مساله كانديداي اصلاح‌طلبي يا ائتلافي

بعد از گذشت 42 سال از عمر انقلاب اسلامي همه جريانات سياسي از جمله اصلاح‌طلبان تجربيات قابل اعتنا و اتكايي به دست آورده‌اند. ما فراز و فرودهاي زيادي را از سر گذرانديم. سال 76 را ديديم كه علي‌رغم اينكه همه دستگاه‌ها مخالف كانديداتوري گزينه ما بودند، سيد محمد خاتمي با راي بالايي انتخاب شد. سال 84 و 88 با توجه به اينكه بيش از يك كانديدا داشتيم راي نياورديم و در سال 92 هم علي‌رغم اينكه كانديداي اصلي اصلاح‌طلبان محمدرضا عارف بود، به نفع حسن روحاني كنار كشيد. در نتيجه اصلاح‌طلبان نتوانستند آن‌طور كه بايد و شايد اهداف اصلاح‌طلبانه خود را كه بيشتر در فصل سوم قانون اساسي گنجانده شده، اجرا و پياده كنند. با توجه به تجربيات گرانسنگي كه در طول اين سال‌ها به دست آورديم، به اين نتيجه رسيديم كه كانديدايي اصلاح‌طلب براي سال 1400 معرفي كنيم و تمام عيار اصلاح‌طلب وارد ميدان شويم. به همين مناسبت هم نهاد اجماع‌سازي را شكل داديم كه متشكل از 30 نفر از نمايندگان احزاب اصلاح‌طلب و 10 نفر شخصيت‌هاي برجسته اصلاح‌طلبي است و اين 40 و اندي نفر قرار است يك گزينه اصلاح‌طلب را به جامعه معرفي كنند و قطعا اگر به يك كانديداي اصلاح‌طلب برسيم جاي هيچ شك و شبهه‌اي باقي نمي‌ماند كه همه بر سر آن توافق كرده و انتخابات باشكوهي را رقم بزنيم.  اما به هر حال در فرآيند انتخابات بايد منتظر اتفاقات مختلف بود. اگر بيش از يك نفر از اصلاح‌طلبان مورد تاييد شوراي نگهبان قرار گرفت، نهاد اجماع‌ساز گزينه اصلح را از ميان كانديداها انتخاب كرده و معرفي خواهد كرد. اگر يك گزينه اصلح از سد شوراي نگهبان هم عبور كند كه همگي بر سر آن اجماع مي‌كنند اما اين‌ موارد پيش‌بيني‌هاي امروز است. همانطور كه به خاطر داريم در سال 92 هم‌چنين شرايطي داشتيم.
كانديداي اصلي جريان اصلاحات، آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني بود اما با كمال تاسف شوراي نگهبان صلاحيت ايشان را احراز نكرد. كانديداي بعدي جريان اصلاح‌طلب هم محمدرضا عارف بود كه شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان به اين نتيجه رسيد كه اگر همزمان حسن روحاني با پيشينه اصولگرايي اما معتدل و همراه با اصلاح‌طلبان در كنار محمدرضا عارف بماند، اتفاق سال 1384 تكرار خواهد شد. به اين معنا كه باز هم كانديداي مورد نظر ما راي نمي‌آورد. بنابراين با وساطت آقاي خاتمي و مذاكره با آقاي عارف، اصلاح‌طلبان به اين نتيجه رسيدند كه عارف به نفع روحاني كنار برود تا راي اصلاح‌طلبان به راي روحاني به عنوان يك اصولگراي معتدل اضافه شود. مرور اين اتفاقات نشان مي‌دهد كه بايد منتظر شرايط بود. الان هم بايد منتظر شرايط بود. گرچه در حال حاضر اصلاح‌طلبان مي‌خواهند تمام توان خود را مصروف كانديداي اصلاح‌طلب كنند اما به اين معنا نيست كه احتمال ائتلاف را صفر بدانيم، چرا كه ممكن است در لحظات آخر نهاد اجماع‌ساز به تصميمي غير از اين تصميم برسد. بنابراين اين احتمال رد شده نيست و ممكن است مجددا اصلاح‌طلبان و نهاد اجماع‌ساز براي پيروزي در انتخابات به تصميم جديدي برسند و اجماع ديگري را پيش ببرند. نبايد فراموش كرد كه چندين مرحله تا انتخابات باقي مانده است. بايد ديد چه كساني ثبت‌نام مي‌كنند، چه كساني تاييد صلاحيت مي‌شوند و از همه مهم‌تر شرايط به چه صورت پيش خواهد رفت. همچنين اصلاح‌طلبان بايد براي حضور حداكثري مردم پاي صندوق‌هاي راي تلاش كنند. تجربه ديرينه نشان داده كه اگر مشاركت حداقلي داشته ‌باشيم اصولگرايان راي مي‌آورند اما شرط موفقيت اصلاح‌طلبان انتخابات حداكثري است كه ان‌شا‌ءالله با كمك همه تصميم‌سازان و تصميم‌گيران انتخاباتي شاهد حضور و مشاركت بالاي 60 درصد باشيم كه قطعا آثار مثبتي براي نظام و كشور خواهد داشت. در اين حال برخي رقباي ما براي به دست آوردن يك دستمال، قيصريه را به آتش مي‌كشند و حاضرند براي راي‌آوري كانديداي‌شان حتي انتخاباتي با مشاركت 30 درصدي را از سر بگذرانيم اما ما اصلاح‌طلبان به فكر مشاركت حداكثري هستيم كه مي‌تواند موجب ايجاد وحدت در كشور شود.