پیمان شکنی های برجامی


مجید شاکری

اقتصاددان

برجام در کلان خودش یک معامله برای ایجاد فاصله ایران از نقطه گریز هستهای و در مقابل اعطای معافیتهای تحریمی توسط طرف آمریکایی بود. در این معامله آمریکا به ایران تخفیفهای تحریمی داد. در برجام تحریمی لغو یا رفع نشد بلکه ساختار تحریمها در جای خود باقیمانده ولی مثلا در فروش نفت ایران، تخفیفاتی به طرف ایرانی داده شده است آنچه که ایران در برجام متعهد به انجام شد و انجام داده، یک امر ایجابی است، یعنی به قول آقای رئیس جمهور، ایران چند تا پیچ را باز کرده و چند تا پیچ را بسته و یکسری کارهایی را روی زمین انجام داده است. مثلا ذخایر هستهایاش را کم کرده و مواردی از این دست. در مقابل آنچه که آمریکا متعهد به انجام دادنش بوده در واقع در انجام ندادن برخی کارها تعریف شده است. یعنی طبق برجام قرار بود طرفِ مقابلِ ایران کارهایی نکنند. در واقع "عدم سلب کردن


" کاری است که طرف آمریکایی باید انجام میداد.

به بیان دیگر وقتی در پیوست دوم برجام، وضعیت تعهدات اروپا و چشمانداز وضعیت روابط اروپا با ایران بعد از برجام را میبینید، در هیچ کدام از مسائلی مانند فروش نفت، تبادلات بانکی و ...، اروپاییها نگفتند ما این کارها را انجام میدهیم، بلکه گفتند مانع از انجام این کارها نمیشویم. یعنی شما با فهرست کارهایی که قرار است اروپاییها انجام دهند مواجه نمیشوید، بلکه کارهایی فهرست شده است که اروپاییها قرار است از انجام آنها ممانعت نکنند ولی الزامی هم به اجرای آن ندارند.

دقیقا بنا بر همین تعریف است که در ماجرای برجام، اروپاییها معتقدند تنها طرفی که به برجام پایبند بوده است خودشان هستند، چون قرار بود یکسری از کارها را نکنند و این کارها را هم نکردند. اینکه چرا ایران در قبال تعهدات سنجشپذیر و دقیق خودش از طرف مقابل یکسری تعهدات حقوقی و مصوبه و امضا را تقاضا کرده است میتواند دلایل متعددی داشته باشد. از جمله اینکه طرف ایرانی نمیدانسته است که از طرف مقابل چه چیزی را باید بخواهد. شاید هم طرف ایرانی تصور میکرد که تنها راه فشار به طرف مقابل همین مصوبههاست.

اما در عمل اتفاقی که رخ داد و در زمان اجرای برجام هم شاهد آن بودیم این بود که طرف مقابل هر چند ممکن است کارهایی که فهرست شده را انجام ندهد اما سعی میکند با انجام برخی کارهای دیگر انتفاع شما را از طرق دیگر از بین ببرد.

در این حالت طرف اروپایی میداند زنجیره نیاز ایران برای انتفاع از برجام، مجموعهای شامل فروش نفت، انتقالات کشتی و بیمه آن و موضوعات بانکی است و فقط در یکی از قسمتهای زنجیره، تعهد خود را متناسب با تعریف خودش مقداری تضعیف میکند. مثلا به ایران میگوید ببین من در حال انجام این مجموعه از کارها هستم و فقط در این قسمت مطابق با تعریف خود کار را جلو میبرم، پس برجام را نقض نکردهام. ولی باید توجه داشت با همین یک اقدام، انتفاع ایران در کل زنجیره کاهش چشمگیری پیدا میکند، زیرا بدین صورت کل زنجیره از کار میافتد.

در برجام بدین صورت نیست که انجام یک امر مجزای سنجشپذیر توسط طرف مقابل در ازای انجام یک امر مجزای سنجشپذیر توسط ایران صورت پذیرد. یعنی مشخص نیست که اگر طرف مقابل امر A را انجام نداد، آن وقت ایران هم میتواند امر A را انجام ندهد. از طرفی چون ایران به کلیت برجام وابستگی داشت ناچار بود که از این مسائل موردی و البته تاثیرگذار در کاهش انتفاعِ خودش چشمپوشی کند تا اصل توافقنامه از بین نرود. مثال بارز این قضیه مربوط به تحریمهای کاتسا است. کاتسا به معنای اعمال تحریمهای جدید روی همان افراد و نهادهای تحریم شده به دلیل هستهای بود که به وضوح برداشتِ طرفی ایرانی از برجام مبنی بر اینکه "نباید تحریمهای هستهای به دلایل دیگر اعمال بشود" را نقض میکرد. اما طرف ایرانی به همین دلیلی که عرض کردم هیچ چارهای نداشت و مجبور شد بگوید تحریمهای کاتسا نقض فاحش برجام نیست.