پشت پرده تغییر لحن بن سلمان

پس از آغاز دور جدید مذاکرات برجامی ایران با ۱+۴ در وین، شاید بتوان مهم‌ترین رویداد سیاسی غرب آسیا را آغاز گفت وگوها بین ریاض و تهران در بغداد دانست.همزمان بن سلمان، ولیعهد سعودی که مدعی بود جنگ را به داخل ایران خواهد کشاند، در یک مصاحبه تفصیلی با شبکه العربیه با تغییر لحنی تامل برانگیز گفت:« ایران همسایه ماست، همه تلاش ما این است که روابط در سطح خوب و بالایی با ایران داشته باشیم؛ آرزو داریم که مشکلات حل و روابط مان با ایران خوب و مثبت شود.» ایران در پنج سال گذشته بارها برای احیای روابط با عربستان اعلام آمادگی کرد، اما ریاض بر طبل تداوم تنش با ایران کوبید.اکنون با گذشت پنج سال وهمزمان با مذاکرات وین،براساس گزارش ها  ریاض و تهران در منطقه سبز بغداد برای احیای روابط سلسله گفت وگو های خود را آغاز کرده اند و بن سلمان نیز در چرخشی آشکار از دوستی با ایران سخن می گوید.البته همزمانی مذاکرات تهران- ریاض  با مذاکرات وین هرچند ارتباط مستقیمی ندارد اما بی‌ارتباط هم نیست. از آن جایی که  حصول نتیجه  در وین در توازن‌های منطقه‌ای موثر است، عربستان سعی دارد از این وادی عقب نماند،اما جدای از این مسئله این سوال مهم مطرح می‌شود که با گذشت پنج سال از قطع روابط، چرا ریاض اکنون به مذاکرات مستقیم و کاهش تنش با تهران روی آورده است؟ کدام عوامل بن سلمان را که روزگاری می خواست جنگ را به داخل ایران بکشاند ، به پذیرش واقعیت ها و دراز کردن دست دوستی به سمت تهران سوق داده است ؟به نظر می‌رسد، نخستین دلیل در این خصوص را باید در سطح ساختار نظام بین‌الملل دانست. دولت سعودی پیش از این در سایه حضور ترامپ در کاخ سفید، قدرت مانور بیشتری در منطقه غرب آسیا داشت. این قدرت مانور سبب اشتباهات متعددی در سیاست خارجی عربستان شد که از جمله می‌توان به قطع روابط با ایران و قطر و جنگ علیه یمن اشاره کرد.در واقع، این سیاست‌های سعودی به حضور ترامپ در رأس قدرت آمریکا وابستگی داشت و با شکست او در انتخابات ریاست جمهوری و تغییرهایی که در سیاست خارجی واشنگتن مشاهده شد، دولت سعودی به ناچار نگاه واقع‌بینانه‌تری را درباره مسائل سیاست خارجی خود در پیش گرفته است.از سویی به نظرمی رسد با شکایت خانواده های قربانیان 11 سپتامبر از دولت عربستان احتمالا فشارها بر سعودی افزایش خواهد یافت.شکست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران،تصمیم  دولت بایدن برای بازگرداندن آمریکا به برجام و همچنین توافق 25 ساله ایران و چین حکایت از گشوده شدن صفحه جدیدی از معادلات قدرت در منطقه دارد که با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان واحتمالا در آینده نزدیک از عراق وسوریه نشان دهنده پررنگ شدن نقش آفرینی ایران در منطقه خواهد بود.  پیشتر نیز اگرچه  عربستان برای ممانعت از به هم خوردن موازنه قدرت منطقه‌ای به نفع ایران به همکاری غیررسمی با اسرائیل روی آورد، اما رسمی نکردن این همکاری بیش از همه به این دلیل بود که ریاض می‌دانست روابط رسمی با اسرائیل به موقعیت این کشور در جهان اسلام ضربه می‌زند.اکنون گفت‌وگو و احیای احتمالی روابط با ایران که سبب خشم مقامات اسرائیلی نیز شده است، می‌تواند در عمل به ضرر اسرائیل تمام شود  یا دست کم از سرعت گسترش روابط ریاض و تل‌آویو بکاهد.ضمن این که ریاض دراین رویکرد جدید مذاکرات با قطر و حتی ترکیه را هم کلید زده است .