روزنامه ایران
1400/02/09
پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه شاعران
گروه فرهنگی / مقام معظم رهبری در پیامی به برنامه «دیدار ماه» که به منظور بزرگداشت هر ساله دیدار شعرا با ایشان برگزار میشود، از دلتنگی خود برای این دیدار سخن گفتند. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، رمضان هر سال شعرای انقلاب اسلامی سعادت دیدار با مقام معظم رهبری را داشتند که متأسفانه امسال بهدلیل شیوع ویروس کرونا امکان برپایی این نشست وجود ندارد. حوزه هنری انقلاب اسلامی بهمنظور بزرگداشت این مناسبت که به تعبیری سال تحویل شعر فارسی بود، برنامهای تلویزیونی زنده ترتیب داد تا جمع محدودی از شاعران در قالب «دیدار ماه» به یاد دیدارهای هر ساله با رهبری شعرخوانی کنند. حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) نیز که دیدار با شعرا از جذابترین نشستهای سالیانه ایشان است، در پیامی به این برنامه دلتنگی خود را از عدم برپایی آن اعلام کردند.متن این پیام به شرح زیر است: «بسم الله الرحمن الرحیم، به جناب آقای قمی بگوئید: فروکاستن جلسه شیرین و با صفای همیشگی به یک دیدار دورادور تصویری، دل مشتاق را که آرام نمیکند، هیچ؛ کام انسان را هم به نحوی تلخ میکند. تقدیر الهی فعلاً این است که حقیر از آن دیدار شوقانگیز محروم باشم. میتوان با نگاه شاعرانه این جور حوادث را ناز دستگاه حکمت الهی شمرد و بر احساس نیاز و اظهار نیاز افزود، یا به قول صائب: «نسازد لنترانی- چون کلیم – از طور مأیوسم/ نمکپرورده عشقم، زبان ناز میدانم.» چند نفر از شاعران عزیز هم در نامه به این حقیر، اظهار لطف فراوان کرده و همان درخواست را مطرح کردهاند. سلام و تشکر مرا به آنها برسانید و همین پاسخ را بدهید.»
یادآور میشود، «دیدار ماه»، برنامه دیدار شعرا با رهبر معظم انقلاب بهدلیل محدودیتهای بهداشتی سهشنبه شب ۷ اردیبهشتماه در حوزه هنری و در قالب برنامه تلویزیونی از ساعت ۲۳:۳۰ از شبکه دوم سیما به صورت مستقیم پخش شد. این محفل شعرخوانی با اجرای سعید بیابانکی و با حضور شاعرانی چون: مرتضی امیری اسفندقه، حاج علی انسانی، عباس براتیپور، هادی سعیدی کیاسری، مرتضی حیدری آلکثیر، احمد شهریار، امید مهدینژاد، میلاد عرفانپور، اسما سوری، نصیبا مرادی، عطیه سادات حجتی، سعید تاج محمدی، محمد رسولی، محمدحسن جمشیدی و میلاد حسنی برگزار شد. در ادامه شعرهای خوانده شده در این نشست آورده می شود.
عباس براتیپور، از پیشکسوتان شعر فارسی آغازگر شعرخوانی در این نشست بود:
ای استوانه شرف و عزت وقار/ وی دانش و فضیلت و تقوی تو را مدار
تو افتخار میهن و فخری تو را سزاست/ بر همت بلند تو ما راست افتخار
نور خدا به قلب شریف تو تافته است/ انوار حق ز چهره پاک تو آشکار
روشن به نور علم و خرد دیدگان تو/ ژرفای ذهن و ذوق تو عاری ز هر غبار
عزم گره گشای تو حلال مشکلات/ اندیشه سترک تو چون کوه استوار
دنیا به علم و حلم تو آورده سر فرود/ تا دیدگان خصم شود کور و مرگبار
ایران محیط دانش و علمی ستودنیست/ نابود گردد آنکه کند علم را شکار
در راه علم و دین و شرف گر شدی شهید/ نامت بلند باد به ارکان روزگار
خون شریف تو نشود محو و پایمال/ از دشمنان تو بدرآرد خدا دمار
پایان راه نیست اگر رفتی از میان/ هستند رهروان تو در راه اقتدار
بر روح تابناک تو هر لحظه صد درود/ نفرین به ذات خصم زبونت هزاربار
سعید تاج محمدی شعر خود را به مدافعان سلامت هدیه کرد:
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
بر تنم رخت سپیدی چون لباس رزم مانده
خاکریز اینجاست، جان بر کف به میدان ایستادم
خوردهام سوگند باید مرهم هر درد باشم
قول دادم، پای سوگندم به قرآن ایستادم
پای تخت هر مریضی پای سجاده ست گویا
در نماز عشق با چشمان گریان ایستادم
اشکهایم را نبیند هیچ کس، باید بخندم
من که دور از خانه، دلتنگ عزیزان ایستادم
از پرستار بزرگ کربلا یاری گرفتم
با صبوری گرچه غمگین و پریشان ایستادم
٭ ٭ ٭
جمع ما بوی شهادت میدهد این روز و شبها
بین همکاران خود بین شهیدان ایستادم
سرفه خشک و گلوی خشک و تب… لرزید پایم
زیر لب گفتم سلام ای شاه عطشان! ایستادم
ایستادم در دل موج بلا... دنیا بداند
تا زنم بر دفتر غم مهر پایان ایستادم
شاخه سبز دعا، رخت سپید و دیده خون
من به پای خانه خود، پای ایران ایستادم
میلاد حسنی شعری به شوق میلاد امام جواد خواند:
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی*
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم
من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی
مرا خیال نمازت شبی کشید به رؤیا
عجب رکوع و سجودی عجب قعود و قیامی
چه اشتراک قشنگیست بین طوس و مزارت
که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی
نوشتهاند به باب الرضا تمامیِ جودی
نوشتهاند به باب المراد جود تمامی
شبی ز بخت بلندم به خانه تو رسیدم
چه سفره دار کریمی چه سفرهای چه طعامی
سؤال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت
نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی
عجب فراز عجیبی عجب غروب غریبی
پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لب بامی!
