اهمیت به جریان انداختن بورس


کورش شرفشاهی

روزنامه نگار

مدتهاست اعداد و ارقام متفاوتی در مورد بنگاههای اقتصادی زیاندیده، ورشکسته، تعطیل شده، در آستانه تعطیلی، بحران زده و... اعلام می شود. از یک سو دستگاه قضا به نقش خود برای رفع بحران این صنایع اشاره می کند و از سوی دیگر دولتمردان منکر حجم بسیار زیاد بنگاه اقتصادی بحران زده می شوند، اما هیچ تفاوتی مشاهده نمی شود و در اصل ماجرا تغییری نمی کند، زیرا به اندازه کافی بنگاه اقتصادی تعطیل شده و کارگر بیکار شده وجود دارد. نکته مهم اینجاست که برخی محدودیتها برای بنگاههای اقتصادی اعمال شده که در نتیجه بسیاری از بنگاههای خُرد به مرز تعطیلی رسیده یا نیمهفعال هستند و بیش از آنکه بخواهیم برای این بنگاهها اشک بریزیم، باید ابتدا دلیل آن را بررسی و سپس چاره اندیشی کنیم. آنچه مشاهده می شود این است که منابع مالی کشور از بین رفته و نیروی انسانی بیکار این شرکتها افزایش یافته است. حال این سوال پیش میآید که سرنوشت این منابع مالی چه خواهد شد و این نیروی انسانی حداقل معیشت خود را چگونه تأمین خواهد کرد؟ آمارها نشان میدهد که چالش اول بنگاه اقتصادی البته در کشور ما، کمبود نقدینگی یا به عبارت دیگر کمبود سرمایه در گردش است که باید برای آنها چاره اندیشی کرد. راهکار تامین نقدینگی برای بنگاه اقتصادی، استفاده از تسهیلات بانکی است که نتیجه منفی داشته و به بنگاه داری بانکها منجر شده است، بانکهایی که بهره مالکانه می گیرند تا کارخانه را مال خود کنند.

بحث دیگر استفاده از ظرفیت بورس است. با توجه به شرایطی که بر اقتصاد کشور حاکم است، شاید فعالیت در بازارهای مالی اولین گزینهای باشد که به ذهن هر کارفرمایی خطور می کند، زیرا بورس فقط سود تولید را می دهد و بهره مالکانه از سر تولید برداشته می شود، همچنین فعالیت در بورس اولین گزینه برای نیروی انسانی است که در نتیجه تعطیلی بنگاه اقتصادی بیکار شده است.

از سوی دیگر در شرکتهای تولیدی راکد، منابع مالی وجود دارد که بدون استفاده مانده و در صورت فعال کردن آن، می توان به آینده اقتصاد کشور امیدوار بود. البته این منابع مالی راکد بدلیل ناتوانی در فعال کردن بنگاه اقتصادی راکد شده که شاید بتوان به بازارهای موازی تزریق کرد. به عنوان مثال ازجمله بازارهای موازی که می تواند بستر این منابع مالی باشد، بازار مسکن به عنوان یک بازار سالم برای اقتصاد کشور است. هر چند بازارهای دیگری همچون دلار و سکه نیز وجود دارد، اما بحث بر سر بازارهایی است که اقتصاد را متحول می کند نه بازارهایی که اقتصاد را زمینگیر می کند. متاسفانه بازارهای سالم همچون مسکن نیز دچار بحران می شوند و احتمال رکود می رود.

بحث دیگر اینکه بازارهایی همچون مسکن دیربازده و دیرنقدشونده است، بنابراین برای کسانی که بدنبال بازارهای آنی هستند، بازارهای مالی داخلی و خارجی همچون بورس میتواند جایگزین مناسبی باشد. نتیجه آنکه بهتر است بورس به صورت هدفمند به سوی حمایت از بنگاههای اقتصادی حرکت کند و بنگاههای اقتصادی که بدنبال نقدینگی هستند، بهتر است از ظرفیت بورس استفاده کنند.