برای بهبود روابط هیچ‌وقت دیر نیست

گفت‌وگو با بهرام امیراحمدیان برای بهبود روابط هیچ‌وقت دیر نیست روح‌اله نخعی: وزیر خارجه ایران، سال جدید را با سفر به کشورهای منطقه شمال ایران آغاز کرد؛ به کشورهای آسیای میانه و کشورهایی که هم به‌لحاظ دوجانبه و هم به‌لحاظ منطقه‌ای، هم به‌لحاظ سیاسی و هم اقتصادی و تجاری مسائل و پتانسیل‌های متعددی با ایران دارند. برای بررسی این سفرها و چشم‌انداز روابط ایران با این کشورها، با بهرام امیراحمدیان، کارشناس مسائل روسیه و قفقاز، گفت‌وگویی داشتیم. امیراحمدیان این سفر را مثبت ارزیابی می‌کند و معتقد است بعد از چالش‌های سیاسی و بحران کرونا که مانع از تعاملات بود، استفاده از این فرصت اتفاق خوبی است. این کارشناس مسائل منطقه معتقد است باید واقعیت‌ها را در زمینه این روابط در نظر گرفت. امیراحمدیان همچنین می‌گوید در مسئله خزر، فضایی که در رسانه‌های عمومی ایران شکل گرفت، برخلاف واقعیت‌های جغرافیایی بود و این در پیگیری مسئله مشکل ایجاد کرده است.
  چه هدفی در این تور آسیای میانه دنبال می‌شد؟ آقای ظریف چند روز پیش هم سفرهایی به کشورهای شمال غرب ایران داشتند.
این سفرهای منطقه‌ای خیلی ارزشمند هستند. چند موضوع است که آقای ظریف را به این سفرها ترغیب کرده است. یکی اینکه با این کشورها روابط اقتصادی داریم که در چارچوب کمیسیون‌های مشترک همکاری‌های اقتصادی با این کشورها پی گرفته می‌شود. دیگر اینکه در شرایطی که کمترین روابط اقتصادی به‌ویژه بعد از بروز این پاندمیک کووید ۱۹ بروز کرده است، نیاز است که در روابط بازنگری شود و مشکلات و مسائل در نظر گرفته شود. ایران در شرایطی که دارد درباره برجام با کشورهای مختلف بحث می‌کند، طبیعی است که نیازمند این است که کشورهای همسایه و دوست را به سمت خود جلب کند و درباره زمینه‌هایی که می‌شود با آنها همکاری داشت، بحث کند. سفر به تاجیکستان زمانی بوده که کنفرانس «قلب آسیا» که در «دوشنبه» برگزار می‌شد، برای بازسازی و ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان و این نشستی بسیار مهم بوده است. با کشوری مثل ازبکستان که قوی‌ترین کشور آسیای مرکزی است، ما مدت‌هاست که همکاری‌های اقتصادی مناسبی داریم اما در زمینه‌های سیاسی نیاز به رایزنی‌هایی است که بشود از ظرفیت‌های ازبکستان برای همکاری در چارچوب سازمان‌های بین‌المللی استفاده کرد. اینکه آقای وزیر هم با وزیر خارجه و هم با رئیس‌جمهور ازبکستان دیدار داشتند، خیلی نکته مثبتی است. دیدار با آقای شوکت میرضیایف، رئیس‌جمهور ازبکستان، بازتاب خوبی هم آنجا داشته است و به‌ویژه در سایت‌های مربوط به خود رئیس‌جمهور ازبکستان خیلی به این دیدار اهمیت داده بودند. در قزاقستان هم با رئیس‌جمهور این کشور در آستانه دیدار داشته است. قزاقستان کشور قدرتمندی از لحاظ زیرساخت‌های اقتصادی است و در مسئله سوریه و مسئله هسته‌ای با ایران همکاری داشته است. این نشان می‌دهد کشورهایی که ایران در آسیای مرکزی با آنها روابط دارد، کشورهایی هستند که ما نیازمند بهبود و گسترش سطح روابط با آنها هستیم. پتانسیل‌های خوبی دارند ولی به جهت ساختار اقتصادی‌شان کمتر با ما در تبادلات اقتصادی هستند، به این سبب که خودشان مثل ما صادرکننده انرژی و نفت و گاز هستند و زمینه‌های همکاری کمی وجود دارد، ولی باید در این زمینه کار کرد، به‌ویژه در صدور خدمات مهندسی ایران به کشورهای آسیای مرکزی زمینه‌هایی هست که می‌شود از آنها استفاده کرد. همان‌طور‌که می‌توانستیم در بازسازی مناطق آزادشده قره‌باغ توسط جمهوری آذربایجان کار کنیم ولی به سبب مسائل سیاسی نتوانستیم زیاد فعال بشویم. اما این ظرفیت‌ها موجود است، به‌ویژه در شرایطی که بی‌کاری زیاد است و فعالیت‌ها داخل ایران کم است. سفر آقای ظریف را مثبت ارزیابی می‌کنم. به‌هرحال بعد از یک دوره رکود روابط سیاسی که به‌ویژه دیدار سران با هم امکان‌پذیر نبوده یا کم بوده است، به‌خاطر شرایط سیاسی، شرایط بهداشتی و مسائل دیگر، در این سفر این امکان فراهم شده است. ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیایی که ایران، قرقیزستان و قزاقستان و روسیه و ارمنستان و بلاروس اعضایش هستند هم فعال شده است که از آبان‌ماه سال ۹۸ به‌طور موقت به آن پیوسته است و الان وارد دومین سال این عضویت شده‌ایم. اتحادیه اقتصادی اوراسیا یک بازار مشترک تعریف کرده است که در آن کاهش تعرفه‌ها هست و آقای ظریف در رایزنی با قرقیزستان و قزاقستان درباره این مسائل هم بحث کرده است.
  نکته‌ای که به‌عنوان نوعی نقد نسبت به وزارت خارجه آقای ظریف و به‌طور‌کلی به دولت آقای روحانی مطرح بوده، این است که در این سال‌ها نوعی غفلت نسبت به کشورهای شمال ایران اتفاق افتاده بوده. فکر می‌کنید با توجه به اینکه در ماه‌ها و هفته‌های آخر دولت است، این سفرها کمی دیر نبود؟
سیاست خارجی کشورها اصولا با تغییر دولت تغییر پیدا نمی‌کند، چون در سطح بالاترین شکل می‌گیرد و دولت هم بخشی از آن است. در شورای عالی امنیت ملی با حضور نهادهای مختلف بحث می‌شود و وزارت خارجه مجری سیاست‌های خارجی است و خودش هم در قوه مجریه است. اینکه فکر کنیم فرصت کم است، پس تصمیماتی که گرفته می‌شود، مقطعی خواهد بود، درست نیست. برای بهبود روابط هر زمانی مناسب است و هیچ‌وقت دیر نیست. اگر تواقفی هم شده، بنا به ضرورت‌هایی بوده است. برای برقراری روابط لازم است دو طرف موافقت کنند. اگر ما علاقه‌مند باشیم دیدارهایی در سطح سران داشته باشیم و طرف‌های مقابل حاضر نباشند، ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. در شرایطی که کرونا بوده و تحت تحریم اقتصادی بوده‌ایم، شاید بعضی جاها اصلا امکان و شرایط نبوده است. حالا که فرصت پیش آمده پیگیری می‌کنیم. در سیاست خارجی هر زمان که فرصتی پیش بیاید به دنبالش می‌روند. در بحث کمیسیون‌های اقتصادی باید مصوبات قبلی را بررسی کرده و گزارش تهیه کنند روی کارهای انجام‌شده و نشده و دلایل آنها و خیلی مسائل پیچیده‌ای است. اینکه فکر کنیم به‌محض اینکه تصمیم بگیرد، برود و دیدار کند، عملی نیست. برای چه می‌خواهد برود؟ وقتی که می‌خواهد برود درباره چه می‌خواهد صحبت کند؟ هیئت همراهش باید چه ترکیبی داشته باشد و در طرف مقابل چه طرف‌هایی هستند؟ در روابط دوجانبه این مسائل خیلی پیچیده است. ظاهرش فقط یک نفر است به نام وزیر خارجه که می‌رود دیدار می‌کند، ولی پس‌زمینه‌اش مسائل بسیاری است که باید مطرح کنند. در شرایطی که در اتریش دارند، درباره برجام صحبت می‌کنند، اینکه وزیر خارجه ایران هم‌زمان می‌رود با این کشورها گفت‌وگو می‌کند، به نظر من اتفاق خوبی است و نشان می‌دهد دستگاه دیپلماسی فعال شده است. این را باید مثبت ارزیابی کنیم. این انتقادها که قبلا فرصت نبوده و انجام نداده‌ایم و الان دیر است و دولت در‌حال تغییر، این راهکار عملی برای تصمیم‌گیری نیست. بله ما می‌دانیم که به‌خاطر ساختار اقتصادی‌شان رابطه این کشورها با ما کم است، چون نمی‌توانند رابطه خیلی بیشتر از این داشته باشند، چون ترکیب ساختار صادرات و وارداتشان شبیه به ماست. تعاملاتی هم که صادراتی دارند، از همان طرف هم وارداتشان را تأمین می‌کنند. ازبکستان و ترکمنستان و قزاقستان به‌عنوان کشورهای تولیدکننده عمده نفت و گاز، به چین صادر می‌کنند و چین هم به آنها به‌جای پول نقد کالا صادر می‌کند. این انتظار که خیلی با اینها روابط درهم‌تنیده اقتصادی داشته باشیم، درست نیست. روابط ما با روسیه هم در این چند دهه از سه میلیارد دلار تجاوز نکرده است، به‌خاطر همین ساختار. مقصردانستن وزارت خارجه و دولت به‌عنوان کم‌کاری به نظر من بهانه‌گیری است. باید واقعیت‌ها را در محیط بین‌الملل و در همسایگی خودمان نگاه کنیم که چگونه است. اینکه برخی می‌گویند ایران در محلی است که ارتباط شرق آسیا با اروپا را برقرار می‌کند، مگر اینها از راه زمینی مبادله می‌کنند؟ مگر ممکن است مبادلاتی که ۸۵ درصد آن از طریق دریاست، بیایند از خاک ایران ببرند؟ چند کامیون بشود؟ با چقدر مصرف سوخت؟ با چقدر نیروی انسانی و استهلاک جاده‌ها؟ مسائل اقتصاد سیاسی تعیین می‌کند چه کشورهایی در چه سطحی در چه زمینه‌ای با‌هم همکاری داشته باشند.


