده بگیرید. این پیگیری‌ها موجب می‌شود 15 اسفند حكم انتصاب آقای صادق طباطبایی به‌عنوان معاونت سیاسی وزارت كشور صادر ‌شود تا رفراندوم را برگزار كند». او در پاسخ به این پرسش که چرا امام خمینی خواستار برگزاری رفراندوم بود و چرا برای این كار به نوعی عجله داشت، بیان کرد: «پاسخ به این سؤال نیاز به تحلیل آن شرایط دارد و ممكن است دیدگاه‌های متفاوتی درباره آن وجود داشته باشد. اما به نظر من این مسئله ناشی از نبوغ و درایت راهبردی آیت‌الله خمینی بود كه تلاش می‌كردند در هر فرصتی با توجه به نگاه دیرین اسلام فقاهتی خود كه از اوایل دهه 20 داشتند و در كتاب كشف‌الاسرار و دیگر آثار ایشان نیز دیده می‌شود، آن را به‌طور راهبردی دنبال كنند. ایشان می‌دانستند كه اگر این رفراندوم به تعویق بیفتد، شور و هیجان و شیفتگی که مردم در پی جنبش اجتماعی ایران برای پاسخ‌گویی به مطالبات تاریخی ملت ایران فراهم شده با توجه به چشم‌اندازی كه ایشان در نوفل‌لوشاتو بر بام رسانه‌های جهانی برای آینده جمهوری اسلامی ترسیم كرده بودند، كاهش پیدا می‌كند و مردم رغبت اولیه را برای شركت در رفراندوم نخواهند داشت. در عملكرد سال‌های بعدی آیت‌الله خمینی نیز این مسئله مشهود است كه با توجه به شناختی كه از فرهنگ جامعه داشتند، خواهان برگزاری سریع‌تر رفراندوم بودند». دبیر کل نهضت آزادی درباره اینکه شورای انقلاب «جمهوری دموكراتیك اسلامی» را برای ساختار حكومت جدید برگزید، اظهار کرد: «طبق اساسنامه مصوب شورای انقلاب که به تأیید آیت‌الله خمینی هم رسیده بود، عنوان جمهوری دموكراتیك اسلامی برای نظام جدید تصریح شده بود که در اسناد تاریخی قابل دسترسی است. مهندس بازرگان در دولت موقت که مسئولیت برگزاری رفراندوم برای تغییر نظام گذشته به نظام جدید را داشتند، طبق اساسنامه مصوب شورای انقلاب مطرح كردند كه ما باید به جمهوری دموكراتیك اسلامی رأی دهیم. آیت‌الله خمینی بلافاصله واكنش نشان دادند و گفتند كه جمهوری اسلامی نه یك كلمه كم، نه یك كلمه زیاد. با توجه به كاریزما و فرهمندی كه آیت‌الله خمینی در جایگاه رهبری انقلاب داشتند همه پذیرفتند و مهندس بازرگان نیز پذیرفت؛ بنابراین رفراندوم برای جمهوری اسلامی برگزار شد. البته در حواشی عناوین دیگری هم مطرح شد و كسانی كه با جمهوری دموكراتیك اسلامی موافق نبودند، پیشنهاد جمهوری ایرانی، جمهوری خلق‌های مستضعف و... را مطرح كرده بودند؛ اما سؤال كلیدی این است كه چرا مهندس بازرگان اصرار بر جمهوری دموكراتیك اسلامی داشت. به‌نظر من دو دلیل اصلی در دیدگاه مهندس بازرگان وجود دارد. دلیل اول تعهد حقوقی است؛ وقتی در اساسنامه شورای انقلاب این نام آمده و قبلا هم اعلام شده است ما باید به این تعهد اجتماعی عمل كنیم اما به‌نظر من مهندس بازرگان در شرایط آن روز نمی‌توانست دلیل دوم خود را مطرح كند. مهندس بازرگان باتوجه به شناختی كه از دیدگاه‌های سنتی داشت و در انقلاب مشروطه برجسته بود، به‎رغم چشم‌اندازی كه آیت‌الله خمینی در نوفل لوشاتو مطرح كرده بودند و به دفعات تأكید داشتند كه در جمهوری اسلامی ما آزادی، حاكمیت ملت و جمهوریت همان‌طور که در فرانسه مطرح است و حتی آزادی دگراندیشان و مطبوعات تحقق خواهد یافت، این نگرانی وجود داشت كه اگر تأكید دموكراتیك را نداشته باشیم، ممكن است به‌تدریج نگاه دیگری حاکم شود. این برداشت من از اصرار مهندس بازرگان مبنی‌بر جمهوری دموكراتیك