تنت میان خرابه، دلت کجاست بمیرم
کنار حضرت سجاد در خرابه شامی
همچنین حاج علی انسانی شعری در وجه امام حسن(ع) خواند:
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر
از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر
شبنم ز پاکی تو، به گلبرگها نوشت
گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر
باران کرَم نمود و ترنّمکنان سرود
کز هرچه ابر، دست تو گوهر نثارتر…
شهر مدینه با فقرا جمله واقفاند
آن شهر کس نداشت ز تو سفرهدارتر
ایّوب دید صبر تو، بیصبر گشت و گفت
چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر
نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی
ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر
بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک
آیینهای نبود ز تو بیغبارتر
باشد یکی، قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر…
امید مهدینژاد از شعرای طنزپرداز شعر طنزی را ارائه کرد:
و زیرکان که زیاد است عقل اندکشان
به هرچه دست رساندند، شد مبارکشان
نشسته قرقی اقبالشان به کتف و به کول
سوار باد بلند است بادبادکشان
به یک اشاره شان باد راه میافتد
درخت بار میآرد بهمحض چشمکشان
حسابشان نه همین احتساب معمولیست
قریب دَه من و اندیست نیم چارکشان
برای آنکه بفهمند موقعیت را
به جنبش است شب و روز جفتشاخکشان
چنان مراقب پیش و پسند، کز بالا
کلوخ نیز ببارد، نمیگزد ککشان
چه چیزها که ندادند بهر علم مفید
چه پولها که نکردند خرج مدرکشان
مرام شیره کشیدن ز خلق مذهبشان
طریق پول فزودن به پول مسلکشان
امین مال منند و شریک کار شما
خزانهداری کل وامدار قلکشان
چه داد و قال و چه نجوا، مکن، نمیشنوند
زبان بگیر، خراب است سیم سمعکشان
دعا کنیم افق دیدشان نگردد تار
دعا کنیم نگیرد بخار عینکشان
برای آنکه قویتر شوند بیش از پیش
دعای خیر ضعیفان نثار یَکیَکشان
اسما سوری از بانوان شاعر کشور نیز در این نشست به شعر خوانی پرداختند:
از خطای عشقبازان درگذشتن سخت نیست
فکر کن من عاشقم، بگذر گذشتن سخت نیست
سرگذشت ما به جز سطری در این دفتر نبود
پای عهد دوستی از سرگذشتن سخت نیست
ناخدا وقتی که از طوفان رهایی یافت گفت:
«لحظههای آخر از گوهر گذشتن سخت نیست»
دلخوشیهای جهان باشد برای اهل آن
خون دل چون هست از ساغر گذشتن سخت نیست
کولهبار آرزوها مبر با خویشتن
بگذر آسانتر که آسانتر گذشتن سخت نیست
میلاد عرفانپور مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری نیز در این برنامه چند رباعی خواند که یکی از آنها چنین است:
از خلق تو را دست به دامانم و بس
با مذهب چشم تو مسلمانم و بس
هرگاه مرا به گفتوگو میخوانی
چون طفل، زبان گریه میدانم و بس
عطیه سادات حجتی یکی دیگر از بانوان شاعر در این نشست ضمن عرض سلام محضر مقام معظم رهبری به شعرخوانی پرداخت:
به دستم شاخه گل میدهی یا خار ای دنیا
نقاب دوستی از صورتت بردار ای دنیا
کسی دیگر سراغ از عشق و شیدایی نمیگیرد
چه آوردی به روز دلبر و دلدار ای دنیا
گرفتی دست ظالم را هزاران بار و با اجبار
گرفتی بارها از بیگناه اقرار ای دنیا
در این بیهودگی هر روز گرد خویش میگردی
چه سودی میبردی از این همه تکرار ای دنیا
چرا انکار؟! من عمری تو را میخواستم اما
نمیخواهم تو را دیگر، چرا اصرار ای دنیا
معصومه (نصیبا) مرادی احمر نیز از بانوان شاعر کشور در برنامه به یادماندنی «دیدار ماه» شعر خوانی کرد:
حریم من، نمیدانم چرا از خاطرات تلخ خرسندم
که بین کوهی از دلواپسی ها باز میخندم
نمی دانم صبورم کرده زخم از دوستان خوردن!
