‌۵ نکته درباره برنامه همکاری ایران و چین

‌5 نکته درباره برنامه همکاری ایران و چین علی بهادری‌جهرمی* ‌پس از کش‌وقوس‌های فراوان، در نهایت «برنامه همکاری‌های جامع ایران و چین» به امضای مقام‌های دو کشور رسید. علاوه بر خبرگزاری‌ها و نشریات داخلی، رسانه‌های خارجی هم از زوایای مختلفی به این سند همکاری پرداخته‌اند و حتی مسئولان بسیاری از کشورها نیز درباره این اتفاق مهم، اظهارنظرهای شخصی‌ای داشته‌اند. از جهات گوناگونی می‌توان توافق ایران و چین را محل واکاوی قرار داد.
1- اهمیت این موضوع که ایران به‌عنوان یک کشور تأثیرگذار در جهان باید با سایر کشورها تعاملات گسترده اقتصادی و سیاسی داشته باشد، بر کسی پوشیده نیست. اساس ارتباطات وسیع و وثیق ایران با سایر کشورهای جهان، امری لازم و بیشتر از پیش مورد نیاز است. در این بین نیز تفاوتی میان کشورها نیست و نباید یکی را بر دیگری ترجیح داد یا چند کشور خاص را تنها مقصد و اولین و آخرین مقصد ارتباطات فراملی دانست. البته طبیعی است کشوری که آورده‌های اقتصادی و سیاسی بیشتری برای ایران داشته باشد، می‌تواند در اولویت همکاری‌ها قرار گیرد. 
در این بین، حساب کشورهای متخاصم و رژیم‌هایی که به صورت نرم و سخت در تقابل با ایران هستند، مشخص و همکاری‌های اقتصادی و سیاسی با چنین کشورهایی سالبه به انتفاء موضوع است. نکته دیگر اینکه چنان که واضح است، ارتباط با سایر کشورها، نافی شعار هویتی انقلاب اسلامی ایران، نه شرقی نه غربی، نیست؛ چراکه این مهم به معنای نفی استیلای شرق و غرب فکری بر ایران اسلامی است، نه به معنای قطع ارتباط با شرق و غرب جغرافیایی. «برنامه همکاری‌های جامع ایران و چین» را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد؛ امری لازم و منطبق با منافع ملی.
2- دوره زمانی توافق ایران با چین 25‌ساله اعلام شده است. توافقی با بازه زمانی بیش از دو دهه، نشان‌دهنده پختگی و برنامه‌محوربودن سیاست خارجی و البته داخلی جمهوری اسلامی ایران است. برنامه‌ریزی‌های بلندمدت، فراتر از عمر چهار‌ساله دولت‌ها و مجالس در کشورمان، گویای راهبردی معین و ملی است که می‌تواند با رعایت سایر جوانب، منافع کشورمان را تأمین کند. 
راهبرد سیاست بین‌الملل روشن و هدفمندی در این نوع برنامه‌های همکاری جامع و طولانی‌مدت از نکات مثبت و پسندیده‌ای است که به‌سادگی نمی‌توان از کنار آن گذشت و باید استمرار آنها را در سایر ارتباطات جهانی مطالبه کرد. داشتن چنین رویکردی در همه موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از ضروریاتی است که باید مستمر به سمت تقویت آن حرکت کرد.


3- شاید مهم‌ترین نقدی که می‌توان تاکنون بر توافق ایران و چین وارد دانست، منتشر‌نشدن اصل سند همکاری به‌طور کامل است. آنچه اکنون از توافق ایران و چین در دسترس است، خبرهایی است که جسته‌و‌گریخته در کنار اصل خبر توافق منتشر شده است. نسخه‌هایی از توافق در فضای مجازی در دسترس است، اما نه رسمی است و نه گویا نسخه نهایی‌شده است. سندی با این درجه از اهمیت که برای چند روز سرتیتر رسانه‌های داخلی و خارجی بوده است و رؤسای جمهور، وزیران و نخست‌وزیران زیادی در دنیا درباره آن اظهارنظر کرده‌اند، بهتر بود که به‌طور کامل و رسمی، پیش از امضا، در دسترس همه یا لااقل کارشناسان غیرگزینش‌شده قرار می‌گرفت. گفته می‌شود به دلیل ملاحظه طرف چینی به خاطر تحریم‌های آمریکایی و به خواست چین، متن سند منتشر نشده است؛ اما این دلیل قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد. تجربه برجام، تصویب 20‌دقیقه‌ای آن در مجلس و پس از آن مشکلات عدیده‌ای که دامن‌گیر کشورمان شده است (بدعهدی طرف‌های برجامی، باقی‌ماندن تحریم‌ها و دست خالی ایران در مواجهه حقوقی و سیاسی با کشورهای طرف برجام)، ضرورت انتشار و بررسی فرادولتی توافق ایران و چین را بیش از پیش می‌نمایاند. حتی اگر به دلایلی هرچند غیرمنطقی، انتشار متن کامل توافق مهم ایران و چین میسر نبود، باید درباره ضرورت و ابعاد آن تبیین‌های لازم صورت می‌گرفت. بنابراین عدم اطلاع‌رسانی مناسب دلایل انعقاد، ضرورت، تبیین ابعاد، مزایا و معایب این توافق‌نامه از مهم‌ترین نقاط ضعف عملکرد وزارت امور خارجه و همچنین دستگاه‌های اطلاع‌رسانی دولتی در ماجرای این توافق‌نامه به نظر می‌رسد که با مقایسه عملکرد دولت در انعقاد موافقت‌نامه برجام، این ضعف مفرط کاملا نمایان است.