اسلامی است كه البته در آن زمان نمی‌توانستند مطرح كنند. اما مهندس بازرگان این نگاه و دغدغه راهبردی خود را به‌تدریج در ده‌ها اثر و مواضع خود تا سال 73 که در هر مرحله نقش تلنگر آگاهی بخش داشته، منعکس کردند و در مجموعه آثار چاپ و تدوین شده ایشان توسط بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان قابل دسترسی است. البته مهندس بازرگان در زمان رفراندوم توضیحات دیگری را هم مطرح كردند كه بعد از برگزاری رفراندوم، قانون اساسی تهیه خواهد شد که در آن تمام حقوق و آزادی‌هایی كه باید در جامعه وجود داشته باشد، به‌خصوص حقوق زنان در آن پیش‌بینی خواهد شد و در مجلس مؤسسان بررسی و به تصویب و تأیید ملت ایران خواهد رسید». او ادامه داد: «مهندس بازرگان بعد از برگزاری رفراندوم گزارشی رسمی ارائه كردند كه در این رفراندوم از 22میلیون جمعیت 16 سال به بالا، 20میلیون288هزار نفر در رفراندوم شركت كردند. از این جمع 20میلیون 147هزار نفر یعنی حدود 99 درصد رأی به جمهوری اسلامی با آن چشم‌انداز مطرح‌شده آیت‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو دادند و حدود یک درصد رأی ندادند، مثل چریك‌های فدایی خلق و سلطنت‌طلب‌ها و كسانی كه آن رفراندوم را به دلایل مختلف باور نداشتند. برگه‌های رفراندوم در بخش آری سبز و در بخش نه قرمز بود و افراد می‌توانستند رأی خود را به‌صورت مجزا به صندوق بیندازند. همه احزاب و گروه‌های اجتماعی از جمله حزب توده، مجاهدین خلق، جبهه ملی و.. در این رفراندوم شركت كردند و شور و هیجانی جریان داشت. البته در برخی از نقاط كشور مثل برخی مناطق كردستان و گنبد كه مخالفان و عوامل نفوذی كارشكنی می‌كردند، ناامنی وجود داشت و در برخی حوزه‌ها به صندوق‌ها حمله كردند».
 نگهدار: شعار می‌دادند کسی که رأی نداده حق نظر نداره


فرخ نگهدار، از رهبران چریك‌های فدایی خلق در زمان رفراندوم‌ هم درباره اینکه فدائیان با چه معیارهایی در رفراندوم شرکت کردند، به «شرق» گفت: «فدائیان خلق از بدو تأسیس با دو مشخصه اصلی شناخته شدند. یکی فداکاری و از جان گذشتن، و دیگری صداقت در رفتار سیاسی. وقتی انقلاب پیروز شد ما فدائیان خلق، که در بزرگ‌ترین سازمان غیرمذهبی کشور متشکل بودیم و بیش از سازمان سیاسی دیگری در نبرد با استبداد قربانی داده بودیم، حق خود می‌دانستیم که در تعیین سرنوشت و ساختن کشورمان فعالانه مشارکت کنیم. انتظار ما این بود که نقطه‌نظرهای ما نیز در پایه‌گذاری نظام جایگزین به رأی مردم گذاشته شود. ما بلافاصله پس از سرنگونی کامل نظام سلطنتی اعلام کردیم که مایلیم به دیدار آیت‌الله خمینی برویم و دیدگاه‌های خود را با ایشان در میان بگذاریم. یک هدف دیدار همین بود که درباره رفراندوم پیشنهادی و موضوع آن با ایشان صحبت کنیم. اما حتی قبل از اینکه پیغام ما به ایشان برسد، کسانی از تریبون‌ها اعلام کردند که ایشان با فدائیان دیدار نخواهند داشت. فدائیان در‌واقع دو پیشنهاد را مطرح کردند. در مرحله اول پیشنهاد ما این بود که اول انتخابات مجلس مؤسسان صورت گیرد و قانون اساسی تازه توسط آن مجلس تدوین شود. سپس آن قانون با برگزاری رفراندوم به رأی ملت گذاشته شود. استدلال اصلی ما در دفاع از این پیشنهاد این بود که برای مردم محتوای جمهوری اسلامی هنوز روشن نیست. هیچ‌کس نمی‌داند جمهوری اسلامی واقعا چه نوع حکومتی است. اما اگر اول قانون اساسی تدوین شود، همه