اما شاید بتوان دومین و مهم ترین دلیل چرخش ریاض را تحولات اخیر میدانی در جنگ بین سعودی و یمن دانست که ولیعهد جوان و پرادعا را رام کرده است. حالا او که روزگاری از پیروزی سه هفته‌ای در یمن دم می زد، سعی در دست یازیدن به دامان ایران برای حل بحران و بیرون آمدن از باتلاق یمن دارد. این را می شود از ادبیات نرم و بی‌سابقه «محمد بن‌سلمان» در قبال انصارا... یمن در مصاحبه اخیرش هم فهمید.ولیعهد سعودی با ادبیاتی که تاکنون سابقه نداشت، تلاش کرد از راه دیپلماسی وارد شود و گفت که «حوثی‌ها» خوی و منش یمنی و عربی دارند و امیدوار است تا پیش از اولویت قرار دادن هر چیزی، منافع خود و یمن را مد نظر قرار دهند.این ادبیات بن سلمان به رغم این که درون خود اتهام‌زنی همیشگی علیه جنبش انصارا... را دارد، اما با لحن شش سال گذشته وی متفاوت است، به طوری که وی همواره انصارا... را «شبه‌نظامیان وابسته به ایران» خطاب می‌کرد.درواقع شکست رویکرد تهاجمی عربستان در حمله به  یمن وافتادن عربستان در این باتلاق از دیگر دلایلی است که  سعودی ها را  وادار کرده است تا راه دوستی و  نزدیکی به تهران را انتخاب و سعی کنند از ظرفیت های ایران استفاده کنند تا از این باتلاق خارج شوند.  هم ایران و هم یمن بارها تاکید کرده اند که  بمباران ها و عملیات نظامی سعودی و امارات باید در سراسر خاک یمن متوقف شود. پروژه تجزیه و ساخت پایگاه نظامی غیرقانونی برای اسرائیل در جزیره سقطری و سایر جزایر یمنی نزدیک باب المندب نیز باید متوقف شود. به هر حال هر کشوری اختیار خاک خود را دارد و هیچ کشور و طرفی حق ندارد خاک کشور مستقل دیگر را مورد هجوم قرار دهد و آن را تجزیه و به رژیم تروریستی صهیونیستی واگذار کند. انصارا... اکنون نماینده جریان مقاومت در این منطقه است و اگر  در عرصه  میدان نیز دو استان  مارب و تعز آزاد شوند،  سعودی ها چیزی در چنته ندارند که بر سر میز مذاکره بگذارند.افزون بر این،عربستان نیاز دارد دغدغه منطقه‌ای خودش درباره حمله به کشتی‌ها و پالایشگاه‌های نفتی را در این شرایط سخت کرونایی و مشکلات اقتصادی حل کند.دلیل مهم دیگر را باید در سطح داخلی عربستان و آشکار شدن تبعات سیاست خارجی پرتنش ریاض برای مقامات سعودی دانست.به نظرمی رسد مسائل داخلی عربستان و احتمال بروز جنگ قدرت در داخل این کشور به ویژه این که بن سلمان با پرونده هایی چون قتل خاشقچی دست به گریبان است و دولت های آمریکا و انگلیس از برخی رقبای او چون محمدبن نائف و احمدبن عبدالعزیز  حمایت می کنند، شرایطی را به وجود آورده است که خانواده سلمان و هوادارانش به این نتیجه رسیده اند با کاهش تنش های خارجی، مسائل داخلی را در اولویت قرار دهند.به هر روی، قطع روابط و تنش با ایران نه تنها موقعیت منطقه‌ای عربستان را بهبود نبخشید بلکه سبب هزینه‌های زیاد در سیاست خارجی و تضعیف جایگاه این کشور در غرب آسیا شد.در واقع، امروز «ایران هراسی» عربستان در منطقه غرب آسیا رنگ باخته و در عمل تبعات معکوسی برای خود ریاض در پی داشته است، تا جایی که شواهد حاکی است حتی نزدیک‌ترین متحد عربستان در سیاست‌های منطقه‌ای یعنی امارات نیز در عمل به کاهش تنش با ایران روی آورده است.با این حال باید اکنون دید که آیا مقام های عربستان حاضر به رفع اختلافات هستند یا فقط با چنین گفته ها و دیدارهایی در صدد تکرار ادعاهای واهی علیه تهران هستند که هیچ نتیجه ای در برندارد، چنان چه تاکنون چنین ادعاهایی ثمره ای برای سعودی ها نداشته است.