طرف دعواي ايران، امريكاست

اساسا روابط بين‌الملل بر اساس اعتماد شكل نمي‌گيرند، بلكه بر مبناي منافع است. تهران اگر مي‌خواهد بر اساس منافع ملي در پرونده هسته‌اي و برجام اقدام كند، بايد بداند كه در اين پرونده طرف اصلي دعاوي ايران، امريكاست. در چنين شرايطي ايران بايد از حركات نمايشي در چنين موضوع حساسي اجتناب كند. ايران بايد آمادگي كامل داشته‌باشد كه استدلال‌ها و ادعاهاي امريكاي تحت رهبري جو بايدن را پوچ كنيم. جمهوري اسلامي ايران موفق شد كه ادعاهاي دولت دونالد ترامپ را با مقاومت پوچ كند. اگر فرض كنيم كه همان تحريم‌ها با همان روش ادامه پيدا كند، قطعا با همان روش هم مي‌توان اين اقدام‌ها را بار ديگر بي‌اثر و پوچ كرد، اما تغيير دولت در امريكا باعث شده است كه روش امريكا تغيير كند. جو بايدن روشي را در پيش گرفته است كه تحريم‌هايي را كه وجود دارد، بار ديگر با اهرم چندجانبه‌گرايي احيا كند. آنها تلاش مي‌كنند كه استدلال كنند كه براي بازگشت به تعهد تلاش كردند و تا پاي ميز گفت‌وگو آمدند، ادعا مي‌كنند كه پيشنهاد داده‌اند در صورت بازگشت ايران به تعهداتش، تحريم‌ها را بر مي‌دارند و ادله ديپلمات‌پسندي در مورد تلاش‌هاي خودشان و انداختن تقصير بر گردن ايران تامين مي‌كنند. در چنين شرايط اين ريسك وجود دارد كه با پيوستن تعداد بيشتري از كشورها به امريكا، تحريم‌هاي يك‌جانبه دولت پيشين امريكا، حالا در دولت جديد با استفاده از اهرم چندجانبه‌گرايي، بسيار شديد‌تر استمرار پيدا كند. اين يك تهديد است كه ديپلمات‌هاي ايراني بايد تلاش كنند از اين اتفاق جلوگيري كنند و اجازه ندهند ايراني‌ها متهم شوند كه آمادگي حل مسائل و همكاري نداشتند.  بايد توجه كرد كه در مذاكرات جاري ميان ايران و 1+4 در وين، پناه بردن به چين، روسيه، سه كشور اروپايي و اتحاديه اروپا نمي‌تواند سبب‌ساز اين شود كه حقانيت ايران در مقابل امريكا ثابت شود. بايد تلاش كنيم كه استدلال‌ها و زمينه‌‌سازي‌هاي امريكا را به صفر برسانيم. من قبول نمي‌كنم كه ايستادن در مقابل طرف دعوا و مطرح كردن مستقيم شكايت، فريب يا تله باشد. اينكه در مقابل طرف خطاكار، نقض‌كننده اصول و معاهدات، بگوييم كه خلاف كرده است و اين خلاف واضح را در مقابل چشمان ديگر اعضاي معاهده انجام داده است، من تصور نمي‌كنم كه اساسا كار اشتباهي باشد. امروز ايران صاحب حق است و ميز مذاكره محل اعتراض و احقاق حق. در كمتر از يك ماه گذشته، شاهد بوديم كه در نشست آلاسكا ميان مقام‌هاي سياست خارجي و امنيت ملي چين و امريكا، گفت‌وگوي صريح و مستقيمي ميان چين و امريكا رخ داد. در ديداري كه در آلاسكا انجام شد، طرف امريكايي با لحن تهاجمي و اتهام‌هاي نامربوط اظهاراتش را آغاز كرد، اما طرف چيني ساكت نماند و همانجا در مقابل دوربين‌هاي خبرنگاران به اظهارات وزير خارجه و مشاور امنيت ملي رييس‌جمهور امريكا پاسخ داد. به واقع چيني‌ها با حضور در نشست و پاسخ‌گويي صريح و مستقيم، آبروي طرف امريكايي را بردند. آيا ايراني‌ها نمي‌توانند آبروي طرف امريكايي را در وين ببرند؟ انقدر دست ايران پر است و استدلال‌هاي ايران واضح و روشن است، كه قطعا به سادگي مي‌توان آبروي امريكا را در گفت‌وگوي صريح و مستقيم در وين برد، در‌واقع اگر نتوانيم اين كار را بكنيم، ايراد در اصل گفت‌وگوي رودررو و صريح نيست، بلكه ايراد در نمايندگان دستگاه ديپلماسي است، كه البته من معتقدم نمايندگان ما كاملا توانمند هستند و حتما توانايي دارند كه موضع به حق ما را ثابت كنند. اين ديپلمات‌ها هم در رسيدن به برجام و هم در منزوي كردن امريكا بعد از خروج اين كشور از برجام، موفق بودند و قطعا در دفاع از منافع مردم ايران در محكوم كردن اقدام‌هاي امريكا هم موفق خواهند بود و اگر فرصت فراهم شود، تجربه تلخ آلاسكا در مقابل چين، اين‌بار براي امريكا در مقابل ايران در وين رقم خواهد خورد. چيني‌ها حاضر نشدند در خانه خودشان بنشينند و روسيه يا اتحاديه اروپا را براي رويارويي با امريكايي‌ها به آلاسكا بفرستند. متأسفانه گروهي از سنگ‌اندازان و مانع‌تراشان در مسير ديپلماسي و سياست خارجي، بعضا كساني هستند كه خودشان حاضر به رعايت قوانين و قواعد جاري در كشور نيستند و گهگاه به جاي قرار گرفتن در خط ملت و منافع ملي، تمناي عبور از خطوط ويژه و داشتن منافع ويژه دارند. خط ملت اين است كه همه ما به فكر برداشته‌شدن تحريم‌ها و فشارهايي باشيم كه باعث آزار و مشكل ملت ايران شده است. اين ادعا به معناي آن نيست كه در مديريت اجرايي كشور مشكلي وجود ندارد، اما يكي از مشكلات بزرگ، تحريم است. وظيفه دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي كشور، حل مساله تحريم‌هاست. وظيفه دستگاه ديپلماسي كه حل گراني و صف مرغ نيست. دستگاه‌هاي تخصصي زيادي در كشور درگير مسائل معيشتي و اقتصادي هستند، كه قطعا هر كدام بايد در حوزه خودشان به اجراي صحيح مسووليت‌ها و وظايف بپردازند تا مشكلات موجود حل شود.
اساسا روابط بين‌الملل بر اساس اعتماد شكل نمي‌گيرند، بلكه بر مبناي منافع است. تهران اگر مي‌خواهد بر اساس منافع ملي در پرونده هسته‌اي و برجام اقدام كند، بايد بداند كه در اين پرونده طرف اصلي دعاوي ايران، امريكاست. در چنين شرايطي ايران بايد از حركات نمايشي در چنين موضوع حساسي اجتناب كند. ايران بايد آمادگي كامل داشته‌باشد كه استدلال‌ها و ادعاهاي امريكاي تحت رهبري جو بايدن را پوچ كنيم. جمهوري اسلامي ايران موفق شد كه ادعاهاي دولت دونالد ترامپ را با مقاومت پوچ كند. اگر فرض كنيم كه همان تحريم‌ها با همان روش ادامه پيدا كند، قطعا با همان روش هم مي‌توان اين اقدام‌ها را بار ديگر بي‌اثر و پوچ كرد، اما تغيير دولت در امريكا باعث شده است كه روش امريكا تغيير كند. جو بايدن روشي را در پيش گرفته است كه تحريم‌هايي را كه وجود دارد، بار ديگر با اهرم چندجانبه‌گرايي احيا كند. آنها تلاش مي‌كنند كه استدلال كنند كه براي بازگشت به تعهد تلاش كردند و تا پاي ميز گفت‌وگو آمدند، ادعا مي‌كنند كه پيشنهاد داده‌اند در صورت بازگشت ايران به تعهداتش، تحريم‌ها را بر مي‌دارند و ادله ديپلمات‌پسندي در مورد تلاش‌هاي خودشان و انداختن تقصير بر گردن ايران تامين مي‌كنند. در چنين شرايط اين ريسك وجود دارد كه با پيوستن تعداد بيشتري از كشورها به امريكا، تحريم‌هاي يك‌جانبه دولت پيشين امريكا، حالا در دولت جديد با استفاده از اهرم چندجانبه‌گرايي، بسيار شديد‌تر استمرار پيدا كند. اين يك تهديد است كه ديپلمات‌هاي ايراني بايد تلاش كنند از اين اتفاق جلوگيري كنند و اجازه ندهند ايراني‌ها متهم شوند كه آمادگي حل مسائل و همكاري نداشتند.  