روزنامه آفتاب یزد
1400/02/16
«هوش» سوزی!
آفتاب یزد - یگانه شوق الشعرا: تئوری هوشهای چندگانه نظریهای است آموزشی که اولین بار توسط هوارد گاردنر تنظیم و ارائه شدهاست. بر طبق این نظریه، دیدگاههای روانسنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است. گاردنر نظریهاش را نخستین بار در کتاب «قابهای ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ۱۹۸۳ ارائه کرد. به عقیده او همه انسانها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرده و احتمال دادهاست که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستیگرا» وجود داشته باشد. طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیتها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوشهای دیگر او مثل هوش موسیقایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود. متاسفانه سیستم آموزشی ما تنها به دو هوش حفظی و ریاضی افراد اهمیت میدهد و دانشآموزان در طول تحصیلات شان تنها فرصت موفقیت در این دو هوش را دارند و اگر این دو هوش در آنها به مقدار قابل توجهی وجود نداشته باشد با یک سرخوردگی در طول سالهای تحصیلشان مواجه میشوند که این سرخوردگی میتواند در آینده آنها هم بسیار تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر اهمیت دادن به این دو هوش و عدم توجه به هوشهای دیگر میتواند باعث شود که افراد استعدادهای خود را به درستی کشف نکنند و در ادامه در جایگاههایی قرار بگیرند که متناسب با استعداد هایشان نیست و برای تلاش در آن حیطهها نیازمند تلاشی مضاعف باشند. همچنین وجود سرخوردگی ناشی از کودکی میتواند تاثیر به سزایی بر روند زندگی آینده افراد داشته باشد.>هوشهای هشتگانه
= هوش تصویری _ فضایی: افراد قدرت تشخیص تصویری و فضایی کسانی که هوش تصویری- فضایی بالایی دارند در تجسّم چیزها قوی هستند. این افراد معمولاً جهتیابی خوبی دارند و با نقشهها، نمودارها، عکسها و تصاویر ویدئویی مشکلی ندارند. در مجسمهسازی موفق هستند.ویژگیهای هوش تصویری-فضایی:لذت بردن از خواندن و نوشتن، مهارت در درست کردن پازل، مهارت در تفسیر عکس، گراف و نمودار، لذت بردن از رسم، نقاشی و هنرهای تجسمی و تشخیص راحت الگوها.
=هوش کلامی – زبانی: کلمات، زبان و نویسندگی کسانی که هوش کلامی- زبانی بالایی دارند به خوبی میتوانند از کلمات، به هنگام نوشتن و حرف زدن، استفاده کنند. این افراد غالباً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات و خواندن مهارت دارند. ویژگیهای هوش کلامی- زبانی:مهارت در به یادآوردن اطلاعات نوشته یا گفته شده، لذت بردن از خواندن و نوشتن، مهارت در مباحثه یا صحبتهای متقاعد کننده، توانائی در توضیح دادن مسائل و استفاده از شوخطبعی به هنگام بیان داستانها.
=هوش منطقی – ریاضی: تحلیل مسائل و عملیات ریاضی کسانی که هوش منطقی خوبی دارند . ویژگیهای هوش منطقی- ریاضی: مهارت زیاد در حل مسئله و بازی با اعداد،لذت بردن از تفکر درباره ایدههای انتزاعی، علاقهمندی به انجام آزمایشهای علمی، مهارت در انجام محاسبات پیچیده.
=هوش اندامی- فیزیکی: تحرک فیزیکی، کنترل حرکات کسانی که هوش اندامی- جنبشی بالایی دارند در حرکتهای بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی هستند. این افراد در هماهنگسازی چشم و دست مهارت دارند و افراد چالاک و تردستی
هستند.
=ویژگیهای هوش اندامی- جنبشی:مهارت در ورزش و رقص،لذت بردن از ساختن چیزها با دست، هماهنگی فیزیکی عالی، به خاطر سپردن چیزها از طریق انجام دادن آنها، به جای گوش کردن یا دیدن.
=هوش موسیقایی: ریتم و موسیقی کسانی که هوش موسیقایی بالایی دارند در فکر کردن به الگوها، ریتمها و صداها قوی هستند. این افراد از موسیقی لذت میبرند و معمولاً در نواختن سازهای موسیقی و آهنگسازی مهارت دارند. ویژگیهای هوش موسیقایی:لذت بردن از آوازخوانی و نواختن سازهای موسیقی،تشخیص آسان الگوها و نتهای موسیقی،توانایی به خاطر سپردن آهنگها و ملودیها،درک عمیق از ساختار، ریتم و نتهای موسیقی، به صداها بسیار حساس هستند از این رو صداها بر روی سیستم عصبی و روانی آنها نقش بسیار تعیینکنندهای دارند.
