نقد سياست واكسن كوويد - 19

مقابله با ويروس كرونا ابعاد گوناگوني داشت ولي يك بخش مهم اين مقابله، سياست نسبت به واكسيناسيون بود. سياستي كه شامل تهيه و تزريق براساس ضوابط و برنامه مشخص است. تهيه واكسن نيز شامل سياست وارداتي و توليد داخل است. از ابتدا مقرر شد كه توليد واكسن كوويد-19 در داخل كشور انجام شود. اين سياست به عللي قابل دفاع و درست است. در درجه اول وضعيت روابط ايران با جهان خارج است كه حداقل در كوتاه‌مدت يا حتي ميان‌مدت تصور نمي‌رود كه در مدار قابل اعتمادي قرار گيرد. به علاوه دسترسي به واكسن نشان داد حتي كشورهايي كه در يك اتحاديه نزديك به يكديگر هستند در تهيه واكسن و كوشش براي انحصار آن به خودشان نيز رحم نمي‌كنند چه رسد به اينكه بخواهند به كشورهاي ديگر بدهند. دليل دوم نيز سابقه صد ساله ايران در اين صنعت است كه امكان و زيرساخت مناسب را براي انجام اين سياست توليد داخلي فراهم مي‌كند.  اين سياست قابل دفاع بود ولي ناكافي هم بود چون زمان در مساله دستيابي به واكسن اهميت داشت. ايران از دو جهت ضعيف بود. اول اينكه يك فاصله حدودا ۹ ماهه با آغاز به كار كشورهاي اصلي براي توليد واكسن داشت. دوم اينكه ظرفيت توليد آن براي چنين طرحي ناكافي بود. در واقع ايران براي آنكه بخواهد همه مردم را طي يك سال واكسيناسيون كند بايد ۱۷۰ ميليون دوز واكسن توليد مي‌كرد كه حدود ۱۵ ميليون در ماه مي‌شد، در حالي كه ظرفيت آن بسيار كمتر از اين رقم بود و ايجاد ظرفيت جديد نيز زمانبر است. به همين علت در بهترين حالت و اگر همه امور به خوبي پيش برود حداقل ۶ ماه از كشورهاي ديگر عقب‌تريم به علاوه پس از اين مدت نيز معلوم نيست با سرعت آنان بتوانيم همه را واكسينه كنيم.  به ‌جز اين دو مشكل اصلي، نقدهاي ديگري نيز به سياست مزبور وارد است. از جمله اينكه در شرايط فعلي ظاهرا ۸ واكسن در قالب‌هاي گوناگون در حال گذراندن مراحل آزمايشي خود هستند. 
توليد واكسن بسيار پرهزينه است و با وضع موجود كشور معقول نيست كه 8 طرح همزمان اجرا شوند. اگر به هر شكلي اين تعداد محدود مي‌شد احتمالا سرعت رسيدن به مرحله توليد نهايي و تزريق نيز افزايش پيدا مي‌كرد.  ايراد ديگر، نمايشي و سياسي كردن توليد واكسن بود. اين كار به زيان اعتبار واكسن داخلي بود. توليد دارو و به‌ طور مشخص واكسن بايد خارج از چارچوب‌هاي نمايشي و سياسي انجام شده و پيش برود. متاسفانه در ايران ظرفيت نمايشي شدن امور بيش از ظرفيت‌هاي علمي است و يكي از عللي كه نخبگان علمي نيز از ورود آشكار به اين موارد پرهيز مي‌كنند همين رفتار است. به جاي ورود كارشناسان مورد اعتماد و خبررساني بي‌طرفانه، مقامات سياسي و مديريتي وارد معركه شدند. با اين ملاحظات بايد سياست واكسن براساس واردات در كنار توليد در دستور كار قرار مي‌گرفت كه گرفته بود ولي در عمل پشت گوش انداختند و به نحو مناسب انجام نشد. قدري از مشكلات مربوط به شرايط تحريمي است ولي همه ماجرا اين نيست. مهم‌ترين ايراد اين است كه دست‌اندركاران سياست بهداشتي و درماني به عللي خواهان حمايت از يك توليدكننده داخلي بودند و هستند. شايد گمان مي‌كردند كه واكسن آنها زودتر به ثمر برسد ولي نه تنها در زمان مورد نظر به توليد نرسيده و فاز ۳ را تمام نكرده بلكه ظرفيت آن نيز محدود است. با ظرفيت حداكثر ۲ ميليون در ماه نمي‌توان انتظارات موجود را برآورده كرد بنابراين بايد شرايط را براي واردات فراهم مي‌كردند. 
بزرگ‌ترين اشتباه در اين مرحله رخ داد. حمله عجيب و مشهور وزير بهداشت كه براي توجيه علت رد پذيرش انجام مرحله سوم واكسن چين در ايران گفت كه«نمي‌گذارم ملت ايران موش آزمايشگاهي بيگانگان شوند.» اين جمله نادرست و ضد علمي و خلاف سياست مفيد بود. معناي مخالفش چيست؟ آيا مردم ايران را بايد موش آزمايشگاهي خودمان كنيم؟ مگر كسي گفته بود كه چشم بسته اجازه انجام مرحله سوم را بدهيد؟ آيا دولت تركيه و امارات متحده كه اجراي اين مرحله را پذيرفتند، مردم خود را موش آزمايشگاهي بيگانگان كردند؟! اين حرف درصدد ايجاد بازار براي واكسن داخلي بود كه قرار بود در ابتداي بهار به نتيجه برسد و نرسيد! اين نگاه زيان‌بار بود. همان زمان هم بنده نوشتم كه اين كار نادرست است و بايد آزمايش مرحله سوم واكسن چيني را مي‌پذيرفتيم و به آزاي آن ميليون‌ها دوز واكسن را در اولويت مي‌خريديم تا بعدا به واكسن‌هاي توليد داخل برسيم. در مجموع نمره تهيه و تزريق واكسن بسيار كمتر از نمره قبولي در مديريت كروناست.