آتش خشم

گزارش  محسن وظیفه        چند روزی از مصاحبه تند و آتشین پرویز هادی می‌گذرد اما هنوز گدازه‌های آن داغ و پرحرارت است؛ مصاحبه‌ای که با واکنش رئیس فدراسیون کشتی هم روبه‌رو شد تا دو مصاحبه بی‌دلیل و شاید هم اشتباه کشتی را به وسط یک حاشیه بی‌پایان بفرستد. حالا این جدل لفظی شرایط سختی را به وج ود آورده و دیگر طرفین مصاحبه دو نفر نیستند و پای نهادهای سیاسی هم به میان آمده و مشخص نیست تا کجا این وضعیت ادامه پیدا می‌کند. عجیب است که دو سوی درگیری لقب پهلوان را یدک می‌کشند؛ یکی یل آذربایجان و دیگری نابغه کشتی در دهه ۷۰ ؛ یکی قهرمان سبک وزن و دیگری افتخارآفرین سنگین‌وزن، یکی در قامت رئیس فدراسیون و دیگری هنوز دوبنده کشتی را به تن دارد ولی در سرشاخ با هم؛ بدون اینکه کسی بداند چرا؟ آیا باید باور کرد که حضور داشتن یا نداشتن در جام تختی بهانه این جنگ باشد؟ اما سؤال مهم‌تر شاید این باشد که چه کسی برنده این جنگ است؟ اصلاً برنده‌ای دارد؟ پرویز هادی در مصاحبه تند خود به‌دنبال حقی که تصور داشت از او ضایع شده می‌گشت. هادی بعد از شکست سنگین در انتخابی تیم ملی قبل از مسابقات صربستان دیگر آفتابی نشد اما حالا همانند یک مرد جنگی آمده و ادعای دوبنده تیم ملی را دارد. آیا با یک تماس تلفنی و یا استفاده از زبان نرم نمی‌توانست به خواسته‌اش برسد؟ هادی از راه دیگری وارد شد، او برای گرفتن حقش مدافع فدراسیون قبلی شد؛ فدراسیونی که خودش بارها آنها را به بی‌عدالتی متهم کرده بود و البته پای کار ارزشمند بازسازی خانه‌های کشتی را پیش کشید و آنها را زیر سؤال برد و از تزویر و ریا گفت؛ اما کسی نپرسید این حرف‌ها چه ربطی به گرفتن مجوز حضور در انتخابی دارد؟ او به‌دنبال حضور در انتخابی تیم ملی بود اما از چند ماه پیش رفته بود دنبال انتخابات ریاست هیأت کشتی و بعد هم انتخابات شورای شهر در میانه راه بود که به یکباره یادش افتاد تیم ملی و المپیکی هم در کار است و ناگهان خشمگین شد که چرا حق او از بین رفته است. او می‌توانست خیلی راحت درخواستش را به کادر فنی بدهد اما علیه رئیس فدراسیون کشتی موضع گرفت. شاید هم همین حرف‌ها بهترین تبلیغ برای او باشد؛ حالا قیافه حق‌به‌جانب و مظلومی هم به خودش گرفته و شاید همین بهترین شرایط را برای او در انتخابات فراهم کند. حرف‌هایی که دبیر را هم به وسط میدان کشید و باعث شد او هم با عصبانیت حرفی را بزند که نباید می‌زد؛ حرفی که حالا دهان به دهان می‌چرخد و از مجلس گرفته تا فضای واقعی و مجازی به نقل محافل تبدیل شده. اینجا هم موضوع عجیبی وجود دارد که چرا رئیس فدراسیون کشتی نمی‌تواند خودش را کنترل کند؟ شاید اینکه در کمتر از دو سال سه سالن مهم را بازسازی کرده و زیرساخت کشتی را تا سال‌های بعد تأمین کرده اما بر سر دادن یا ندادن یک مجوز حضور در جام تختی همه زحماتش زیر سؤال رفته او را به‌هم ریخته است. شاید الان او توقع داشته مورد تقدیر قرار بگیرد نه اینکه هجمه علیه‌اش به‌راه بیفتد. شاید اینکه در کمتر از دو سال توانسته بدهی‌های فدراسیون کشتی را تسویه کند از نظر او نیاز به تعریف دارد نه توهین؛ توهین‌هایی که همانند یک توپخانه عمل کرد و در کمتر از چند ساعت هزار و یک حرف علیه دبیر به راه انداخت. اعتراض‌های مردمی در فضای مجازی که اظهارنظر اشتباه دبیر را به مردم آذربایجان و همه پهلوانان ربط دادند تا خانه ملت که نماینده مردم آذربایجان‌شرقی در آن گفتار دبیر را توهین به آذری زبان‌ها ربط داد، همه به‌خاطر چند ‌کلمه اشتباه رئیس فدراسیون به راه افتاد. عجیب است اما ‌کسی نمی‌گوید چرا هادی آن حرف‌ها را زد یا نمی‌گویند ربط برگزار نشدن انتخابی به تزویر و ریا چیست اما همین چند کلمه حرف اشتباه علیرضا دبیر تبدیل به یک جنگ شده است. البته‌ اظهارنظر دبیر جای نقد دارد اما ادبیات‌ هادی نقد ندارد؟ کدام فرد باانصافی حرف‌های هادی را تأیید می‌کند؟ ادبیاتی که هرگز در کشتی جایگاهی نداشت و مشخص نیست آن را چه کسی وارد کشتی کرد؟ اینکه هرکسی چشم خود را بندد و هر آنچه دلش می‌خواهد بگوید میراث چه کسی برای کشتی است؟ می‌گویند دبیر به پهلوان کشتی ایران توهین کرده است اما نمی‌گویند چه زمانی و کدام‌یک از پهلوانان ایران‌زمین چنین گفتار و رفتاری داشتند؟ بخصوص آنان که روی بازوی خود نشان پهلوانی داشتند. نمی‌گویند احترام کسوت و حفظ بزرگی که از بدیهیات کشتی است چرا هادی حفظ نکرده است. حتماً دبیر اشتباه کرده اما آیا واقعاً رفتار پرویز هادی و گفتارش به‌عنوان یک ورزشکار و یک پهلوان صحیح بود؟ اگر نبوده که حتماً هم نبوده چرا کسی درباره آن حرف نمی‌زند. این روزها می‌گذرد و شاید به همین زودی‌ها دیگر کسی به یاد نیاورد هادی چه گفت و چه شنید؛ همانگونه که حرف‌های هادی درباره رسول خادم و علیرضا رضایی را حالا کمتر کسی به یاد می‌آورد، اما بعید است کشتی ایران با این مرام و مسلک بتواند جان دوباره‌ای بگیرد. باید فکری اساسی برای میراث پوریای ولی کرد. حال این روزهای کشتی ابداً شباهتی به آنچه تختی انجام می‌داد ندارد.