سروقامت موسیقی ایران رفت

ندا  سیجانی
خبر‌نگار‌
‌خبر کوتاه بود، عبدالوهاب شهیدی درگذشت؛ او که با مهر آمده بود و با بی‌مهری روزگار در بهار رفت. سال 98 با تیم رسانه‌ای روزنامه ایران میهمان خانه‌اش شدیم. زادروز این استاد بزرگ موسیقی آوازی ایران بهانه‌ای دوست‌داشتنی بود تا این دیدارها میسر شود، خانه‌ای در خیابان مجیدیه تهران که در روزگاری فضای آن مملو از دورهمی‌های بزرگان موسیقی بود و در این چندین سال هم در سالروز تولدش با همنسلان و همکاران قدیمی خود دیدار تازه می‌کرد و با مرور خاطرات خوش دهه‌های 30 تا 50 از آن به نیکی یاد می‌کرد، روزهایی که عبدالوهاب شهیدی در برنامه گل‌ها یا دیگر برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی ساز عود می‌نواخت و با صدای گرم و زیبایش آواز می‌خواند. امروز دیگر شهیدی در بین ما نیست تا «شرح پریشانی» خود را برای مردم «شهر غریب» بخواند و بنوازد. عبدالوهاب شهیدی در بخشی از گفت‌و‌گوی خود با «ایران» زندگی خود را این‌گونه روایت کرده: «یکم مهرماه سال ۱۳۰۱ به دنیا آمدم. زادگاهم میمه اصفهان است و دوران دبستان را دراین شهر گذراندم. از دوران کودکی به موسیقی علاقه‌مند بودم و گاهی اوقات با خود آواز خواندن را زمزمه می‌کردم. پدرم به موسیقی احاطه کامل داشت و من چندین آواز را نزد ایشان آموزش دیدم... البته پیش از آن‌که به‌صورت جدی موسیقی را ادامه بدهم به‌کار بازیگری تئاتر مشغول بودم و بعد از آشنایی با استاد مهرتاش موسیقی را در محضر ایشان آموختم و به برنامه رادیویی گل‌ها وارد شدم و تعداد آثاری که از آن برنامه باقی‌مانده و آرشیو شده ۷۰ درصد آن اجرای من بوده اما بعد از انقلاب نه اجرایی داشتم و نه نوارکاستی منتشر کردم. البته اوایل انقلاب مدتی موسیقی تحریم بود و اثری پخش نمی‌شد بعدها بدون آنکه بخواهم خانه‌نشین شدم.»
شهیدی در طول زندگی پربار هنری خود با هنرمندانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، علی‌اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمت‌الله بدیعی، حسن ناهید، محمد اسماعیلی، هوشنگ ظریف، جهانگیر ملک و... همکاری داشته و در کنسرت‌های مختلفی در ایران و خارج از کشور اجراهای زیبایی به یادگار گذاشته است. او با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه، از فعال‌ترین هنرمندان برنامه گل‌ها بوده و رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گل‌ها را دارد که از کارهای ماندگار و معروف او می‌توان به تصنیف «زندگی» با مطلع آن نگاه گرم تو... اشاره کرد. محمدرضا شجریان دیگر شاگرد استاد مهرتاش در مراسم بزرگداشت عبدالوهاب شهیدی و در دویست و سومین شب مجله شب بخارا (سال 94) که به همت علی دهباشی برگزار شد، او را هنرمندی با اعتبار و منش عنوان ‌کرد: «شهیدی همواره یک اعتبار و منش بزرگوارانه و انسانی در موسیقی ما بوده و هست، هر جا که شهیدی بود، بالاترین عنوان هنر را داشت؛ چه در جشن هنر، چه در گل‌ها و چه در دیگر محافل هنری. من همیشه در پشت این بزرگمرد خودم را پنهان می‌کردم و همیشه از او یاد می‌گرفتم که رفتار هنری چگونه باید باشد.» هوشنگ ابتهاج (سایه) در همان بزرگداشت، شخصیت این هنرمند را تصویری از یک آرزو خواند که او از یک هنرمند داشته است: «با مناعت و به دور از ‎غرض‎ورزی... به من امید دادند که می‎شود واقعاً هنر خالص و ناب داشت. می‌توان انسان و فروتن بود. آقای شهیدی در کنار آوازشان مهارتی در نوازندگی عود داشتند و تنها کسی بودند که عود ایرانی می‎زدند چرا که این ساز همیشه خودش را با لهجه غلیظ عربی به نوازنده‎ها تحمیل می‎کرد.» عبدالوهاب شهیدی نوازنده قهار ساز عود، سبکی را در این ساز به وجود آورد که تا به امروز ادامه دارد و آنچه را هنرجویان آموزش می‌بینند، شیوه عودنوازی اوست. یعنی نواختن عود به شیوه موسیقی ایرانی، نوازندگی ای که خود درباره آن گفته بود: «سنتورساز اول من بود اما با صدای سازعود از «رادیو خاورمیانه عربی» آشنا شدم و خیلی تحت تأثیر این صدا قرار گرفتم. چون با تار آشنایی داشتم خیلی زود با عود ارتباط برقرار کردم و تنها کاری که روی عود انجام دادم این بود که این ساز را از فراموشی بیرون آوردم و صدایی که امروز از ساز عود شنیده می‌شود نتایج زحمات من وشیوه کاری‌ام است.»