آن قانون را خواهند خواند و با آگاهی و اشراف رأی خواهند داد. متأسفانه این پیشنهاد مورد توجه قرار نگرفت. او ادامه داد: «من در مصاحبه با تلویزیونی گفتم که فدائیان می‌گویند باید مجلس مؤسسان انتخاب شود و قانون اساسی نوشته شود. سپس آن قانون را در یک رفراندوم به رأی مردم بگذاریم. گفتم چون ما از محتوای جمهوری اسلامی خبر نداریم، نمی‌توانیم به آن رأی مثبت یا منفی بدهیم». او درباره اینکه نام پیشنهادی‌تان برای نظام تازه تأسیس چه بود، بیان کرد: «آقای مهدی بازرگان که نخست‌وزیر منصوب از سوی آیت‌الله خمینی بود، پیشنهاد کرد نام نظام بشود جمهوری دموکراتیک اسلامی. ما گفتیم باید تمام پیشنهادها برای نام حکومت بعدی روی برگه رفراندوم بیاید و به رأی مردم گذاشته شود؛ از جمله پیشنهاد ما یعنی جمهوری دموکراتیک. منظور ما از جمهوری دموکراتیک حکومتی بود که در آن اکثریت مردم، یعنی کارگران و زحمت‌کشان، دست بالا را داشته باشند. البته حرف اصلی ما تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی توسط نمایندگان مردم بود. برای ما اسم نظام تعیین‌کننده نبود. قانون اساسی تعیین‌کننده بود. ما خیلی صادقانه همان حرف‌هایی را زدیم که به آن اعتقاد داشتم. در کار ما ذره‌ای ظاهرسازی یا فرصت‌طلبی نبود. ما خیلی ساده‌دلانه گفتیم نمی‌دانیم جمهوری اسلامی یعنی چه که به آن رأی مثبت یا منفی بدهیم». او ادامه داد: «از همان فردای رفراندوم دسته‌جاتی در اطراف شعار می‌دادند کسی که رأی نداده، حق نظر نداره و با هواداران سازمان ما درگیر می‌شدند. بارها خود من جلوی دانشگاه تهران این شعار را شنیدم و شاهد حمله به هواداران سازمان بودم. اکثر هواداران ما دانش‌آموزان و دانشجویان بودند». نگهدار در پاسخ به این پرسش که در‌صورتی‌كه فدایی‌ها در رفراندوم شركت نكرده بودند، چرا بعدا در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورا نامزد معرفی کردند و خواستار حضور در حكومتی شدند كه به آن رأی نداده بودند، بیان کرد: «معنای رأی‌ندادن فدائیان خلق به اسم نظام این نبود که در هیچ انتخاباتی پس از تصویب قانون اساسی شرکت نمی‌کنند. ما انتخابات را رد نکردیم. حرف ما این بود که اول قانون اساسی نوشته شود و بعد همان قانون به رأی ملت گذاشته شود. اتفاقا هم دولت موقت و هم روحانیون طرفدار آیت‌الله خمینی هم نگفتند که چون فدائیان در رفراندوم 12 فروردین شرکت نکردند، حق شرکت در هیچ انتخاباتی را ندارند. در انتخابات مجلس خبرگان و در اولین انتخابات مجلس تمام نامزدهای فدایی پذیرفته شدند. البته در همان زمان عده‌ای به‌شدت علیه ما تبلیغ می‌کردند و می‌گفتند چون فدائیان غیرمذهبی هستند، نباید حق شرکت در هیچ انتخاباتی داشته باشند. حتی برخی از حامیان دولت بازرگان مثل قطب‌زاده علیه شرکت چپ‌ها تبلیغ می‌کردند. خیلی‌ها آن روزها در خیابان‌ها شعار مرگ بر فدایی می‌دادند. در‌عین‌حال برخی روحانیون هم بودند که نه‌تنها ضد چپ نبودند بلکه خود را چپ‌های واقعی و مستقل می‌دانستند. ما از صحبت‌های کسانی مثل آیت‌الله موسوی‌خوئینی‌ها همان زمان چنین استنباطی داشتیم. یا مثلا آیت‌الله بهشتی علیه ما تبلیغات منفی نداشت و از برخی از شعارهای ما هم، مثل اصلاحات ارضی، یا حمایت از طبقات محروم، حمایت می‌کرد. اگرچه در تدوین قانون اساسی با ما مستقیما مشورت نشد اما در برخی اصول آن ایده‌های چپ‌گرایان به‌وضوح انعکاس یافت».