=هوش اجتماعی: ارتباط برقرار کردن و درک کسانی که هوش میان فردی بالایی دارند در تعامل با دیگران و درک آنها که قوی هستند. این افراد در سنجش هیجانات، انگیزهها، تمایلات و منظور کسانی که دور و برشان هستند مهارت دارند. ویژگیهای هوش میان فردی: مهارت در برقراری ارتباط کلامی،مهارت در ارتباط غیرکلامی، نگاه کردن به افراد از زوایای مختلف، ایجاد روابط مثبت با دیگران، مهارت در فرونشاندن اختلافها در داخل گروهها.
=هوش درون فردی: درون نگری و خودآزمایی کسانی که هوش درون فردی بالایی دارند، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزههای خود دارند. این افراد از خودآزمایی، تخیل روزانه، کندوکاو کردن روابط خود با دیگران و برآورد توانائیهای فردی خود لذت میبرند.ویژگیهای هوش درون فردی: مهارت در تحلیل نقاط قوت و ضعف خود،لذت بردن از تجزیه و تحلیل نظریهها و ایدهها،خودآگاهی زیاد،داشتن درک روشن از ریشه انگیزهها و احساسات خود.
=هوش طبیعتگرا: یافتن الگوها و روابطی که با طبیعت وجود دارد هوش طبیعتگرا آخرین نوع هوشی است که گاردنر درنظریه خود به هفت نوع قبلی افزوده و با مقاومت و مخالفت بیشتری نسبت به بقیه روبرو گردیدهاست. به گفته گاردنر، کسانی که دارای هوش طبیعتگرای بالایی هستند، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولاً به پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقهمندند. این افراد به سرعت از جزئیترین تغییرات در محیطشان آگاه میشوند.ویژگیهای هوش طبیعتگرا:علاقهمند به موضوعاتی از قبیل گیاهشناسی، زیستشناسی و جانورشناسی،مهارت در ردهبندی و فهرستبندی اطلاعات، لذت بردن از باغبانی، کشف طبیعت، پیادهروی و چادر زدن در طبیعت، بیعلاقگی به یادگیری موضوعات بیارتباط با طبیعت.
>عاجز از برقراری روابط اجتماعی
در خصوص میزان اهمیت دهی سیستم آموزشی به انواع هوشها محمدرضا نیک نژاد کارشناس آموزشی به آفتاب یزد گفت: «هوش تقسیم بندیهای متفاوتی دارد. یکی از تقسیم بندیهای معتبر هوش هوش هشتگانه است. آن چیزی که مشخص است این است در آموزش و پرورش بیشتر بر روی هوش شناختی تمرکز وجود دارد. یعنی فرد باید بتواند مطالب حفظی را به ذهنش بسپارد و خوب بتواند مسائل را حل کند و.... ولی هوش هیجانی یا اجتماعی در جهان امروز بسیار مفید است. زیرا این بخش از هوش به ارتباطات اجتماعی وابسته است که نیاز انسان است. زیرا انسان موجودی اجتماعی است و نیازمند مهارتهای متفاوتی در عرصه زندگی است. افراد را محدود کردن در چند هوش مانند حفظیات و ریاضی آنها را موجوداتی با توانایی بالای حفظ کردن و درک ریاضی تربیت میکند ولی این افراد از برقراری روابط اجتماعی عاجز و ناتوان از زندگی در جامعه خواهد شد. وقتی افراد نتوانند مهارتها را باهم هماهنگ کنند آسیب میبینند و احتمال بروز ناهنجاریها به وجود میآید. این محدود کردن هوش تبعات گستردهای دارد؛ ما دانشآموزانی دیدهایم که تواناییهای گستردهای در حفظ کردن و تحلیل مطالب دارند اما در مهارتهای دیگر ضعیف هستند مثلا نمیتواند صحبت کند یا در جمعهای خانوادگی حضور پیدا کند. اینها همه پیامدهای تمرکز بیش از اندازه و افراطی خانواده و ساختار آموزشی بر مهارتهای محدود است و این باعث میشود دانشآموز از مهارتهای پایهای که برای زندگی آیندهاش نیاز دارد غافل بماند. در دوران کرونا مثلا بخش مهمی از آموزش تعطیل شده است زیرا انسان به عنوان موجودی اجتماعی باید یاد بگیرد با جهان اطرافش در تعامل باشد ولی در این دوران دانشآموزان این مهارت را یاد نمیگیرند. دانشآموزان در محیطهای مدرسه اجتماع کوچک اولیه را میشناسند و در آن جا با دنیا آشنا میشود که در دوران کرونا این فرصت هم از دست رفته است. »
>ابعاد هوش