4- آسیب مهمی که در اجرای سند راهبردی توافق ایران و چین در دولت کنونی به چشم می‌خورد، بیان جناب آقای ظریف، وزیر امور خارجه است که یکی از لوازم اجرای سند همکاری ایران و چین را اجرای برجام، رفع تحریم و پذیرش تعهدات FATF دانستند. برجامیزه‌کردن امور، آفت خطرناک معاهدات فراملی است. به‌جز رئیس محترم جمهور و وزیر محترم خارجه، کمتر مدافعی پیدا می‌شود که در شرایط فعلی و با مشخص‌شدن اشکالات عدیده ماهیتی و اجرائی برجام، از این توافق دفاع کند یا لااقل حالا دیگر کسی را نمی‌توان پیدا کرد که از برجام همان‌طور سرسختانه دفاع کند که سال 94 آن را «آفتاب تابان» و «باغ هلو و گلابی» می‌نامیدند. قرار بود هم‌زمان با برجام، «بالمره» همه تحریم‌ها لغو شود؛ اما تحریم‌ها که لغو نشد هیچ، حالا هم تحریم‌های ضد‌ایرانی گسترده‌تر و پیچیده‌تر شده است. این نتایج غیرقابل‌دفاع، حاصل تفکر برجامی مسئولان دولتی در سیاست خارجی است که البته و شوربختانه بر بازار داخلی و سفره‌های ایرانی هم تأثیرات منفی بسیاری گذاشته است. احاله همه امور به خارج از کشور و به امید حل مشکلات داخلی بیرون از مرزهای ایران نشستن، «خسارت محض» است که گویا وزیر محترم امور خارجه، در رابطه با اجرای سند همکاری ایران و چین نیز چنین روشی را در پیش گرفته است. ساختارهای شبه‌حق‌وتویی مندرج در برجام، در کنار مکانیسم‌های عجیب‌و‌غریبی نظیر مکانیسم ماشه، در عمل ثابت کرده‌اند که تفکر برجامی و گره‌زدن منافع ملی به نگاه و خواست بیگانگان، نه‌تنها آورده‌ای برای کشورمان ندارد، بلکه منافع ملی ما را تحت تأثیرات سوئی قرار می‌دهد که در مواردی هم جبران‌ناپذیر است. اگر اصول حقوقی «احترام متقابل»، «تعهد در مقابل تعهد» و «حسن‌نیت در اجرای معاهدات» به معنای واقعی و بدون اغماض ملاک عمل قرار بگیرد، نه خسارات محض برجام پدید می‌آید و نه نیازی است که اجرای توافق راهبردی ایران با چین به سایر موضوعات نظیر برجام و FATF احاله داده شود.
5- نکته آخر اینکه با توجه به نظریات تفسیری و استفساری شورای نگهبان و مشروح مذاکرات قانون اساسی، به نظر می‌رسد «برنامه همکاری‌های جامع ایران و چین» از معاهدات به معنای خاص کلمه و مذکور در اصل 77 قانون اساسی ایران نیست که نیازی به تصویب مجلس شورای اسلامی داشته باشد. هرچند تا متن کامل توافق ایران و چین منتشر نشود، نمی‌توان در این رابطه اظهارنظر قطعی کرد، ولی از آنچه تاکنون حول این سند منتشر شده، چنین استنباط می‌شود که توافق ایران با چین، تفاهمی کلی است که موجد حق، تکلیف و تعهد مستقیم و متعینی نیست تا اجرائی‌شدن آن منوط به تصویب مجلس شورای اسلامی باشد. بدیهی است در صورت وجود مفاد اجرائی یا تعهدی و تکلیفی خاص مطابق اصول 77 و 125 قانون اساسی، تصویب این متن یا موافقت‌نامه‌های بعدی آن از سوی مجلس شورای اسلامی ضروری خواهد بود.
*عضو هیئت‌علمی گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس