دولت بایدن ترکیبی از سیاست‌های اوباما و ترامپ است


آفتاب یزد - رضا بردستانی: وندی شرمن در جلسه روز چهارشنبه سوم مارس ۲۰۲۱، سیزدهم اسفندماه ۱۳۹۹ در سنا می‌گوید: «شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کرده؛ آمریکا توافقی محکم‌تر از برجام می‌خواهد.»، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، دو روز بعد، پنجشنبه پانزدهم اسفندماه ۱۳۹۹ در توییتی در پاسخ به اظهارات گزینه جو بایدن برای معاونت وزارت خارجه آمریکا، گفت: «برجام قابل‌مذاکره نیست. ختم کلام.» آقای ظریف در این توییت به زبان انگلیسی نوشت: «اگر سال ۲۰۲۱، سال ۲۰۱۵ [زمان تصویب برجام] نیست، الان سال ۱۹۴۵ [زمان پایان جنگ دوم جهانی و تعیین حق وتوی قدرت‌های بزرگ جهانی در سازمان ملل] هم نیست. پس بیایید منشور سازمان ملل متحد را عوض کنیم و حق وتو را که آمریکا این‌قدر از آن سوءاستفاده کرده، حذف کنیم.» خانم شرمن در جلسه بررسی تایید صلاحیت خود در کمیته روابط خارجی مجلس سنا گفت که دولت بایدن قصد دارد وارد توافق هسته‌ای شود اما می‌خواهد «آن را طولانی‌تر و محکم‌تر کند» و از آن به عنوان سکویی برای مذاکره در عرصه‌های دیگر استفاده کند. او گفت این باید بخشی از یک رویکرد جامع برای اطمینان ازعدم دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای باشد. وندی شرمن که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما معاون سیاسی وزیر خارجه و از مذاکره‌کنندگان هسته‌ای آمریکا بود، گفت: «ما از خطر ایران علیه منافع آمریکا و متحدان کاملا آگاهیم. من یادآوری می‌کنم که سال ۲۰۲۱ سال ۲۰۱۵ نیست
- سالی که برجام مورد توافق قرار گرفت و اجرا شد- شرایط میدان تغییر کرده است. ژئوپلیتیک منطقه عوض شده و مسیر رو به جلو نیز باید به همین ترتیب تغییر کند.» خانم شرمن در همان جلسه مدعی می‌شود؛ عادی‌سازی روابط چهار کشور عرب با اسرائیل، «ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داد». او افزود: «این به معنای آن است که ما باید به صورت دیگری فکر کرده زیرا عناصر مختلفی روی میز است.»
از آن گفتگو و واکنش‌های مرتبط با آن بیشتر از یک ماه می‌گذرد و اما، منهای مباحثِ برجامی، تغییرات ژئوپلیتیکی منطقه بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱، مهم، تعیین‌کننده و حتی می‌تواند سرنوشت ساز تلقی شود در همین رابطه در یک گفتگوی تحلیلی - تفصیلی با عبدالرضا فرجی راد، تغییرات ژئوپلیتیکی منطقه را بررسی کردیم.
اواخر سال گذشته، یک اظهار نظر از خانم وندی شرمن در مورد برجام منتشر شد که بیان می‌کند ژئوپلیتیک منطقه نسبت به سالی که برجام تصویب شده عوض شده است. سپس آقای ظریف هم پاسخ‌هایی دادند فارغ از بحث برجام اگر چه اظهارنظر خانم شرمن کمی هدفمند و هدایت شده بود اما به طور کلی خواستار بررسی‌هایی در منطقه هستیم تا ببینیم عبارت «ژئوپلیتیک منطقه عوض شده» به چه معنا است و واقعا کجاهای منطقه دچار تغییر و تحول در ژئوپلیتیک شده است؟


زمانی که مذاکرات برجامی با ۵+۱ و آمریکا صورت گرفت شرایط منطقه با امروز فرق می‌کرد ایران نفوذ قابل توجهی در عراق داشت و آمریکا نمی‌توانست بدون توافق ایران در عراق اقدامات خاصی انجام دهد یا افراد خاصی را در انتخابات مطرح کند و رای آورند و همیشه باید به نحوی غیر مستقیم با ایران به توافق می‌رسید. نظرات سیاسی آیت‌الله سیستانی در آن زمان بسیار رایج بود و تاثیر فراوان در بحث‌های مختلف و هم چنین انتخابات داشت. در سوریه دست برتر را ایرانی‌ها داشتند و نفوذ ایران نسبت به الان خیلی بیشتر بود.
در لبنان اوضاع تا این حد به هم ریخته نبود. حزب الله ضمن اینکه الان هم قدرت نظامی‌اش را دارد اما با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی رو به رو است که تقریبا روی حزب الله نیز اثر گذاشته است. در یمن، عربستان و متحدانش تهاجمی بودند و به مساجد، مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های مردم حملات هوایی می‌کردند و بیشتر می‌توان گفت حوثی‌ها در حالت دفاعی بودند. اکنون اوضاع بسیار فرق کرده و حوثی‌ها حالت تهاجمی پیدا کردند. پیشرفت کردند. موشک های‌شان به مناطق حساس عربستان می‌خورد. که مسئله یمن متفاوت از مسائل قبلی است که بیان کردم یعنی مسئله یمن در جهت مخالف آن سه مورد پیش می‌رود. در مهم‌ترین مسئله‌ای که در ذهن خانم شرمن است مسئله حضور اسرائیل در منطقه، مسئله ایجاد روابط سیاسی-اقتصادی با کشورهای حوزه خلیج فارس برخی کشورهای عرب خارج از حوزه خلیج فارس است که اهمیت خاصی دارد. این چهار یا پنج مورد تحولات ژئوپلیتیکی مهمی است که اتفاق افتاده است. ضمن اینکه طبیعتا نیروهای آمریکایی از افغانستان در حال خروج هستند. نیروهای آمریکایی در عراق با ۲۵۰۰ نفری که اخیرا خارج شدند دارد به یک حداقل می‌رسد که آسیب‌پذیری آن بسیار کم است علاوه بر آن مشکلات اقتصادی که ایران در قبال تحریم‌های ترامپ متحمل شد و طبیعتا هم به مردم ایران فشار آمد هم اقتصاد ایران را متزلزل کرد و هم اینکه مشکلات اقتصادی، نارضایتی‌هایی را در سطح عموم به وجود آورد که مجموعه این مسائل احساس می‌شود خانم شرمن به عنوان یک ضعف تلقی کند و بگوید برجام باشد اما این برجام نیاز است که تغییراتی در آن صورت گیرد.
وقتی در منطقه درباره ژئوپلیتیک صحبت می‌کنیم ریزترین اتفاقات و رخدادهای سیاسی را باید در نظر بگیریم. از گوشه پایین دریای عمان اگر شروع کنیم دولت عمان بعد از درگذشت سلطان قابوس نامحتمل‌ترین گزینه‌ای که می‌توانست سلطان شود، سلطان شدن هیثم بوسعیدی بود از طرف دیگر در زمانی که عمانی‌ها در حال تقسیم قدرت بودند رابطه قطر و عربستان دوباره نه به گرمی همیشه اما به هر حال ترک مخاصمه کردند و تحریم‌ها حذف شد. وقتی بحث ژئوپلیتیکی می‌کنیم این دو کشور چقدر توانستند روی ژئوپلیتیک کل منطقه تاثیر بگذارند؟ برخی می‌گویند قطر دارد تغییر نقش می‌دهد و از بازیگری به بازیگردانی می‌خواهد برسد یا به نوعی می‌خواهد جانشین عمان شود این دو مسئله هم در کنار تغییرات ژئوپلیتیکی منطقه قابل بررسی و مهم هستند؟
در رابطه با عمان چون چنین تصوری به وجود آمده بود یکی دو بار تاکید کردند که ما همان نقش قبلی را می‌خواهیم داشته باشیم و حتی در رابطه با ایران اشاره کردند که می‌خواهیم به رابطه ایران و آمریکا کمک کنیم. بنابراین آن‌ها خودشان را در این قالب نمی‌بینند که کنار کشیدند بلکه معتقدند که همان نقش را می‌خواهند بازی کنند. در مورد قطر وقتی دعوا با عربستان و متحدانش آغاز شد عربستان می‌خواست کشورهای حوزه خلیج فارس همگی مثل بحرین
