معما ي چين!

 حساسيت گسترده شهروندان ايراني نسبت به امضاي برنامه 25 ساله همكاري‌هاي جامع ايران و چين كاملا بجا و ناشي از آگاهي و احساس مسووليت آنان در برابر سرنوشت و آينده كشور است و بايد از آن استقبال كرد و پاسخ شايسته و شفاف به آن داد. البته آن دسته از اپوزيسيون خارج‌نشين كه در چند نوبت رسما به آقاي ترامپ نامه نوشتند و خواستار حمله نظامي به ايران شدند يا بر ادامه و شدت يافتن تحريم‌ها عليه مردم ايران تاكيد كردند در اين زمينه‌ها مردود هستند و مشت‌شان باز شده است و وقعي دريافت نخواهند كرد. اگر كوچك‌ترين منطق و انصافي در كار باشد اين مشتاقان بيگانه از شرم و خجالت حداقل بايد سكوت كنند.  اما در زمينه توافق ايران و چين بسياري از صاحب‌نظران دغدغه‌هاي مهمي ابراز كردند كه از منطق مستحكمي برخوردار بود، اينكه ما بايد با همه دنيا داراي تعاملات گسترده سياسي و اقتصادي شويم و از رهگذر آن منافع مردم خود را قويا دنبال كنيم و اين تعاملات نبايد قطبي و كاريكاتوري باشد بسيار مهم و قابل تامل است. با گسترش تفاهمنامه‌هاي مهم و بلندمدت امتيازاتي كه به هر حال بايد بدهيم كمتر مي‌شود و در عوض بر توازن آنها افزوده مي‌شود.  
نه تنها چين كه روسيه و هند و اروپا هم بايد هدف تعامل اقتصادي قرار گيرند و هر امتياز كوچك يا بزرگي كه امكان دارد از آنها ستانده شود. اين مهم قابل دسترسي است و خود چين مي‌تواند الگويي براي همين معنا باشد. اين كشور با واقع‌گرايي كه با هزينه‌اي بسيار در طول تاريخ پس از انقلاب خويش به دست آورد همزمان با رقيبان مختلف و متضاد به تعامل پرداخت و منفعت‌هاي شگفت‌انگيزي به دست آورد. چين تا كمتر از 3 دهه پيش امريكا را امپرياليستي جهانخوار خطاب مي‌كرد و همين حالا هم در رقابت، او را به هم آوردي دعوت مي‌كند ولي 2500 ميليارد دلار در امريكا سرمايه‌گذاري كرده است چنانچه واشنگتن شانه زدن ابر قدرتي بر شانه‌هاي خود را حس مي‌كند ولي كار چنداني از دستش بر نمي‌آيد. وارثان انقلاب مائو همين معامله را با اروپا مي‌كنند و در مقابل از كوچك‌ترين كشورهاي امريكاي لاتين و آفريقا هم براي سرمايه‌گذاري و كسب امتيازات اقتصادي درنمي‌گذرند. البته تعامل با جهان شجاعت طلب مي‌كند؛ شجاعتي كه از واقع‌گرايي و رضايت عمومي و استحكام داخلي نشأت مي‌گيرد. ديپلمات‌هاي ما هنگامي مي‌توانند پشت ميزهاي مذاكره و تفاهم و قرارداد بنشينند و در بده و بستان‌هاي معمول و معقول ذره‌اي از منافع ملي كوتاه نيايند كه حمايت و نظارت همه‌جانبه مردم را پشت‌سر خود حس كنند و از موضع قدرت چانه بزنند. اگر كشوري به هر دليل در موضع ضعف قرار داشته باشد بايد از هر قراردادي بترسد و اگر امروز برخي ابراز نگراني مي‌كنند و تجربه‌هاي تاريخي يادآورشان مي‌شود از همين ناحيه سرچشمه مي‌گيرد. قطعا چين در هر قراردادي منافع خود را دنبال مي‌كند و كاملا متوجه وضعيت تحريمي ما هست، نياز ما به سرمايه‌گذاري خارجي را خوب مي‌داند و براساس چگونگي برگزاري هر انتخابات در ايران در رقم قراردادها به چانه‌زني مي‌پردازد. اگر آقاي روحاني با 24 ميليون راي موفق مي‌شد برجام را به سرانجام برساند و مستظهر به حمايت كامل همه جناح‌هاي داخلي در مراودات خارجي بود، مي‌شد از هر قراردادي استقبال كنيم و مطمئن مي‌بوديم كه هيچ مذاكره‌كننده خارجي جرات طلب امتياز خارج از عرفي را نمي‌توانست بكند. بايد توجه داشته باشيم كه چين در شرايط نرمال و حتي آرماني به‌سر مي‌برد، افزون بر پيشرفت‌هاي خارق‌العاده در اقتصاد، ترامپ و كرونا ناخواسته به كمكش شتافتند و در فاصله او با رقيبان اثر قابل ملاحظه گذاشتند. ترامپ بدون برنامه و در اوج شلختگي به مصاف اقتصادي با چين رفت و پكن او را چون فرصت طلايي دريافت كرد! رهبران كمونيست پرجمعيت‌ترين كشور جهان خيلي زود خطر كرونا را لمس كردند و لحظه‌اي را از دست ندادند و همه ظرفيت‌هاي مديريتي و اقتدار داخلي خود را در مهار كردنش به‌كار بستند و شايد خوب مي‌دانستند كه كرونا تهديدي براي جهان بي‌نظم خواهد بود و فرصتي براي منظم‌ها و مديريت‌هاي قاطع و همه‌جانبه. چين سابقه استعمار مشابه اروپا و امريكا ندارد و تاكنون اراده‌اي در جهت سلطه‌گري از خود نشان نداده است ولي اين كشور به سختي از استراتژي انزواي گذشته خود خارج شد و هنوز هم عادت مألوف پيشين كه حركت با چراغ‌هاي خاموش است را كاملا كنار نگذاشته است. اگر اين كشور با جمعيت عظيم و قدرت نظامي و اتمي و سپاهيان ميليوني خود مطابق انواع پيش‌بيني‌ها در آينده نزديك به قدرت اقتصادي اول جهان مبدل شود آيا محذورات اخلاقي او را از سلطه‌گري بازخواهد داشت؟ آيا چنين قدرتي كشورهاي سركش از نظر خود را با تحريم اقتصادي تنبيه نخواهد كرد؟ رژه ارتش آزادي‌بخش خلق چين كه كمتر از دو سال پيش در روز ملي اين كشور برگزار شد عظيم‌ترين رژه تاريخ اين كشور بود؛ رژه‌اي كه پشت هر دشمني را تا سال‌ها خواهد لرزاند. شايد به همين دلايل رهبران جمهوري اسلامي با برنامه همكاري‌هاي جامع در واقع روي اسب برنده شرط‌بندي كرده‌اند. اكنون نوع رفتار اين ابرقدرت كه هنوز برخي از ظرفيت‌هاي خود را فعال نكرده است و از جهت جمعيت قابل مقايسه با ابرقدرت‌هاي پيشين و حال حاضر نيست محل تحليل استراتژيست‌هاي جهان است و خود به معمايي مهم و انتظار برانگيز مبدل شده است.