بايد توجه كرد كه در مذاكرات جاري ميان ايران و 1+4 در وين، پناه بردن به چين، روسيه، سه كشور اروپايي و اتحاديه اروپا نمي‌تواند سبب‌ساز اين شود كه حقانيت ايران در مقابل امريكا ثابت شود. بايد تلاش كنيم كه استدلال‌ها و زمينه‌‌سازي‌هاي امريكا را به صفر برسانيم. من قبول نمي‌كنم كه ايستادن در مقابل طرف دعوا و مطرح كردن مستقيم شكايت، فريب يا تله باشد. اينكه در مقابل طرف خطاكار، نقض‌كننده اصول و معاهدات، بگوييم كه خلاف كرده است و اين خلاف واضح را در مقابل چشمان ديگر اعضاي معاهده انجام داده است، من تصور نمي‌كنم كه اساسا كار اشتباهي باشد. امروز ايران صاحب حق است و ميز مذاكره محل اعتراض و احقاق حق. در كمتر از يك ماه گذشته، شاهد بوديم كه در نشست آلاسكا ميان مقام‌هاي سياست خارجي و امنيت ملي چين و امريكا، گفت‌وگوي صريح و مستقيمي ميان چين و امريكا رخ داد. در ديداري كه در آلاسكا انجام شد، طرف امريكايي با لحن تهاجمي و اتهام‌هاي نامربوط اظهاراتش را آغاز كرد، اما طرف چيني ساكت نماند و همانجا در مقابل دوربين‌هاي خبرنگاران به اظهارات وزير خارجه و مشاور امنيت ملي رييس‌جمهور امريكا پاسخ داد. به واقع چيني‌ها با حضور در نشست و پاسخ‌گويي صريح و مستقيم، آبروي طرف امريكايي را بردند. آيا ايراني‌ها نمي‌توانند آبروي طرف امريكايي را در وين ببرند؟ انقدر دست ايران پر است و استدلال‌هاي ايران واضح و روشن است، كه قطعا به سادگي مي‌توان آبروي امريكا را در گفت‌وگوي صريح و مستقيم در وين برد، در‌واقع اگر نتوانيم اين كار را بكنيم، ايراد در اصل گفت‌وگوي رودررو و صريح نيست، بلكه ايراد در نمايندگان دستگاه ديپلماسي است، كه البته من معتقدم نمايندگان ما كاملا توانمند هستند و حتما توانايي دارند كه موضع به حق ما را ثابت كنند. اين ديپلمات‌ها هم در رسيدن به برجام و هم در منزوي كردن امريكا بعد از خروج اين كشور از برجام، موفق بودند و قطعا در دفاع از منافع مردم ايران در محكوم كردن اقدام‌هاي امريكا هم موفق خواهند بود و اگر فرصت فراهم شود، تجربه تلخ آلاسكا در مقابل چين، اين‌بار براي امريكا در مقابل ايران در وين رقم خواهد خورد. چيني‌ها حاضر نشدند در خانه خودشان بنشينند و روسيه يا اتحاديه اروپا را براي رويارويي با امريكايي‌ها به آلاسكا بفرستند. متأسفانه گروهي از سنگ‌اندازان و مانع‌تراشان در مسير ديپلماسي و سياست خارجي، بعضا كساني هستند كه خودشان حاضر به رعايت قوانين و قواعد جاري در كشور نيستند و گهگاه به جاي قرار گرفتن در خط ملت و منافع ملي، تمناي عبور از خطوط ويژه و داشتن منافع ويژه دارند. خط ملت اين است كه همه ما به فكر برداشته‌شدن تحريم‌ها و فشارهايي باشيم كه باعث آزار و مشكل ملت ايران شده است. اين ادعا به معناي آن نيست كه در مديريت اجرايي كشور مشكلي وجود ندارد، اما يكي از مشكلات بزرگ، تحريم است. وظيفه دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي كشور، حل مساله تحريم‌هاست. وظيفه دستگاه ديپلماسي كه حل گراني و صف مرغ نيست. دستگاه‌هاي تخصصي زيادي در كشور درگير مسائل معيشتي و اقتصادي هستند، كه قطعا هر كدام بايد در حوزه خودشان به اجراي صحيح مسووليت‌ها و وظايف بپردازند تا مشكلات موجود حل شود.