باشند یعنی در واقع «برده» عربستان. این طرز تفکر به ویژه از زمان روی کار آمدن بن سلمان بود که هر رهبری مخالف بود به نوعی در صدد برخورد بر می‌آمد. همچنان که دیدیم با نخست وزیر لبنان چه برخوردی کرد. قطر مقاومت کرد و در این مقاومت موفق شد و با ترامپ بازی کرد. یعنی ترامپ هم در ابتدا می‌خواست قطری‌ها را تحت فشار بگذارد که بردگی عربستان را بپذیرند اما قطری‌ها با سرازیر کردن کمک‌ها به تیم ترامپ و خریدها ترامپ را به این نتیجه رساندند که چرا اصرار کند این دو را به هم نزدیک کند. الان دارد هر دو را به نحو احسن می‌دوشد. بنابراین ترامپ ضمن اینکه گاهی صحبت نزدیکی قطر و عربستان را بیان می‌کرد اما علاقه داشت در حد معقول که به برخورد نکشد این اختلاف بماند که از هر دو به عنوان خرید سلاح به عنوان آموزش پول‌های هنگفت بگیرد و هرچند یک بار هم آقای ترامپ می‌گفت امنیت شما وقتی تامین است که جیب‌های ما را پر کنید. قطر با نزدیک شدن به ایران و به ویژه
به ترکیه و حضور نیروهای ترکیه برای محافظت از نظام شاهنشاهی و سلطنتی و امیری در قطر و حفظ امنیت آن کشور و هم چنین رفع مشکلات قضائی که از ایران و ترکیه به آن کشور صادر می‌شد توانست سر پا بماند و برای همیشه آن احساسی که در عربستان وجود داشت باید آن‌ها تسلیم شوند از بین برد. ناچارا سعودی‌ها تسلیم خواسته قطر شدند و مدام کوتاه آمدند و آن‌ها را به نحوی به جلسه سران شورای همکاری خلیج فارس کشاندند اما به نظر من آن دشمنی‌ها کم شده اما چیزی در سیاست خارجه بین دو کشور تغییری نکرده است قطر همان سیاست‌های خودش را دارد دنبال می‌کند. قطر می‌خواهد نقش مستقلی را در حوزه خلیج فارس در پیش گیرد به ویژه اینکه امارات هم در چند سال اخیر چنین نقشی را برای خود قائل شده. رقابتی هم بین قطر و امارات متحده
عربی شروع شده برای اینکه از عربستان اطاعت نکنند ضمن اینکه می‌توانند دوستی های‌شان را نیز حفظ کنند اما برده عربستان نباشند اما یک نقش منطقه‌ای برای خود قائلند. این نقش منطقه‌ای را در جذب مسلمان ها، جذب توریست، جذب تکنولوژی، عرضه یک کشور پیشرفته به بقیه کشورها و الگو شدن برای بقیه کشورها در منطقه دارند. این رقابت بین قطر و امارات است چون هر دو هم پولش را دارند هم از نیروی خارجی متخصص و غیر متخصص با وضع قوانین سهل استفاده می‌کنند و در جهت خوبی هم پیش می‌روند. لذا تصور می‌کنم این دو کشور این نقش را ادامه دهند و شاید بتوان گفت الگویی برای سایر کشورها خواهند شد و همین امر باعث شده که بتوانند در کشورهای دیگر هم نفوذ کنند. ضمن اینکه رسانه‌های جدید و تکنولوژی‌های رسانه‌ای به کمک‌شان می‌آید و کار آن‌ها را به خوبی در دنیای عرب و غیر عرب پخش می‌کنند. پول هم دارند و می‌توانند نفوذ خود را داشته باشند.
