کشتی ایران

احمد مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
با آغاز انقلاب جریانات فکری گوناگونی در آن نقش ایفا کردند و هر کدام سهمی داشتند؛ از چپ با سابقه همچون حزب توده تا چپ جدید و مائوئیست‌ها و چپ افراطی. در میان مذهبی‌ها نیز اوضاع به همین روال بود. کسانی بودند که بن‌مایه سخن آنها چپ ولی رنگ و لعاب مذهبی داشت. نمونه بارز آن همان کسی بود که از طرف سازمان مجاهدین به دیدار امام در نجف رفت و آنقدر به آیات و احادیث استناد کرد که شک ایشان را برانگیخت. آنها می‌خواستند بگویند حضرت امیر از مارکس، مارکس‌تر و حسین سیدالشهدا از چه‌گوارا چریک‌تر بوده است.
همچنین بودند کسانی که با نگاه سلفی مبارزه می‌کردند و می‌خواستند با امام «بیعت کنند». امروز فرزندان چنین نگاهی همین گروه‌های تندرو و آدمکش القاعده و داعش هستند که کارنامه آنها را در عراق و افغانستان و سوریه دیده‌ایم. درست است که دست سیاستمداران در ساخته و پرداخته کردن این گروه‌ها در کار است و نمی‌توان آن را انکار کرد اما اصل اندیشه احیای خلافت ولو به قیمت ویرانی و کشتار در ذهن بسیاری از آنها به عمل در آمده است. گروهی هم بودند که به جمهوریت نظام اعتقادی نداشتند و آن را مقدمه حکومت اسلامی می‌دانستند. مرحوم مطهری در جایی درست در برابر فکر سلطنت و خلافت و این نوع حکومت منهای مردم با بیانی گرم و استوار چنین گفته است: مردم باید حق انتخاب داشته باشند ولو اشتباه کنند... تا به رشد اجتماعی برسند.


گروهی هم بودند که انقلاب اسلامی را ادامه جنبش‌های مردمی پیشین ایران همچون نهضت‌های ملی و مشروطه در دموکراسی و مردم‌سالاری سازگار با دین می‌دیدند که از راه احترام به آرای مردم از طریق انتخابات آزاد و سازمان‌ها و نهادهای دموکراتیک تأمین می‌شود. مثال جالب آن دکتر مهدی حائری فرزند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم از چهره‌های علمی و فقهی معاصر است. او معتقد بود قانون اساسی مشروطه با حذف اصول مربوط به سلطنت برای اداره کشور کافی است.او این فکر خود را با امام هم در میان نهاده و به گفته خود او با استقبال ایشان همراه بود.
گاهی به نظر می‌رسد که جایگاه این نگاه در عرصه سیاست و عمل رو به ضعف نهاده است. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرصتی فراهم شد تا کسانی که دلبسته این موضع هستند به میدان بیایند و فرصت را غنیمت شمارند و ثبت نام و آن اندیشه را دوباره به یاد بیاورند.موضوع تأیید یا رد صلاحیت آنها بحث دیگری است. صرف تأکید بر مبانی مردم سالاری انقلاب نکته مهم اقدام آنهاست. آنها می‌گویند غفلت از این اصل اساسی چنان که از نمونه‌های بسیار جهان پیداست از مردم‌سالاری فقط نمادی بی‌ارزش و پیکری بی‌جان باقی می‌گذارد.
به هر حال اینکه این نگاه در کنار صندوق رأی آمده و امکان دفاع از جایگاه فکری خود را یافته مغتنم است. باید قدر نهاد و از تعریض و تعرض به آن پرهیز کرد.
باری همه در کشتی ایران نشسته‌ایم.