و شاید تکه سنگی از تبار بغض الوندم
پر از تنهاییام، میترسم از حس صمیمیت
تمام فعلهای مفردم را جمع میبندم
اگر چه راه و رسم دلبری را هم نمیدانم
همیشه متهم بودم که لبخند است ترفندم
گناهم کم نیاوردن علی رغم شکستنهاست
شبیه رویش هر باره در پایان اسفندم
کسی را در حریم امن «من» با «من» نمیخواهم
فقط محتاج آغوش پر از مهر خداوندم
محمد رسولی هم در این نشست غزلی به شهید سید مرتضی آوینی تقدیم کرد:
چگونه توان گفت شعری برایت
که در آن بگنجد صدایت، صدایت…
صدایی از اعماق مرموز فطرت
صدایی به رنگ چراغ هدایت
چنان در سرت بود شوق رهیدن
که مین نیز انداخت خود را به پایت
فراوان سفر کردهام کربلا را
ولی تشنهام، تشنهی کربلایت
همان کربلایی که در فتح خونت
زده خیمه در منزل بی نهایت
شهادت شد آغاز تو بعد پایان
همان انتهایی که شد ابتدایت
تو را قاب تصویر امروز کم داشت
نشاندند سیمرغها را به جایت
تو را «راوی فتح» خواندند اما
صدای تو کرده است فتح روایت
محمد حسن جمشیدی از شاعران جوان کشور نیز در ادامه این برنامه شعر خوانی کرد:
صبوری نیز راه گریه را بر من نمیگیرد
کسی راه مسافر را دم رفتن نمیگیرد
مرا آن گونه میخواهی که می خواهی، چه میخواهی؟
غباری را که توفان نیز بر دامن نمیگیرد؟
تو در هر جامهای باشی به هر تقدیر زیبایی
کسی که اهل دل باشد سراغ تن نمیگیرد
من از ترس جدایی حرفهایم را نخواهم خورد
صدای کوه زیر بارش بهمن نمیگیرد
امان از دل که میگوید بزن بر طبل رسوایی!
ولی دیوانگیهای مرا گردن نمیگیرد
مرا چون دیگران دلخوش به تنهایی مکن ای عشق!
که تنهایی در این دنیا تو را از من نمیگیرد
مرتضی حیدری آلکثیر هم از دیگر شاعران حاضر در این نشست شعری با عنوان «قصیده واره ایران من » به شعرخوانی پرداخت:
باز آن بهار زنده به سرو جوان خویش
افتاده چون شکوفه به جان خزان خویش
هم برگ و بار داده به دستان مردمش
هم سایه داده است به نامردمان خویش
چل سال آزگار تبر خورد و ایستاد
آری نکرد تکیه بجز بر توان خویش
این پهلوان رد شده از هفت خوان حصار
خون خورده است خون دل از استکان خویش
چون آسیاب گشته به دستان مردمش
آخر چگونه بگذرد از خیر نان خویش
مرزی که نقل هر شب اخبار غرب و شرق
خاکی که منعکس شده بر آسمان خویش
گاهی اگر چه در پی تدبیر عدهای
فرمان ایست داده به چرخ زمان خویش
وا مانده چشم پنجرههایش به سوی نور
امید داده است به ناباوران خویش
هم از کمان کهنه خود تیر خورده است
هم از کمین حرملههای زمان خویش
مرتضی امیری اسفندقه نیز که سال گذشته مجری برنامه «دیدار ماه» بود، شعری را تقدیم کرد. همچنین دیدار ماه امسال با حضور و شعرخوانی یک شاعر اهل پاکستان به نام احمد شهریار همراه بود. در پایان نیز، هادی سعیدی کیاسری سه شعر به عنوان حسن ختام این نشست خواند. دیدار ماه امسال با غیبت برخی از شاعران دعوت شده به دلیل کسالت و بیماری کرونا همراه بود. یوسفعلی میرشکاک یکی از غایبین بود. میرشکاک که به این نشست دعوت بود، به دلیل ابتلا به بیماری کرونا حضور نداشت. البته سعید بیابانکی از بهبودی نسبی ایشان خبر داد. به همین منظور از شعرخوانیهای سالهای پیش این شاعر پیشکسوت در حضور مقام معظم رهبری پخش شد.
سایر اخبار این روزنامه
پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه شاعران
قربانت شوم...
«میدان» و «دیپلماسی» مقابل هم نیستند
امضای 6 سند همکاری ایران و ترکیه
جزئیات نحوه واکسیناسیون سالمندان
مدیریت شهری در مقابله با کرونا تنها بود
بازگشت جو مثبت به بازار سهام
سرخابیها به دنبال اولی تراکتور در پی دومی
صنعت «آی تی» جهان 4 تریلیون دلاری می شود
هوای خوزستان در شرایط «بسیار ناسالم»
انتخابات 1400، دولت میانجی و سیاستگذاری میاندارانه
تلاش برای زمینگیر کردن تنشزدایی
نظارت شوراها بر مدیریت شهری