حمله پايداري به قاليباف

محمدباقر قاليباف اگرچه رياست يك قوه را به ‌عهده دارد اما هنوز پرونده قوه مجريه در نگاه طرفدارانش بسته نشده و همه تلاش خود را مي‌كنند كه زمينه را براي حضور او مهيا كنند. اخباري كه اخيرا درباره اراده او براي كانديداتوري منتشر شده نيز مويد اين مدعاست. مسير او براي رسيدن به «پاستور»  اما چندان هموار به نظر نمي‌رسد و ناهمواري‌هاي بي‌شماري دارد. رويكرد اصلاح‌طلبان و ايرادهايي كه به ‌واسطه سال‌هاي حضور و مديريتش در شهرداري تهران عليه او وارد مي‌دانند فقط يك مورد از اين موانع است. بخشي از مشكل او اما درون جبهه اصولگرايي است. برخي طيف‌ها در اين جريان سياسي نگرش‌هاي متفاوتي دارند كه عمدتا با قاليباف و همفكرانش همسو نيست و بيش از همه شايد اين جبهه پايداري است كه ‌با او مساله دارد. دعواهاي اين دو طيف اصولگرا تازگي ندارد اما اكنون و در آستانه انتخاباتي كه براي قاليباف اهميت خاص دارد بيش از هميشه در مركز توجه است.  ماجراي اخير درباره دستكاري جداول بودجه در واقع تازه‌ترين نمود بيروني اين اختلافات است. ماجرايي كه نشان مي‌دهد جدال قدرت بين تندروترين طيف اصولگرا و رييس فعلي به اين سادگي‌ها پايان نمي‌يابد. درست است كه رقابت‌هاي انتخاباتي 98 پايان يافته و هر دو طيف نيروهاي خود را به «بهارستان» رسانده‌اند اما اختلاف‌نظرها و زاويه در ديدگاه بين آنان چنان است كه هر بار به يك بهانه‌اي بروز داده مي‌شود. اكنون هم كه فرصت چنداني تا انتخابات نمانده و هركدام از اين دو طيف سياسي مايل است منافع بيشتري از آن خود كند يك بار ديگر شاهد بالا گرفتن دعوا هستيم. البته برخي معتقدند كه اين رويارويي با دومين اجلاس يازدهمين دوره مجلس نيز بي‌ارتباط نيست.  پايداري كه رفته‌رفته و طي عمر سياسي خود تندتر و راديكال‌تر شده  بارها عليه قاليباف شمشير كشيده اما اكنون انگار عزم خود را جزم كرده تا با تخريب و هجمه به رييس مجلس هم روياي رسيدن او به «پاستور» را به باد دهد و هم شانسي براي استمرار حضورش در جايگاه هيات رييسه مجلس باقي نگذارد! همين است كه مساله بودجه را- كه تقريبا در همه ادوار گذشته پارلمان مطرح بوده- بهانه كرده و با مخاطب قرار دادن قاليباف توضيح مي‌خواهند. اينكه نامه خضريان و چندين نماينده ديگر به قاليباف در اين باره به كجا مي‌رسد و چه نتيجه‌اي دارد، بحث ديگري است اما آنچه از اين ماجراها به ذهن متبادر مي‌شود، آن است كه پايداري روزبه‌روز از قاليباف دور مي‌شود كه نتيجه آن را اولا در انتخابات رياست‌جمهوري پيش‌رو كه گويا هم قاليباف كه احتمال نامزدي‌‌اش وجود دارد و هم سعيد جليلي كه به ظن پايداري گزينه اصلح است، نمود پيدا خواهد كرد ثانيا در جريان رقابت‌هايي كه به زودي براي تكيه زدن بر كرسي رياست پارلمان شكل مي‌گيرد، بروز و ظهور خواهد يافت.  طيف پايداري كه به تندروي در جريان سياسي اصولگرا شهره است اين روزها بيش از هر زمان ديگر با قاليباف و يارانش اصطكاك دارد به نحوي كه فاصله بين اين دو خرده ‌جريان سياسي مشهود است و از اين پس به سادگي قابل پنهان كردن نيست.  نتيجه اين فاصله‌گيري اما بعدتر يعني مشخصا پس از دو انتخابات رياست‌جمهوري و هيات رييسه مجلس است كه معلوم مي‌شود جدال قاليباف و پايداري به نفع كدام‌يك بوده و در صورت تداوم رويه موجود،كدام‌يك بيشتر صدمه مي‌بيند.  پاسخ به اين پرسش نيز البته با در نظر داشتن مواضع معمول پايداري كه بازي ‌برهم‌زني وصف شايسته‌اي براي آن است، مي‌توان گفت كه اين گروه اصولگرا بلد است، چگونه و چطور منافع خود را تامين كند لذا اين قاليباف است كه بايد فاصله خود را با پايداري تنظيم كند. تاكنون با وجود حمله افرادي چون خضريان كه از جوانان پايداري محسوب مي‌شود، قاليباف واكنشي نشان نداده اما به نظر مي‌رسد فاصله رييس مجلس با بخشي از پايداري بيشتر از يك سال گذشته خواهد شد.