از جواب شما این طور برداشت می‌شود که قطری‌ها دارند هم چنان راه قبلی‌شان را ادامه می‌دهند اما قطر مقداری نقش پررنگ‌تری دارد اما واضح‌تر بیان می‌کنید که آیا عمان و قطر می‌توانند تاثیر تعیین کننده‌ای در تغییرات ژئوپلیتیکی منطقه داشته باشند یا خیر؟
طبیعتا یکی از مسائل مهم این است که وقتی کسی اظهار توانایی منطقه‌ای می‌کند باید ببیند اطرافش چه کشورهایی هستند الان اطراف قطر که بیش از عمان شاهد فعالیتش هستیم قدرت‌هایی مثل ایران، عراق، عربستان و حتی امارات وجود دارد. بنابراین من تصور نمی‌کنم چه عمان چه قطر چه کویت و تا حدودی امارات نقش ژئوپلیتیکی تاثیرگذار که بتواند تغییراتی ایجاد کند داشته باشند. مثلا نقشی که امارات در رابطه با اسرائیل انجام داد یک تنش ژئوپلیتیکی را به وجود آورده و این ممکن است تا مدت‌ها ادامه پیدا کند آینده‌اش هم روشن نیست. البته معتقدم رابطه می‌ماند و باید منتظر بود تا ببینیم در آینده به چه صورتی در می‌آید.
با توجه به تعریفی که شما ارائه کردید سه کشور می‌مانند که به نوعی با ایران هم درگیری‌هایی دارند در برجام هم تاثیراتی می‌توانند داشته باشند سه کشور منظور عربستان، عراق و ترکیه است. عربستان یک مدعی است که هم طرف اروپایی هم خودش هم بعضی کشورها مباحثی را مطرح کردند. با توجه به تعریفی که شما بر اثرگذاری منطقه‌ای و تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای و ابزارهایی که وجود دارد هم عربستان هم عراق و هم ترکیه نه به نسبت‌های مساوی اما قابلیت‌هایی دارند فکر می‌کنید با توجه به دولتی که در آمریکا روی کار آمده و تا اینجای کار خیلی روی خوشی به ترکیه نشان نداده در مورد عراق هنوز سیاست‌هایش گیج و مبهم است در مورد عربستان مشخص شده که با عربستان مشکلی ندارد اما بعید است با محمد بن سلمان کنار آید. اما چند روز پیش آقای بلینکن بحثی را مطرح کرد و خبرنگاری سوال کرد که بحث محمد بن سلمان چه می‌شود عبارت «پادشاه آینده عربستان» را استفاده کرد. عربستان با ما مشکل دارد با عراق مواضع پر فراز و نشیب داریم و ترکیه که به نوعی آقای بایدن نشان داده است که می‌خواهد جور دیگری باشد اردوغان هم آدمی است که بندبازی‌های سیاسی و تغییر جهت دادن بین آمریکا و روسیه و برعکس آن را دارد. با توجه به معضل و مسئله‌ای که در منطقه هم چنان تحت عنوان سوریه وجود دارد شما فکر می‌کنید با همه تعاریفی که شما انجام دادید آینده ژئوپلیتیکی در غرب ایران با توجه به اینکه دو کشور عراق و ترکیه هم با ما مرز مشترک دارند، آمریکا در عراق حضور مستقیم دارد، ترکیه عضو ناتو است و درگیری‌هایی دارد، عربستان هم که همچنان ماجراهای خود را دارد، فکر می‌کنید آینده پیش روی ما چه مسائلی را به وجود خواهد آورد با توجه به نقش‌های متفاوتی که این سه کشور دارند بازی می‌کنند.
