بروكراسي‌هاي محرك قاچاق

نامگذاري سال 1400 با عنوان توليد، پشتيباني‌ها و مانع‌زدايي‌ها اميدواركننده بود اما بايد گفت حمايت از توليد طي ساليان گذشته با ضعف‌هاي جدي روبه‌رو بوده و مديران در اين سال‌ها با بروكراسي‌هاي اداري بسياري در سازمان‌هاي مختلف مواجه بوده‌اند و همچنان نيز هستند و اين پيچيدگي‌ها ضربه‌اي مهلك به توليد است.  زماني كه فردي مريض مي‌شود و به پزشك مراجعه مي‌كند پزشك معالج او ابتدا بيماري او را تشخيص مي‌دهد و بعد از آن دارو تجويز مي‌كند اگر پزشك بدون تشخيص دادن دارويي را تجويز كند، مشكل آن بيمار را دو برابر خواهد كرد. در ابتدا بايد مطالعاتي در خصوص وضعيت بروكراسي در كشورهاي ديگر داشت در حالي كه مي‌بينيم امروز دنيا به سمت سيستم‌هاي باز پيش مي‌رود و فعاليت‌ها بسيار سريع‌تر، ساده‌تر و سبك‌تر در حال انجام است ما در حال درجا زدن هستيم.اگر سياستگذاران خود را به جاي توليدكننده قرار دهند، اگر افراد به ارزش زمان پي ببرند و بدانند كه زمان بالاتر از همه مسائل ديگر است و اگر زمان از دست برود همه‌چيز از بين خواهد رفت بيشتر توليدكننده را درك خواهند كرد.براي تكميل زيرساخت‌هاي كشور به منظور حمايت از توليد بايد در ابتدا از ساير كشورها به خصوص جهان اول الگوبرداري شود و افراد و مديران دوره ببينند.در سازمان‌هاي دولتي هنوز شخصي كه ارزش زمان را نمي‌داند و براي زمان توليدكننده ارزشي قايل نمي‌شود حضور دارد و كاري كه اين فرد مي‌تواند امروز انجام دهد را به زمان‌هاي ديگري موكول مي‌كند پس نمي‌تواند حمايتي از توليد داشته باشد. مانع‌زدايي در توليد يعني اينكه همه امور به صورت سيستمي برنامه‌ريزي شود تا به خروجي مفيدي دست پيدا كنيم. 
متاسفانه بايد گفت عملكرد بسيار بدي در اين مدت داشته‌ايم و نسبت به كشورهاي توسعه پايدار صد سال عقب‌تر هستيم و فعلا شعار مي‌دهيم و در اين مسير گاهي هم اطلاعات وارونه به بالادستي‌ها مي‌رسد، اين در حالي است كه بايد حقايق بيان شود. زماني كه دستگاه‌ها و ماشين‌آلات كارخانه‌اي ده ماه در گمركات باقي مي‌ماند چطور مي‌توان حمايت از توليد داشت؟ اين در حالي است كه اين دستگاه‌ها بايد سريع‌تر به خط توليد برسد و نصب شود تا توليد سرعت گيرد. در نتيجه همه اين بروكراسي‌ها محرك قاچاق مي‌شود و توليدكنندگان و فعالان اقتصادي مظلوم واقع مي‌شوند و گاهي حقيقت را نمي‌گويند اما حقيقت در كف بازار مشهود است. پشتيباني‌ها از توليد زماني محقق مي‌شود كه فرد غيرمتخصص را در جاي كليدي قرار ندهند. به اعتقاد من پشتيباني‌ها از جاهاي تصميم‌ساز بايد صورت گيرد، متاسفانه سياستگذاران مشكلات واقعي توليدكننده و فعالان اقتصادي را نمي‌توانند درك كنند زيرا خودشان هيچگاه جاي اين افراد نبوده‌اند. يك توليدكننده با بانك، بيمه، حقوق كاركنان و ماليات و... سروكار دارد و تنها زماني مي‌توان به مانع‌زدايي در اين بخش اميدوار بود كه قوانين در اين بخش‌ها براي توليدكنندگان تسهيل شود.