مهندسی ریش‌سفیدان؟

اصولگرایان با صف طویل نامزدهایشان چه خواهند کرد؟ مهندسی ریش‌سفیدان؟ با ثبت‌نام ابراهیم رئیسی در انتخابات تکلیف اصولگرایان تقریبا مشخص شد. آنها که با نامه و کمپین و پیامک از او درخواست ورود به انتخابات را کرده بودند، حالا خیال‌شان راحت شده است و آنهایی که در سودای پاستور بودند، احتمالا دمق. با‌این‌حال همچنان جریان اصولگرایی با تورم و تعدد نامزد روبه‌روست. از میان چهره‌های اصولگرایی که در مظان نامزدی بودند، تا دیروز که موعد ثبت‌نام‌ها به پایان رسید، تنها علی نیکزاد، نایب‌رئیس و باقر قالیباف، رئیس مجلس، به حرمت آمدن رئیسی ثبت‌نام نکردند. به‌جز اینها همه هفت نفر دیگری که شورای وحدت اصولگرایان خطاب به آنها نامه نوشته بود و برای شنیدن برنامه‌هایشان از آنها دعوت کرده بود، ثبت‌نام کرده‌اند. به‌علاوه تعدادی دیگر البته از الان مشخص است که احتمالا برخی چهره‌ها در نقش نامزد پوششی نامزد اصلی وارد خواهند شد و بعد از ایفای نقش انصراف می‌دهند. مثلا گفته می‌شود که جلیلی ممکن است در نقش نامزد پوششی ابراهیم رئیسی عمل کند. درباره نیکزاد هم همین تحلیل وجود داشت؛ اما او از ثبت‌نام انصراف داد. به نظر می‌رسد که هم جریان اصولگرایی از امروز کار سختی پیش‌رو دارد و هم شورای نگهبان. رویه‌ای از سال‌های قبل هم مرسوم بوده و آن درخواست از نامزدها برای کنار‌رفتن و انصراف است، چه پیش از اعلام صلاحیت‌ها و چه بعد از آن باید آغاز شود. ریش‌سفیدان با پیغام و پسغام و دیدار و ملاقات حضوری این کار را انجام می‌دهند. این دوره چون تعداد ثبت‌نامی‌ها بسیار زیاد شده، کار هم مشکل‌تر است. احتمال دارد که درباره برخی چهره‌ها موفق شوند و درباره برخی نه. به‌ویژه آنها که از قبل سنگ‌هایشان را واکنده‌اند و در ژست مستقل‌نمایی اعلام کرده‌اند از دوگانه اصلاح‌طلبی-اصولگرایی فراتر رفته‌اند. از میان این چهره‌ها هم افرادی مانند ضرغامی، قاضی‌زاده، دهقان و فریدون عباسی صراحتا گفته‌اند جریانی نیستند، جریانی عمل نمی‌کنند، مستقل‌اند و به نفع کسی هم کنار نمی‌روند. برخی هم مانند سعید محمد اگرچه قبلا غیرمستقیم گفته بود که چون رئیسی نمی‌آید، او آمده است؛ اما بعد از ثبت‌نام صراحتا خطاب به هم‌جناحی‌هایش اعلام کرده که مصداق دولت جوان انقلابی فقط اوست.
تلاش‌های ناموفق
اصولگرایان در ایجاد اجماع تجربه موفق و ناموفق زیاد دارند. سال 84 شورای ائتلاف نیروهای انقلاب به ریاست ناطق عملا شکست خورد. اگرچه ظاهرا موفق نشدند که نامزد اصلی خود را به پاستور برسانند؛ اما در‌نهایت یک اصولگرای دیگر را بر صندلی ریاست‌جمهوری نشاندند و به تعبیر کیهان «مردم کار را تمام کردند». سال 88 نیاز به اجماع نبود؛ چون هدف‌شان استمرار رئیس مستقر دولت بود. اما سال 92 موفق نشدند. حدادعادل که نامزد پوششی بود، کنار رفت؛ اما سه نامزد دیگر تا آخر باقی ماندند. آیت‌الله مهدوی‌کنی بارها سعی کرد با ولایتی تماس تلفنی برقرار کند تا او را راضی به کناره‌گیری به نفع جلیلی یا قالیباف کند؛ اما موفق نشد. بعدها اعلام شد که ولایتی عامدانه خود را از دسترس تماس خارج کرده است. بعد هم تلاش زیادی شد که از میان جلیلی و قالیباف یکی باقی بماند؛ اما آیت‌الله مصباح و جبهه پایداری هم حاضر به حمایت از قالیباف در برابر سعید جلیلی نشدند و در نهایت هر دو با هم وارد گود انتخابات شدند که نتیجه به نفع روحانی شد.
مهندسی شورای نگهبان


بعید به نظر می‌رسد که شورای نگهبان اقدام به تأیید صلاحیت یک صف طویل انتخاباتی بکند. مهم‌ترین مشکل نحوه مدیریت تبلیغات و مناظره‌های انتخاباتی این تعداد نامزد است که تجربه آن وجود ندارد. صداوسیما باید به آنها زمان اختصاص بدهد و این یعنی کل زمان برنامه‌های صداوسیما؛ اتفاقی که احتمالا فکری درباره آن نشده است. مدیریت مناظره با حضور 10 تا 20 نفر هم به نظر سخت و نشدنی می‌رسد.