نوازنده و خواننده آلبوم‌های «راز عود»، «عود من خداحافظ»، «نگاه گرم تو» نزدیک به یک قرن در این مملکت زندگی کرد و بهار و خزان‌های بسیاری را پشت‌سر گذراند؛ آنچنان که خود می‌گوید: «به قول باباطاهر: «مو آن بحرم که در ظرف آمدستم/ چو نقطه بر سر حرف آمدستم /بهر الفی الف قدی بر آیو/الف قدم که در الف آمدستم.»

هنرمندی که عاشقانه زیست

اکبر گلپایگانی
 خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی
 سال‌ها قبل بود. به یاد دارم آن زمـــــان درگروه موســـــــیقی گل‌های جاویدان چهارخواننده همــــــــــــــــکاری داشتند: آقایان بنان، فاخته‌ای، شهیدی و من که با مرحوم داوود پیرنیا کار می‌کردیم و آقای شهیدی درآن دوران موسیقی‌های بسیار زیبایی خواند و منتشر کرد.
این هنرمند در زندگی هنری خود جزعشق، محبت و دوستی به هیچ چیز چشمداشتی نداشت، هنرمندی بسیار خوب و با دیسیپلین خاص که همه او را دوست داشتند و همیشه از او به نیکی یاد می‌شود. او مردم سرزمینش را عاشقانه دوست داشت و به آنها عشق می‌ورزید، هر چند که براین باورم هنرمند هرگز نمی‌میرد و با آثارش همیشه در ذهن مردم زنده و جاویدان بوده و است.
شهیدی هیچ گاه به‌دنبال مادیات زندگی نبود و تلاش می کرد به مردم کشورش کمک کند و دنبال عشق و موسیقی ایرانی بود. درگذشت ایشان را به همه دوستان او و طرفداران هنر واقعی صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم.

هنرمند ماندگار زمانه

حسن ناهید
 نوازنده پیشکسوت ساز نی
آشنایی و دوستی من با زنده یاد عبدالوهاب شهیدی به 60 سال پیش برمی گردد و البته در این سال‌ها هم این ارتباط و رفت و آمد‌ها با خانواده آقای شهیدی همچنان ادامه داشت. خاطرات بسیاری از آن دوران باقی مانده، از آن روزگارکه به قونیه سفرکردیم ودرجوار آرامگاه مولانا اجرای کنسرت داشتیم تا اجراهایی که در جشن هنر شیراز برگزار شد یا کنسرت‌های بسیار و متعدد در خارج و داخل ایران که همه و همه یادآور آن روزگار خوش است.آقای شهیدی سال‌ها در محضر استاد بزرگوار اسماعیل مهرتاش آموزش موسیقی دیده بود و درواقع یکی از قدیمی‌ترین شاگردان او بود. نکته دیگر اینکه در ساز عود تحول شگرفی ایجاد کرد و بر این عقیده بود ساز عود را می‌توان مانند تار به‌صورت ایرانی نواخت و با این روش توانست یکی از اصیل‌ترین سازهای ایرانی را به موسیقی ایرانی بازگرداند. البته در کنار نوازندگی به کار آواز هم مشغول بود و به موسیقی‌های محلی بسیار علاقه‌مند بود و دراین زمینه کارهای بسیاری تولید کرد که هر یک زیبا، مانا و ماندگاراست. اما اثر معروف «زندگی» که یک قطعه محلی لری است از کارهای فاخر و ماندگار اوست و در جشن هنر شیراز با حضور استادانی چون حسین تهرانی، فرامرزپایور، جلیل شهناز، علی اصغر بهاری و... این کار را ارائه کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در کارنامه هنری او به یادگار ثبت و ضبط شد.