از ترکیه شروع می‌کنم. ترکیه نقش ژئوپلیتیکی خاص خودش را دارد نگاهی به مدیترانه دارد که تعدادی از کشورها مانند یونان، قبرس شمالی تا لیبی و مصر را در برمی گیرد که در روابط خارجی‌اش فراز و نشیب‌هایی دارد که با لیبی در حال کنار آمدن است و نیروهایش احتمالا با امنیت نسبی که دارد ایجاد می‌شود خارج خواهند شد. با مصری‌ها به نحوی گفتگوی دیپلماتیک می‌کنند که از تنش و درگیری لفظی خارج شوند. با یونان مسئله مثل گذشته تغییر چندانی نخواهد کرد. نگاهی هم به سوریه دارد و دنبال این است که تغییراتی را در دمشق ببیند منظور از تغییرات در شرایط فعلی شاید رفتن بشار اسد نیست در واقع یک نوع تقسیم قدرت در دمشق است. افرادی که مخالف بودند و به اقصی نقاط دیگر رفتند بازگردند و در قدرت سهیم شوند تا ترکیه نفوذ خود را در دمشق داشته باشد و هم چنین اگر قرار باشد نیروهایش را بعد از نفوذ سیاسی در دمشق از شمال دمشق خارج کند در شمال روسیه هم نفوذ داشته باشد. یعنی در شمال سوریه نفوذ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد چون معتقد است این منطقه زمانی متعلق به ترکیه بوده است. دولت سوریه خصومت خاصی با اردوغان دارد به دلیل اینکه انتظار نداشت اردوغان به یک باره چنین چرخشی را داشته باشد و آمادگی ندارد با آن‌ها صلح کند. من فکر می‌کنم مسئله شمال سوریه تا مدت‌ها همین‌طور می‌ماند چون روس‌ها هم آمادگی درگیری را ندارند منافع‌شان بیشتر در این است که با ترکیه همکاری کنند و ترکیه را کامل به سمت غرب نرانند. در رابطه با عراق آقای کاظمی بسیار تلاش دارد پیوندی هم چون گذشته با اعراب ایجاد کند. می‌گوییم چون گذشته زیرا صدام بسیار دم از اعراب می‌زد و یکی از دلایل نزدیک شدنش به اعراب این است که از نفوذ ایران بکاهد. بخشی از طرفداران ایران در عراق تماشاگر این مسئله هستند و بخشی از گروه‌ها مثل حشدالشعبی مخالف این سیاست هستند لذا آقای الکاظمی تلاش می‌کند تا انتخابات که حدود ۶ ماه دیگر است روندی را در پیش گیرد که هم در انتخابات از کمک اعراب استفاده کند و هم بتواند درگیری با نیروهای طرفدار ایران ایجاد نکند تا بتواند انتخابات را برنده شود و سپس به استراتژی خود برای دور شدن از ایران سرعت دهد. الان هم از نظر زیربنایی و اقتصادی کارهای اساسی می‌کنند که در آینده اگر در انتخابات پیروز شدند وابستگی به ایران از بین رود یا کم شود. حتی در رابطه با راه آهن خرمشهر به شلمچه سنگ‌اندازی می‌کنند که انجام نشود چون این راه آهن می‌تواند به سوریه وصل شود. تصور نمی‌کنم چه ترکیه و چه عراق در رابطه با برجام نقش خاصی بخواهند ایفا کنند. ترک‌ها علاقه مندند بیشترین کار اقتصادی را با ایران کنند و بدشان هم نمی‌آید موانع و تحریم‌ها برداشته شود تا بتوانند کار کنند. البته نمی‌خواهند امتیازاتی به ایران داده شود که بر اساس این امتیازات ایران غنی‌سازی قابل توجهی داشته باشد.