محتمل است که شورای نگهبان به جای رد صلاحیت از برخی چهره‌ها درخواست کند که خودشان کنار بروند. مانند سال 92 که سعی شد از طریق لاریجانی و روحانی به هاشمی پیام دهند که بهتر است خودش کناره‌گیری کند. کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، همان زمان به «شرق» گفته بود: «درباره آقای هاشمی وقتی رأی‌گیری شد، ایشان رأی لازم را نداشت. آقایان فقهای شورای نگهبان به‌ویژه دبیر شورا، حضرت آیت‌الله جنتی گفتند که بهتر است برخی آقایان بزرگان با ایشان ملاقاتی داشته باشند و بگویند با توجه به این رأی، بعد گلایه‌ای نکنند که چرا به ما نگفتید. خیلی وقت‌ها می‌گویند که چرا از قبل به ما نگفتید. با برخی آقایان علما صحبت کردند که یا قم بودند یا دلایلی که آوردند، نشد. بعد با من مشورتی شد، من عرض کردم که مثلا جناب دکتر لاریجانی با آقای هاشمی رفت‌وآمدی دارند و ممکن است صحبت کنند. چون قبلا هم با آقای لاریجانی در مسائلی دیگر صحبتی شده بود. آقایان فقهای شورای نگهبان پذیرفتند و بعد هم گفتم که با جناب آقای روحانی هم که بررسی صلاحیت ایشان تمام شده بود، سلام‌علیکی داریم. از طریق ایشان هم می‌شود اقدامی کرد که پذیرفتند. من تلفن زدم به آقای لاریجانی، ایشان اول مقداری سختشان بود؛ اما بعد پذیرفتند و گفتند امشب روضه دارند. فردا صحبت می‌کنند. جناب آقای روحانی را زنگ زدم احوالپرسی کردیم. گفتند دود سفیدی بلند شده است از شورای نگهبان؟ گفتم سفید و سیاه است و اگر ممکن است تشریف بیاورید اینجا برای گفت‌وگو که بعد از نماز مغرب حدود ساعت 9:00 شب بود که آمدند. آنجا من هر دو مطلب را خدمت ایشان گفتم. ابتدا گفتم تبریک می‌گویم که شما رأی لازم را آوردید و آقایان اعتماد کرده‌اند و نکته دوم این خبر درباره جناب آقای هاشمی است که رأی لازم را نداشتند و نظر آقایان این است که با ایشان صحبتی شود که اگر مایل هستند انصراف دهند. ایشان هم تعجب کردند، هم گفتند برویم با بقیه آقایان صحبت کنیم که شاید نظر عوض شود. من به آقای روحانی اعلام کردم که دیگر امیدی به رأی‌گیری نیست و همین یک‌بار رأی‌گیری شده است و آقایان نظرشان این است که این پیام به آقای هاشمی منتقل شود که یکی، دو ساعت هم گفت‌وگویی داشتیم و از هر دری سخنی گفتیم و بعد تشریف بردند و قرار شد خبر دهند. فردا دکتر لاریجانی بعد از ملاقات با آقای هاشمی رفتند نتیجه را به دبیر شورای نگهبان گفتند، با این عنوان که آقای هاشمی نپذیرفته‌اند و گفته‌اند اشکالی ندارد من می‌ایستم. بعد هم همین گفته را آقای لاریجانی تلفنی به من گفتند. آقای روحانی هم همین خبر را بعدا تلفنی به من گفتند». شورای نگهبان در‌حال‌حاضر با چهره‌ای هم‌تراز هاشمی روبه‌رو نیست که نیاز داشته باشد از قبل به او پیغام کناره‌گیری بدهد. برای همین این ریش‌سفیدی بیشتر روی دوش خود جریان اصولگرایی می‌افتد. حالا باید دید با این سابقه نه‌چندان موفق از ریش‌سفیدی در نهایت کدام‌یک از میان این چهره‌های اصولگرا قبل از رسیدن به سد شورای نگهبان اعلام انصراف می‌کنند و در‌نهایت شورای نگهبان می‌خواهد چند نفر را نگه دارد و چند نفر را کنار بگذارد. کدخدایی زمانی در پاسخ به سؤال «شرق» درباره مهندسی تعداد تأیید صلاحیت‌‌شده‌ها و اینکه معمولا خروجی نامزدهای ریاست‌جمهوری از تعدادی کمتر یا بیشتر نمی‌شوند، ابتدا به شوخی گفته بود که هیچ‌کدام از اعضای شورای نگهبان تا جایی که می‌دانم مهندسی نخوانده‌اند! بعد هم اضافه کرده بود که: «اصلا این نیست که بگوییم می‌خواهیم هشت‌ نفر را تأیید کنیم، بعد بیاییم کاری کنیم که این عدد ما درست دربیاید. ممکن است کمتر یا بیشتر باشند یا حتی هر 40 نفر شاخصی که ثبت‌نام کرده بودند، رأی بیاورند. ما به فلسفه اعداد معتقدیم؛ اما نه به معجزه آن؟! ما واقعا بین اینها، این تعداد را هم در هر دوره با یک تسامحی
 تأیید کرده‌ایم».