نشانه‌های بی‌نشان فهرست اصلاح‌طلبان

سخنگوی جبهه اصلاحات ایران، فهرست افرادی را که اعضای مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران برای ارزیابی نامزدی ریاست‌جمهوری‌شان در جبهه اصلاحات ایران به دبیرخانه مجمع پیشنهاد شده‌اند، معرفی کرد که از چند جهت قابل تأمل و تحلیل است. این فهرست عبارت است از: ۱- جواد ظریف (۳۷ پیشنهاد)؛۲- اسحاق جهانگیری (۳۵ پیشنهاد)؛۳- مصطفی تاج‌زاده (۳۲ پیشنهاد)؛۴- مسعود پزشکیان (۲۵ پیشنهاد)؛۵- محمدرضا عارف (۲۱ پیشنهاد)؛۶- محسن هاشمی (۲۰ پیشنهاد)؛۷- محمد شریعتمداری (۱۹ پیشنهاد)؛۸- مصطفی کواکبیان (۱۵ پیشنهاد)؛۹- محمد صدر (۱۳ پیشنهاد)؛۱۰- محمود صادقی (۱۲ پیشنهاد)؛۱۱- شهیندخت مولاوردی (۱۱ پیشنهاد)؛۱۲- زهرا شجاعی (۱۱ پیشنهاد)؛۱۳- عباس آخوندی (۱۱ پیشنهاد)؛۱۴- صادق خرازی (۱۰ پیشنهاد).
۱-حضور یک محکوم امنیتی مانند تاج‌زاده در بالای فهرست به‌رغم آگاهی از رد صلاحیت قطعی او مطابق نظر قانون درباره محکومان امنیتی، نشان از آن دارد که جبهه خود را برای استفاده گسترده از نامزد‌های پوششی و شورشی و به هم زدن بازی انتخابات در هر صورت و صف‌شکنی با امثال تاج‌زاده برای انحراف اذهان عمومی از دیگران آماده کرده است. رأی بالا به تاج‌زاده، حضور برخی اصلاح‌طلبان میانه‌رو در بالای این فهرست مانند عارف، پزشکیان و کواکبیان را کمرنگ و به دلایلی غیر از انتخابات و هدف اصلی فهرست مربوط می‌کند.
۲-عمق زاویه و انفکاک جبهه کارگزاران سازندگی با اصلاح‌طلبان در این فهرست روشن شد. حمله روزنامه ارگان سازندگی به کسانی مثل عارف و اخیراً تاج‌زاده و روی برتابیدن از برخی دیگر از شمول این فهرست نشان می‌دهد که افتراق و انشقاق درون اصلاح‌طلبان قدیمی بیشتر از افتراق آنان با برخی به اصطلاح اصولگرایان شده است.
۳-اصلاح‌طلبان رادیکال افرادی مثل صادق خرازی را نفوذی درون جریان اصلاحات یا با تخفیف، یک اصلاح‌طلب کاملاً بدلی معرفی می‌کردند، اما حالا او در فهرست قرار گرفته است که به نظر می‌رسد نشاندن خرازی در آخر فهرست برای خالی نبودن عریضه و عبور از اتهام ندیدن برخی احزاب اصلاح‌طلبی است.


۴-به‌رغم هیاهوی بسیار جبهه اصلاحات در دو، سه دهه اخیر بر سر جایگاه زنان و ضرورت نقش‌دهی به آنان در امور مهمه، ظاهراً این مهم هنوز به باور خود آنان نرسیده است! و نهایتاً دو اسم زن در آخر‌های فهرست مشاهده می‌شود که نشان می‌دهد از همین آغاز زنان پیشاپیش حذف شده‌اند و این البته از اصلاح‌طلبانی که در دولت خاتمی و نه در دولت روحانی، هیچ زنی را به وزارت نرساندند، بعید نبود.
۵-قرار گرفتن ظریف در صدر فهرست قابل پیش‌بینی بود، اما اصرار بر آن به‌رغم اتفاق فایل صوتی و پیامد‌های آن نشان می‌دهد باید به تحلیل‌هایی که برخی درباره هماهنگی و هدفمند بودن انتشار آن فایل صوتی با ورود ظریف به انتخابات کرد، با دیده تأمل بیشتری نگریست. مضافاً اینکه ظریف در چندین اظهارنظر طی چند ماه اخیر تأکید بلیغ کرده است که «بلد نیستم ریاست‌جمهوری را و فقط دیپلماسی بلدم». حال رفتن سراغ یک نابلد، حتماً توجیهی دارد از سوی جبهه اصلاحات. امید می‌رود این توجیه، ستیز با سردار قهرمان ملت و فرستادن پیام به امریکا نباشد! آن‌طور که برخی‌ها انتشار فایل صوتی ظریف را صرفاً یک عذرخواهی از امریکا می‌دانند.
۶-نفر دوم فهرست کسی است که هجمه سنگینی علیه وی پس از حضور اخیر در کلاب‌هاوس شد و کاربران فضای مجازی مثنوی بلندی از تناقضات، افترائات، سبک‌فهمی‌ها و تراوشات ذهن آشفته او را به یاد مخاطبان خود انداختند و صد‌ها بار از واژه‌های وقیح و وقاحت برای محتوای آن مصاحبه استفاده کردند. با این حال قرارگرفتن او در رده دوم مثل نفر اول نشان از آن است که اصلاح‌طلبان به‌رغم ادعا‌های فراوان، شخصی را که جمیع صفات کاربلدی و مقبولیت باشد، در کارنامه سی‌ساله خود تربیت نکرده‌اند. هرچند این تحلیل هم ممکن است که انتخاب جهانگیری به معنی پذیرش پیشاپیش شکست است و فقط تصمیم بر آن است که یک عنصر ضعیف و جدای از دایره به اصطلاح ایئولوگ‌های اصلاح‌طلبی مثل گوشت قربانی به میدان فرستاده شود تا دست‌کم از ظرفیت او در تخریب رقبا با مهمل‌بافی همانند آنچه در دوره قبل به عنوان یک نامزد پوششی به خوبی از عهده آن برآمد، استفاده شود.
۷-به‌رغم آنکه اظهارات برخی اصلاح‌طلبان نشان می‌داد محسن هاشمی باید حداقل جزو سه نفر اول می‌بود، اما سقوط او به رده ششم نشان می‌دهد جبهه اصلاحات با کسانی که کمتر با اصول نظام جمهوری اسلامی وارد چالش می‌شوند، میانه خوبی ندارد.
۹-یک فهرست ۱۴ نفره از سوی جبهه اصلاحات که در سال‌های اخیر به‌رغم حضور گسترده در «جایگاه قدرتمند دولت» همواره دولت را تدارکاتچی و بدون قدرت معرفی می‌کرد و آه و ناله‌های فراوان از انزوای سیاسی خود سر می‌داد، اول از هر چیز نشانه روراست نبودن آنان با مردم است. کاش به جای دراز کردن فهرست، قدری در اندیشه عمیق‌کردن صداقت اعضای فهرست می‌بودند.