این اسکوچیچ کم است

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   آنچه دراگان اسکوچیچ برای موفقیت در مسیر جام جهانی تصویر می‌کند، کم است، تصویر کاملی نیست، زوایای جذاب ندارد. او کم می‌گوید، به این معنا که تصویری از ایده و مسیر و موفقیت نمی‌سازد. این تصویر برای پروژه صعود به جام جهانی باید غنی‌تر باشد، حتی در حرف باید قوی و  غنی باشد. دراگان اسکوچیچ شبیه یک مربی است که امیدوار است، که می‌خواهد موفق باشد اما انگار کوتاه‌آمده و کم‌ایده است و این برای تیم ملی خبر خوشی نیست. مصاحبه‌های او از ایده‌های او خبر نمی‌دهند. مهم‌ترین حرف اسکوچیچ در آخرین مصاحبه‌اش وامی است از یک مربی دیگر: من دوست دارم که نقد شوم و کسانی ایده و نظر بدهند.  بعد از بازی با بوسنی مربی سابق یوگسلاوی و مربی سابق ژاپن با من ۴۵ دقیقه صحبت کردند. به من گفتند که یک توصیه به تو می‌کنیم. وقتی سرمربی تیم ملی هستی هیچ وقت نمی‌توانی همه را راضی کنی و باید راه خودت را بروی. من هم سعی کردم به توصیه‌شان عمل کنم. اما نمی‌دانیم اسکوچیچ به این توصیه چقدر عمل کرده است. فارغ از این، نکته مهم‌تری مطرح است؛ اینکه برای رفتن به راه خود، باید راه را شناخت، برایش ایده‌هایی داشت و ایده‌ها نیز باید از دل فلسفه‌ای روشن و مطمئن بیرون آمده باشند. مربیانی داشته‌ایم که راه خودشان را رفته‌اند و آن راه پیدا بود که از دل چه فلسفه‌ای انتخاب می‌شد. اسکوچیچ هنوز تصویر یک مربی را که می‌خواهد راه خود را در تیم ملی برود، درباره خود نساخته است. او اولین و آخرین بار که در فوتبال ایران راهی را رفت که انتخابش کرده بود و پشتش ایده و فکر بود و حاصلش اثرگذاری بود، تجربه‌ای است که در ملوان از او به یاد داریم. یک مربی با این کارنامه نمی‌تواند ادعای رفتن به راه خود را محکم به زبان بیاورد و به همین دلیل ایده و ادعای او برای تیم ملی کم است. به اسکوچیچ امیدواریم چون او می‌تواند در کار اثرگذارتر از کلام باشد. اما منتقدان اسکوچیچ حق دارند این را باور نکنند. اسکوچیچ در مصاحبه‌هایش تیم ملی را تهییج نمی‌کند. مصاحبه‌هایش هنوز جملاتی محکم درباره ساختن یک تیم موفق را ندارند.  این البته دلایل گوناگونی هم دارد. او هنوز به اندازه کافی با تیمش زندگی نکرده است و مهم‌تر اینکه هنوز در یک جایگاه جذاب و مهم در مربیگری نیز زندگی نکرده است. همه این حرف‌ها اما به معنای قدم به عقب برداشتن یا ذره‌ای ناامیدی در راه صعود نیست. مسأله این است که اسکوچیچ باید در فاصله نزدیک به بازی‌های سرنوشت‌ساز تیم ملی در راه جام جهانی، در مصاحبه‌هایش نیز مربی بهتری باشد. یک مربی که این عبارت را محکم‌تر بگوید: «بازی‌ها هر جایی که برگزار شود، آنها راهی جز مواجهه با ما ندارند.» بازی‌های لیگ قهرمانان آسیا اسکوچیچ را امیدوار کرده است. تشخیص او لابد با درخشش چند بازیکن در لیگ قهرمانان آسیا - مثالش مهدی قایدی- این است که می‌تواند تیم شادابی بسازد. پیش‌تر چراغ را در اروپا مهدی طارمی و دیگران روشن کرده‌اند. اما اسکوچیچ باید ایده‌هایش را در بازی گرفتن از ستاره‌هایش تمرین کند. چیزی به بازی‌ها نمانده است و اسکوچیچ باید با رویاها و واقعیت‌ها تصویر موفقیت را بسازد.