 سلامتی: مجاهدین انقلاب اسلامی هم‌زمان با رفراندوم اعلام موجودیت کرد
محمد سلامتی، دبیركل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران درباره رفراندوم سال 58 به «شرق» گفت: «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى پیش از برگزارى همه‌پرسى یا رفراندوم جمهوری اسلامى شكل نگرفته بود بلكه هم‌زمان با این همه‌پرسى یعنى در تاریخ جمعه دهم فروردین‌ماه 1358، بیانیه اعلام موجودیت خود را منتشر كرد ولی با اینكه بیانیه چند روز قبل از رفراندوم تنظیم شده بود، اشاره صریح به آستانه طلوع جمهوری اسلامی كرده بود. این اشاره به این دلیل بود كه اولا سازمان به لحاظ اعتقادی و ایدئولوژیك این عنوان را قبول داشت، ثانیا چون امام خمینی بر این عنوان تأكید داشتند، سازمان هم كه خط امامی بود بر آن تأكید داشت. ثالثا همه مطمئن بودیم كه نظر امام مورد قبول مردم واقع می‌شود. همین‌طور هم شد، یعنی در رفراندوم، 2/ 98درصد آرا، آری به جمهوری اسلامی بود؛ لذا امام خمینی در روز دوازدهم فروردین 1358 كه نتیجه آرا رسما مشخص شد، گفتند: امروز جمهوری اسلامی ایران را اعلام می‌کنم؛ بنابراین موضع سازمان نسبت به شركت در رفراندوم مثبت و رفتاری مبتنی بر برخورد تبلیغی برای آن داشت». این فعال سیاسی درباره اینکه نقش شما در برگزاری رفراندوم چه بود، بیان کرد: «از آنجا كه نیروهاى ما در كمیته انقلاب اسلامى، پادگان باغشاه (حر) و جاهای دیگر حضور داشتند، خود به‌ خود در تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اقدام برای تأمین امنیت برگزارى رفراندوم مشاركت داشتند». او همچنین تصریح کرد: «قبل از رفراندوم اسامى مختلفى براى این نظام نوپا پیشنهاد می‌شد؛ جمهورى، جمهورى دموكراتیك، جمهوری سوسیالیستی و... همه اینها بار ایدئولوژیكى خاص خود را داشت اما از آنجا كه انقلاب، یك انقلاب اسلامى متكى به مردم بود، امام بر جمهورى اسلامى تأكید داشتند؛ لذا این گزینه به رأی گذاشته شد. بى‌تردید اگر این گزینه رأى نمی‌آورد، گزینه‌های دیگر مطرح می‌شد. اما اصولا در رفراندوم یك پیشنهاد به رأی گذاشته می‌شود كه یا قبول شود یا رد شود. چون اگر چندین پیشنهاد با هم به رأی گذاشته شود آرا می‌شكند و نتیجه رفراندوم مبهم باقى می‌ماند. در این رفراندوم از مردم سؤال شد كه با جمهوری اسلامی موافق‌اند یا نه؟». سلامتی در پایان با ذکر خاطره‌ای از آن روز گفت: «آن روز جمعه بود. من اول وقت سر صندوق رأى حاضر شدم تا رأى‌ آرى خود را به صندوق بریزم. صف طویل مملو از آدم‌هایى بود كه گویى از زندان آزاد شده‌اند و مى‌خواهند با دادن رأى، زیربناى ساختار سیاسى و اجتماعى نظام جدید خود را رقم بزنند. شور خاصى وجود داشت. واقعا دیدنی و لذت‌بخش بود. من بلافاصله پس از رأى‌دادن عازم جلسه شوراى مركزى گروه امت واحده شدم. همان كارى كه دیگر اعضا كردند. چون ما هم داشتیم به سهم خود بخش‌هایی از این ساختار را بنیان‌گذاری می‌كردیم. آن‌طور كه یادم می‌آید، در این جلسه علاوه بر اینكه درباره روز اعلام مواضع سازمان كه بنا بود پنجشنبه شانزدهم فروردین باشد، سخنران این مراسم و نحوه حضور بحث و تصمیم‌گیری شد، درمورد شركت در جلسات ابتدایى تشكیل سپاه پاسداران و همكارى در این زمینه بحث و گفت‌وگو و تصمیم‌گیرى نیز انجام شد».