فدراسیون در قبال سرمربی تیم ملی

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad     برای سرمربی تیم ملی وقتی باید کمتر از دو ماه دیگر تیم ملی را در حساس‌ترین بازی‌هایش برای راهیابی به جام جهانی قطر هدایت کند، وضعیت خوشایند نیست. این یک واقعیت است که او موقعیت اجتماعی و رسانه‌ای متناسب با جایگاهش ندارد، آن هم در زمانی که شخصیت حرفه‌ای او چه بسا بیشتر از دانش و عملکرد فنی او می‌تواند در تیمش تأثیرگذار باشد. دراگان اسکوچیچ در شرایطی سرمربی تیم ملی شد که فدراسیون فوتبال را مدیران موقت اداره می‌کردند، از سرپرست فدراسیون تا بسیاری دیگر از مسئولانش پسوند موقت داشتند و نمی‌توانستند انتخاب‌کنندگان خوبی برای پست حساس سرمربی تیم ملی باشند. این نکته اعتبار انتخاب اسکوچیچ را زیر سؤال برد اما فارغ از این، اسکوچیچ نیز کارنامه‌ای نداشت که برای پست سرمربیگری تیم ملی ایران معتبر به نظر برسد. همین نکته‌ها شائبه دخالت‌های خارج از قاعده در این انتخاب را ساخت که پرداختن به آن دیگر چندان اهمیتی برای این بحث ندارد. اما سرمربی تیم ملی در این فضایی که حوالی‌اش می‌بینیم، نمی‌تواند تمام آنچه را در توان دارد، برای تیم ملی بگذارد. آسان نیست که بتواند از بلبشوی بحث درباره خودش، فرار کند و خود را رها از انتقادات و مسلط بر کار خود پیدا کند. یا شاید این پیدا کردن خود، کاری نباشد که اسکوچیچ از پس آن بربیاید. درباره انتخاب جانشین‌ او و در تلاش برای فرار از انتقاداتی مبنی بر ایفای نقش در انتخابش، نظرسنجی برگزار می‌شود و این یعنی همه مشغول فرار از همدلی با او هستند. فدراسیون فوتبال اگر تصمیم قطعی‌اش ادامه مسیر با اسکوچیچ است و اگر دلبسته به او برای صعود به جام جهانی نقشه می‌کشد، باید برای اسکوچیچ دنیای کاری‌اش را اصلاح کند. باید او را در موقعیت برتری قرار دهد و تصویر او را از مخدوش شدن بیشتر، نجات دهد. این تبحر باید در فدراسیون فوتبال وجود داشته باشد. انتخاب سرپرست تیم ملی که با انتقادات بسیاری مواجه شد، از این منظر قابل بازبینی است. وقتی فدراسیون فکر کند که مدیر تیم ملی چه مسئولیت‌هایی در همراهی با دراگان اسکوچیچ دارد، شاید در انتخابش تجدید نظر کند و انتخابش را دوباره به بحث و بررسی بگذارد. مدیر تیم ملی باید این توانایی را داشته باشد که موقعیت اسکوچیچ را چند پله ارتقا دهد و در کنار او به او اعتبار بیشتر ببخشد. این نکته را در موقعیت سرنوشت‌ساز تیم ملی در مسیر جام جهانی ببینیم و اهمیتش را برای آینده فوتبال ایران درک کنیم. اینکه فدراسیون فوتبال جدید در قدم‌های اول هر دم تصمیمات خود را بررسی کند و به نتایج دیگری برسد، نه تنها مایه نگرانی و سست بودن در تصمیم نیست، بلکه مایه خوشحالی و کوشش برای اخذ تصمیمات محکم‌تر و کارآمدتر  است. تیم ملی و پروژه صعود به جام جهانی به هزار ایده و کار فدراسیون در آینده گره خورده است. فوتبال ایران در موقعیتی نیست که ناکامی در مسیر جام جهانی به تخریب بیشتر ساختار فوتبال منجر نشود. وقتی به اهمیت پروژه فکر کنیم، جایگاه سرمربی و مدیر تیم ملی آنچنان بزرگ جلوه می‌کند که نه با نظرسنجی توئیتری برای انتخاب جانشین سرمربی و نه با هر انتخابی برای پست مدیر تیم نمی‌توانیم آسان‌گیرانه برخورد کنیم. برای فوتبال ایران چاره‌ای جز سخت گرفتن به خود باقی نمانده است. ما هم به باور قوی برای صعود نیاز داریم، هم به تردید و وسواس در هر انتخاب و کنش.