جوانگرایی یا شایسته سالاری؟

این روزها که بحث اصلی کشور انتخابات ریاست جمهوری است، یکی از تاکیدات اصلی آن‌ها که بر مبنای احساس تکلیف به ساختمان آجری میدان فاطمی گام نهاده‌اند رجوع به جوانگرایی در دولت خویش می‌باشد. مشخص نیست که این افراد به کدامین دلیل چنین معیاری را بعنوان آغازین اقدام خود برای تبلیغات گسترده برگزیده اند، ولی مسلم این است که به نظر نمی‌رسد درد این روزها، این سال‌ها و شاید این دهه‌های مملکت ما جوانگرایی بوده باشد. مثل همه ادوار اخیر، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری فقط شعارهایی می‌دهند که بیش از اینکه کارشناسی شده باشد زنگ و بویی پوپولیستی و عامه پسند دارد.
بر کسی پوشیده نیست که در کشور ما معمولا یک فرد جوان در صورتی به مسئولیت گماشته می‌شود که از ارتباطات قدرتمند مبتنی بر رانت برخوردار باشد.
به جرات می‌توان مدعی شد مشکل جامعه ما این نیست که به کار گماری جوانان در مناصب مدیریتی اولویت اول مسئولان کشور نمی‌باشد. بحرانی که امروزه وجود آن جامعه را عذاب می‌دهد، فقدان وجود شایسته سالاری وعدم رجوع به معیارهای تخصصی در انتصابات است. قاطعانه می‌توان مدعی شد جوانگرایی در این معادله جایگاه چندان تاثیرگذاری ندارد. وقتی سازوکاری برای انتصابات وجود نداشته باشد دیگر چه تفاوتی دارد که جوانی سر کار بیاید یا فردی میانسال و حتی کهنسال. به بیان دیگر، نمی‌توان از پازل مدیریت قوی، کارا و اثربخش فقط یک جوانگرایی را برداشت و به دیگر تکه‌های مهم این پازل بی‌اعتنا بود. بدون وجود معیار، جوانگرایی هم مانند دیگر شعارها ادعایی دهان پر کن خواهد بود که می‌تواند غصه‌ای بر غصه‌های مردم بیفزاید. نشان به این نشان که مدیر دارای ارتباطات رانتی اگر خودش هم نتواند در منصبی باقی بماند زمینه را برای قدرت‌یابی جوانانی نزدیک به خویش فرآهم خواهد آورد. شواهد و مثال‌های این بحث نیز
فراوان است.


پس اگر لشکری از جوانان هم وزیر و وکیل دولت و مردم باشند، باز هم جامعه رنگ و بوی بهروزی را نخواهد دید مگر آنکه این افراد خبره و کاردان بوده و با سازوکاری حقیقتا رقابتی انتخاب شوند. مشکل اینجاست که پست و جایگاه در این مملکت تکلیفی نیست که بر اساس شایستگی‌ها به نخبگان واجد شرایط واگذار شود. متاسفانه مقام و مسئولیت نوعی غنیمت جنگی محسوب می‌شود که صاحبان قدرت سیاسی بین فامیل، دوست، آشنا و هم ائتلافی‌های خویش توزیع می‌کنند.
با این تحلیل، نباید به مردم آدرس غلط داد. نباید تصور کرد که اگر جوانگرایی اتفاق افتاد مشکلات یکی یکی حل خواهند شد. گلوگاهی که در این کشور ایجاد مشکل نموده و فساد گسترده‌ای را سبب شده ساختاری مبتنی بر غنیمت جنگی است که بخشی از نخبگان را به سوی کشورهای غربی فراری داده و بخشی را نیز گوشه‌نشین نموده است. نشان به این نشان که طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام نموده و این تعداد مهاجرت، معادل خروج ۱۵۰میلیارد دلار سرمایه سالیانه از کشور است.