در ادامه فاطمه رسولی، روانشناس بالینی در این باره به آفتاب یزد گفت: « هوش مجموعه استعدادهایی است که به تمرکز، یادگیری، حافظه، پردازش و استدلال کمک میکند.نکته مهم این است بخش اعظمی از هوش توسط محیط خودش را نشان میدهد زیرا افراد تا حدودی هوش را به صورت ژنتیکی و ارثی دارند. اما هوش یک بعد ندارد و دارای چندین بعد است که انواع هوش را مشخص میسازند. نظریات مختلف انواع هوش را مطرح کردهاند مثلا هوش عقلانی،هیجانی، معنوی و.... همچنین گاردنر یک نظریه پرداز بسیار معروف برای هوش 8 بخش را در نظر گرفته است. یکسری از این هوشها در مدرسه و در محیط خانواده مورد توجه قرار نمیگیرند. مدارس ایران مثلا به هوش ریاضی میپردازد اما هوش موسیقیایی در مدارس ایران کاملا مورد بیتوجهی قرار میگیرد. هوش طبیعت گرایی که به فرد کمک میکند به درک فضایی برسد هم تا حد زیادی در مدارس نادیده گرفته میشوند. »
>محدودیتهای مدارس مانع خلاقیت
وی در ادامه گفت: « یکی از مهمترین وظایف مدرسه انتقال دانش است اما این دانش چون حاضر و آماده است خیلی از وقتها باعث میشود هوش واقعی خودش را نشان ندهد. یکی از متدهایی که در سطح جهان استفاده میشود این است که از دانشآموز میخواهند خودش به راه حل برسد که این باعث افزایش هوش و خلاقیت در دانشآموزان میشود.حتی در بحث دانش هم مدارس ما درست عمل نمیکنند. نکته بعدیای که به هوش کمک میکند کاربردی بودن دانشی است که افراد دریافت میکنند برای مثال باید مباحث به صورت عملی به دانشآموزان آموزش داده شود تا فرد بتواند آنها را یاد بگیرد. نکته بعدی که باعث میشود هوش نتواند نمود بیرونی پیدا کند محدودیتهای موجود در مدارس است. محدودیتها حداقل در ده سال اول آموزش باید تا حد امکان کم شوند تا جلوی خلاقیت و نوآوری دانشآموزان گرفته نشود. در سوی دیگر اردو رفتن، رفتن به طبیعت و معاشرت بچهها با مدارس دیگر میتواند در افزایش مهارتهای دیگر آنها مفید باشد. در سنین پایین مهارت حل مسئله باید به بچهها آموزش داده شود یعنی به آنها یاد بدهیم که راهکارهای مختلف را ارزیابی کنند و به راهکار مورد نیاز برسند. تصمیمگیری برای بچهها از سنین پایین یک نوع ایجاد محدودیت برای هوش است. تغییر روتین انجام کارهای روزانه میتواند کمککننده به هوش باشد. همچنین برای افزایش هوش هیجانی، ارتباطات اجتماعی گسترده مانند انجام کارهای جمعی و گروهی نیاز است. در مدارس ایران متاسفانه همیشه یک نفر مسئول و نماینده است که این بسیار اشتباه است. باید به همه دانشآموزان نقشهای مدیریتی گسترده داده شود و فرد باید یاد بگیرد یک وقتهایی نیاز است مدیر باشد و یک زمانهایی نیاز است پیرو. همه این نکات نشان میدهد چقدر وجود روانشناس و مشاور در مدارس حائز اهمیت است در حالی که مدارس ابتدایی ما روانشناس و مشاور ندارند. این سالها مهمترین سالهای زندگی هر فرد است. از سوی دیگر موسیقی باعث تبلور هوش میشود به این دلیل که با نواختن موسیقی فرد از چندین بعد هوش استفاده میکند.پس موسیقی به استفاده همزمان از ابعاد هوش کمک میکند. نکته بعدی اهمیت ورزش در این سنین است زیرا ورزش تا آخر عمر بر فرد تاثیر دارد و به تبلور هوش به شدت کمک میکند. »
نتیجه گیری: محدود کردن دانشآموزان به هوشهای مشخص باعث از بین رفتن سایر هوشها در این افراد میشود. لذا باید مدارس به سایر ابعاد هوش دانشآموزان بپردازند تا استعداد افراد کشف شود. در
غیر اینصورت ما در جامعه با افرادی با هوش محدود مواجه هستیم که هیچ گاه نتوانستهاند تواناییهای خود را کشف کنند و بر اساس هوش خود به فعالیتها بپردازند. کارشناسان آموزشی و مشاوران به اتفاق بر این باورند که افراد به افزایش مهارت در ابعاد دیگر هوش نیازمند هستند و باید سیاستگذاریها در این راستا باشد.
سایر اخبار این روزنامه
«هوش» سوزی!
شاعر خوزستانی از بیمارستان اخراج شده بود؟
چرا طلاق بیل گیتس برای رسانههای غربی مهم است؟
جهرمی و غرضی نمیتوانند کاندیدا شوند
کاهش کنونی قیمت ارز ناپایدار خواهد بود
فقط برای پولدارها مسکن ساختیم!
سخنان تکراری راهکارهای تکراری
رابطه مستقیم مشاغل خرد و اقتصاد کشور
آینده نزدیک است
به دنبال چند گلادیاتور!
مشخصات یک رابطه سالم
ایران و مصر تقابل دو تمدن
سلبریتیهای تنها
واکسن کرونا و شفافیت اطلاعاتی