نیروهای سیاسی الکاظمی را آدم پمپئو و آدم ترامپ می‌دانند آیا بایدن با الکاظمی ادامه می‌دهد یا خیر؟
بایدن دنبال این است که در عراق با ایران چون گذشته یعنی همانند زمان اوباما عمل کند نه زمان ترامپ. توافقات غیر مستقیم و غیررسمی همیشه با ایران می‌شده و به همین دلیل هم بدون سر و صدا
نیروهایشان را در عراق کم می‌کنند تا بیشتر تمرکز خود را بر کارهای امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی گذارند و نفوذشان را از این طریق در عراق العمال کنند هر چند ممکن است دو سه پایگاه را با تعداد کمی نیرو البته با همکاری و اشتراک عراقی‌ها حفظ کنند. بنابراین آمریکایی‌ها می‌دانند ایران به نحوی در عراق نفوذ دارد اطلاعات ریز قضیه را دارند. از سوی دیگر می‌دانند اگر بخواهند آن نفوذ را در ایران داشته باشند نباید با ایران درگیر شوند. یکی از دلایلی که آمریکایی‌ها اصرار دارند با ایران در رابطه با لغو تحریم‌ها و بازگشت به برجام مذاکره کنند همین مسائل است. در واقع می‌خواهند ایران منافع آن‌ها را در حوزه خلیج فارس در عراق در جاهای دیگر به رسمیت شناسد و آنچه که آن‌ها می‌خواهند به توافق رسند در حاشیه برجام گفتگوهایی شود که باعث خودباوری برای ایران شود و در مقابل هم آن‌ها یک نوع تعهدآوری در رابطه با ایران داشته باشند و در جاهایی که ایران نفوذ فرهنگی دارد نفوذ ایران را به رسمیت شناسند. یعنی سیاست‌های عربستان با سیاست‌های آمریکا متفاوت است. سیاست آمریکا مبنای ژئوپلیتیکی دارد. یعنی می‌گوید ایران در حوزه‌هایی مانند افغانستان، پاکستان و در عراق نفوذ دارد. ما این نفوذ را نمی‌توانیم نادیده بگیریم چون این نفوذ روانی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی است. این کار آمریکا نیست ضمن اینکه ایران هم با گروه‌هایی پرنفوذ در این کشورها ارتباط نزدیک و عمیق دارد. بنابراین لازم است که ما خودمان را از این بحران خارج کنیم. برخلاف ترامپ که با زور و غیرعلمی می‌خواست. عربستان هم مانند ترامپ فکر می‌کند. عربستانی‌ها فکر می‌کنند اینجا دنیای عرب است و ایران چه کاره است که در این کشورها نیرو پرورش می‌دهد. با گروه‌ها و احزاب ارتباط دارد. می‌تواند فرضا کار اقتصادی کند اما حق ندارد که مثلا در لبنان، سوریه، عراق و مهم‌تر از همه در یمن دخالت کند. این بحث عرب بودن بحثی غیر علمی است و تا کنون هیچ وقت به نتیجه نرسیده است و اینکه ما با سعودی‌ها به نتیجه نرسیدیم به این علت است. در حالی که نفوذ ایران در عراق از گذشته بسیار بیشتر از سعودی‌ها بود و همیشه به خاطر عتبات عالیات ایرانی‌ها و زبان فارسی، نفوذ گستره فرهنگی، رفت و آمد و ارتباطات مردمی بوده است. فقط یک زبان مشترک با عربستان بیشتر دارند و در بقیه بیشتر به نفع ایران می‌باشد. لذا وقتی ما با سعودی‌ها می‌توانیم به یک گفتگوی موثر برسیم که آن‌ها احساس کنند که آمریکایی‌ها همان سیاست‌های زمان اوباما را در قبال ایران در پیش گرفتند. یعنی یک توازن مثبت. ایران و قدرتش را به رسمیت شناسند سعودی‌ها در کشورهای عربی نخواهند دست برتر را داشته باشند و همان طور که اوباما به آن‌ها متذکر شد مشکلات را از طریق گفتگو حل کنیم.
بنابراین وقتی عربستانی‌ها احساس کنند چنین پشتوانه‌ای از طرف ایالات متحده آمریکا ندارند طبیعتا به تدریج برای گفتگو با ایران آماده می‌شوند. بالطبع کویت و بحرین هم پا پیش می‌گذارند.