کرملین - اوکراین؛ تقابل یا تفاهم؟!

محمدوفاپور‪-‬ ریشه مشکلات اوکراین و روسیه به تاریخ دو کشور باز می‌گردد از دیدگاه روس‌ها سرزمین اوکراین خاستگاه روس‌ها و سرزمین باستانی آنان محسوب می‌شود و طبیعی است که همواره بخشی از سرزمین روسیه باشد. از آن سو ملی‌گرایان اوکراینی بر هویت مستقل اوکراینی اصرار دارند! حقیقت آن است که هویت روسی و اوکراینی بسیار
در هم تنیده است و مشکل می‌توان تفاوت‌های اساسی میان این دو قائل شد از اشتراک در مذهب ارتدکس گرفته تا دیگر اشتراکات فرهنگی و حتی نژادی که هردو از نژاد اسلاو هستند. مشکل اساسی فراتر از این است درواقع هرگاه اوکراین در دوران پسا شوروی بر طبل استقلال و جدا شدن از محور روسیه کوبیده است این آوای طبل بیش از همه گوش سران کرملین را آزرده است.
زیرا در راهبرد سیاست خارجی کرملین در دوران
پسا شوروی به ویژه پس از روی کار آمدن پوتین، تعریفی در سیاست خارجی روسی وجود دارد که به آن «خارج نزدیک» میگویند، مراد از خارج نزدیک ۱۴ جمهوری سابق شوروی در اروپای شرقی، قفقاز و آسیای میانه است که به عنوان ژرفای راهبردین یا عمق استراتژیک روسیه تعریف شده‌اند و مسکو همچنان بر تحولات آنان بسیار حساس است. از این میان سه کشور قزاقستان، بلاروس و اوکراین از آن ۱۴ جمهوری سابق برای مسکو اهمیت بیشتری دارند (تعداد سفرهای خارجی پوتین در دو دهه اخیر تائیدی بر این مدعاست) و این کشور‌ها به گونه‌ای خط قرمز کرملین محسوب می‌شوند و باز از این میان اوکراین نسبت به آن دو ویژگی گریز از مرکز بیشتری دارد و روسیه همه گونه تلاش برای نگه داری کی یف بر حول محور خود نموده که البته تحولات دهه اخیر نشان داده که چندان در این امر موفق نبوده است. پس از انقلاب ۲۰۱۴ اکراین و سقوط دولت نزدیک به مسکو و برآمدن گروهی از ملی گرایان اوکراینی که سمت و سویی کاملا ضد روسی داشته اند و در همان اول کار با چند اقدام


ضد روسی مانند ممنوعیت آموزش به زبان روسی
و هم چنین تحریم کالاهای ساخت روسیه شمشیر را برای کرملین از رو بستند و صد البته این اقدامات بر مسکو بسیار گران آمد و با تقویت و تحریک و تجهیز اقلیت روس تبار ساکن شرق اوکراین و همچنین اشغال شبه جزیره کریمه درپی گرفتن زهره چشمی اساسی از دولتمردان غرب گرای کی یف برآمد تا شاید از مواضع خود به عقب بنشینند که این روند بر مراد مسکو نبود هرچند در این بحران دست بالا را دارند. اکنون این مناطق آبستن جنگی دیگر است اوکراین برای باز پس‌گیری خاک‌های اشغالی‌اش و روسیه برای حفظ و حتی اشغال مناطق کلیدی بیشتر برای پیشبرد دستاورد‌های هفت سال اخیر، ممکن است طی ۴ماه آینده وارد آوردگاه نوینی گردند که البته زمانه با ۷سال پیش تفاوت‌های بسیاری کرده است بحران میان مسکو و کی یف وارد مرحله نوینی شده است، زیرا هفت سال پیش بی‌عملی وعدم اقدام موثر اروپا و آمریکا دست برتر را از آن روس‌ها نمود... همین امر کرملین را در قضیه ضمیمه نمودن کریمه به خاک خود جسور‌تر کرد، زیرا دولت وقت واشنگتن هیچ علاقه‌ای به دخالت در تحولات شرق اروپا نداشت و اتحادیه اروپا هم به تبعیت از آمریکا دست به اقدام بازدارنده موثری نزد هفت سال پیش دولتی در آمریکا بر سر کار بود که اصلا علاقه‌ای برای ماجراجویی در شرق اروپا یا هر نقطه دیگراز جهان نداشت اما اکنون در آستانه جنگی ژئوپلیتیک با ریشه‌های ژئو اکونومیک قرار داریم، پس از سنگ اندازی‌های دولت بایدن در آغاز به کار خط لوله نورد استریم ۲ که عملا روسیه را از اوکراین به عنوان یکی از گذرگاه‌های انرژی روسیه به اروپای مرکزی و غربی بی‌نیاز می‌کرد، بار دیگر اوکراین اهمیت پیشین را برای برای مسکو باز یافته است و از همین روست که کرملین انگیزه بیشتری میابد تا دگر بار درپی تقویت نفوذ در این قمر سابق خود باشد همچنین امروز انگیزه‌ها در واشنگتن و بروکسل نیز برای مقابله با آنچه تهدید روسیه نامیده می‌شود بسیار نیرومند است، آتلانتیست گرایان همسو‌تر از همیشه در یک دهه اخیر می‌خواهند به نبرد با اوراسیا گرایان ساکن کرملین بپردازند و این معنای جز تقابل، در آینده نزدیک ندارد.