  اتفاقا نگرانی دیگری که در سال‌های اخیر مطرح بوده است، به‌ویژه به‌خاطر ناامنی تحمیل‌شده به ایران با تکرار بحث تحریم‌ها این است که برخی دارند سعی می‌کنند برای ایران جایگزین پیدا کنند و مسیرهای تعاملات خودشان را طوری شکل دهند که ایران حضور کمتری داشته باشد... .
همان‌طورکه گفتم برای برقراری روابط با فعالیت‌های هر کشوری در کشور دیگر شرایط خاصی حاکم است. زیرساخت‌های حمل‌ونقل، جاده و ریل و کریدورهای هوایی و بنادر کار دولت است‌ ولی فعالیتی که در آن انجام می‌شود، دیگر کار دولت نیست و کار شرکت‌های خصوصی است. سهولت، امنیت، سرعت و منفعت چهار عامل مهم است در استفاده از کریدورها و راه‌های ترانزیتی. اینها فراهم نباشد بخش خصوصی آنجا فعالیت نمی‌کند. دولت چه کار می‌خواهد بکند؟ نمی‌تواند به زور وادار کند بیایند از خاکش استفاده کنند یا نکنند. وقتی کشوری تحریم اقتصادی است و نمی‌تواند در فرایندهای بانکی و بیمه شرکت کند، طبیعی است که جایگزین برایش انتخاب می‌کنند. وقتی قدرتی مثل آمریکا فشار می‌آورد، کشورها و شرکت‌ها منافع خودشان را در نظر می‌گیرند. برای خروج از این شرایط که تحریم می‌کنند و تحمیل هم به دنبالش است، باید این مسائل بیرونی را حل کنند. شرایطی هم هست که کشور می‌پذیرد که تحریم باشد ولی از ارزش‌های خودش کم نکند. اینها مسائلی است که در سطح بالاتر و در شورای عالی امنیت ملی تصمیمش گرفته می‌شود.
  بحث دیگری که همچنان پرونده‌اش باز مانده و به نتیجه هم نرسیده است، بحث خزر است. آیا در این زمینه کم‌کاری کرده‌ایم؟ آیا اصلا رسیدگی به آن شدنی است؟ چون برخی می‌گویند این مسئله تا حد زیادی لاینحل است و هزینه سیاسی بالایی دارد. سرنوشت این بحث چیست؟
مسئله خزر، مسئله پیچیده‌ای است. پنج کشور آنجا هستند با ویژگی‌های خاص خودشان. هر چهار کشور دیگر منابع انرژی در داخل خزر دارند، هم ترکمنستان هم قزاقستان هم روسیه و هم جمهوری آذربایجان. اقتصاد خودشان را بر مبنای همین منابعی که در دریای خزر هست شکل داده‌اند و نمی‌خواهند مسئله طوری شود که از منافعشان دست بردارند. ایران به‌خاطر شکل ساحلش سهم کمتری نسبت به دیگران دارد. ذهن ما ایرانی‌ها این است که نصف دریای خزر برای ماست، ولی از لحاظ حقوق بین‌المللی دریاها شکل ساحل است که تعیین می‌کند ما چقدر سهم می‌بریم از دریاها. اینکه صحبت می‌کنند و ۵۰ درصد را در ذهن همه برده‌اند، چنین چیزی شرایطی به وجود می‌آورد که نه ترکمنستان در شرق و نه جمهوری آذربایجان در غرب دسترسی‌ای به دریا نداشته باشند، درحالی‌که ساحل طولانی دارند، طولانی‌تر از ساحل ما. نگاه ما به این صورت دولت را هم در محذوریتی قرار می‌دهد که چگونه به مردم در‌این‌باره خبر بدهد. مسئله دریای خزر ادامه خواهد داشت، چون که این مسئله حقوقی و مسائل منابع چیزی نیست که خلق‌الساعه باشد و بشود فوری حلش کرد. ایران باید بنشیند با اینها صحبت کند. در خلیج فارس وقتی که آب‌های سرزمینی را بین ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس تقسیم می‌کردند، اصلا مطبوعات ورود نکردند و کارشناسان وزارت‌های خارجه نشستند و مسئله را با هم حل کردند؛ اما مسئله حقوقی دریای خزر را وارد فضای رسانه‌ای و عمومی کردند و این برای رسیدن به یک جمع‌بندی که مورد وثوق همه باشد مشکل به وجود آورد. بحث روی این مسئله به نظر من حالا ادامه خواهد داشت. ولی دارند کار می‌کنند و در چارچوب قوانین و حقوق بین‌الملل مسئله را دارند حل می‌کنند و نگرانی ندارد.