بازی شهروند و مافیا

رضا رئیسی روزنامه نگار این روزها آرام آرام به سر‌فصلی تازه از بهار مردم‌سالاری دینی نزدیک شده و سپهر سیاسی و اجتماعی کشور آماده و مهیای تغییر و دگرگونی می‌شود. این بار البته به دلایل متعدد، که از حوصله این مقال خارج است و بر همگان پوشیده نیست، این حرکت آرام و تدریجی، سرعتی بس آرام و کند‌تر به خود گرفته و آنگونه که بایسته و شایسته چنین بزنگاه خطیر و مهم و تاثیرگذاری است، شاهد تحرکات ملموس و زیر‌پوستی در شریان و مویرگ‌های لایه‌های مختلف و متکثر اجتماعی برای خلق مشارکتی حماسه‌گونه نیستیم. البته تجربیات ادوار مختلف حاکی از آن است که جامعه ایرانی، پتانسیل و ظرفیت تکانه‌های ناگهانی و غیر‌قابل پیش بینی را دارد و از آنجا که دغدغه و مساله چند ماه اخیر اغلب کنشگران و فعالان عرصه مجازی دوگانه  «مشارکت-عدم مشارکت» بوده، نه انفعال و رکود و بی‌توجهی، از طرف دیگر طی چند دهه اخیر سطح آگاهی و بلوغ سیاسی آحاد مردم نیز بسط و توسعه ملموسی یافته، نگارنده بسی امیدوار به تغییر شرایط؛ آن هم به شکلی ملموس و محسوس تا موسم روز سرنوشت هستم. البته در این میان چه بپسندیم و چه نپسندیدم، غالب توجهات معطوف به انتخابات ریاست‌جمهوری است اما از یاد نبریم همزمان با این انتخابات، ششمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز در سراسر کشور برگزار شده و به‌واسطه دامنه منتخبان، شاید گستره بیشتری از جمعیت کشور را نیز ترغیب به نقش‌آفرینی در عرصه رقابت و مشارکت انتخاباتی کند.  پارلمان‌های شهری شاید به واسطه جایگاهش در ساخت قدرت سیاسی، نهادی در رفعت قوه مقننه و مجریه است اما اهمیت آن به‌واسطه مشارکت‌جویی عام‌تر بازیگران و نیز ارتباط آن با لایه‌های ریز و درشت زیست اجتماعی و کنش و واکنش شهروندی کم هم نیست. به‌خصوص در شهری چون تهران با جمعیتی نزدیک به 15 میلیون نفر به عنوان ابر‌شهری که مدیریت شهری آن  با  60 هزار نفر پرسنل و بودجه سالانه 48 هزار میلیارد تومانی (بودجه مصوب سال 1400) اداره می‌شود و در نقطه کانونی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و البته اقتصادی پایتخت ایران قرار دارد. این انباشت جمعیتی، سرمایه‌های بالقوه و بالفعل اقتصادی، تجمیع رویدادهای فرهنگی در نقطه کانونی توجهات اجتماعی، هم البته مزیت‌هایی دارد و البته تهدیدی برای شهر و شهروندان تهرانی است. جذابیت فاکتورهای گفته شده از یک سو موجب مهاجرت بی‌ضابطه و در پیامد آن، رواج و رسوخ ناهنجاری‌های اجتماعی در زیر پوست شهر شده و از طرف دیگر با تجاوز به حریم عمومی در قالب شهر‌فروشی سرمایه‌های مادی و البته معنوی شهر را به تاراج برد. یک‌بار و در سال 1396 مردم مسیر متفاوتی را خواستار شدند و به ضرس قاطع با مشارکتی خیر‌کننده بر آن مهر تایید زدند اما به دلیل القائات و تخریب‌های رسانه‌ای مغرضان، ضعف و عدم‌صراحت برخی از منتخبان، فقدان قاطعیت لازم در پیشبرد برنامه‌های اعلامی، جلوه‌های ویژه و مطابق با تغییرات به عمل آمده و نگرش‌های مردم‌محورانه و شهروند‌مدارانه در دوره مدیریت جدید شهری دیده نشد. فرصت‌طلبان از همان آغازین گام به کمین نشسته و طی 4 سال با بمباران خبری و رسانه‌ای قصد القای یأس و نا‌امیدی به آن توده عظیم مردمی و سرمایه اجتماعی پای‌کار‌آمده اصلاح‌طلبان در انتخابات 96 را داشتند که البته برخی بی‌عملی‌‌های بلا‌موضوع و کاستی‌ها و ضعف مدیریتی، موید القای چنین وضعیتی برای افکار عمومی شد. حالا اما با نزدیکی به انتخابات، شهروندان پایتخت باید کمی هوشیارانه‌تر و دقیق‌تر به‌دور از احساسات به صحت‌سنجی عملکردهای دوره جدید مدیریت شهری پرداخته، کارنامه دوره قبلی را با این دوره سنجیده و نگذارند قطار تازه به ریل آمده از مسیر خارج شود؛ البته این به معنای چشم فرو بستن بر ضعف‌های فعلی و تلاش برای اصلاح روندها با گزینش چهره‌های تازه با برنامه‌های عمل‌گرایانه و رویکردهای مردم‌محورانه نیست که به قول اسحاق جهانگیری اگر غفلت کنیم در شب، مافیا شهروندان شهر را خواهد زد!