ژوبین صفاری هشداری برای روان‌های خشمگین

اظهار نظر درخصوص دلایل افزایش خشونت در جامعه ایران و حتی در جهان نیازمند تحقیقات گسترده و علمی است اما اتفاقات چند روز گذشته و یا بهتر بگوییم چند سال گذشته نشان می دهد که حداقل برای بهبود وضعیت اقدام موثری صورت نگرفته است. هرچند باید گفت اپیدمی خشونت چه از نوع خانگی و چه انواع دیگر همواره جاری بوده است اما امروز به لطف شبکه های اجتماعی این مسئله واکاوی بیشتری می شود. از سوی دیگر آمارها به دلیل نوع فرهنگ پرده پوشی کشور ما نیز چندان قابل اعتنا نیست بنابراین فارغ از میزان افزایش آن باید در نظر داشت که وجود خشونت در ابعاد مختلف به وضوح قابل رصد است اما برای کاهش آن چه باید کرد؟ واقعیت آن است که سیاستگذاران طی این سال ها تمام توان خود را بر روی مسائل اقتصادی و سیاسی گذاشته‌اند (‌هرچند که میزان توفیق آنها در این حوزه ها نیز جای بررسی دارد) اما حتی در میان کاندیداها هم هنوز هیچ کدام هیچ برنامه ای برای بهبود وضعیت روانی جامعه ارائه نداده است. هرچند وضعیت اقتصادی به عنوان یک عامل موثر در کاهش خشونت پذیرفتنی است اما واقعیت آن است که جامعه ایران نیازمند تغییر در پارادایم‌های فرهنگی و خانوادگی بعضا غلطی است که نسل به نسل منتقل شده است. پارادایم هایی که اسیر تعصبات بی مورد و کج فهمی از مفاهیم مانند آبرو و... است. این تغییر نیازمند یک برنامه جامع فرهنگی، اجتماعی است که باید توسط متخصصان علوم انسانی تدوین و اجرا شود. واقعیت آن است که نطفه خشونت گاه از کودکی کاشته می شود که حاصل ناآگاهی والدین از تربیت فرزندان است. بنابراین نهادهای اثرگذار لازم است رویه بی اثر خود را تغییر داده و از این دایره باطل انفعال خارج شوند. ناگفته پیداست که فرزندان بسیاری بی آنکه برنامه‌ای برای تربیت درستشان وجود داشته باشد به این دنیا پا می‌گذارند. فرزندانی که در آینده پر از مشکلات روحی و روانی ای خواهند شد که نه تنها به برای درمان به آن واقف نیستند که می توانند آن را به سایرین نیز تسری دهند.
در این میان نقش جامعه روانشناسی کشور اهمیت بسیاری دارد. جامعه ای که باید فعال تر عمل کرده و در شناسایی روانشناسان و رواندرمانگران حرفه ای تر کوشا باشد. بی شک روانشناسی زرد و اینستاگرامی نمی تواند برای جامعه بحران زده از خشم و مشکلات روحی و روانی کاری انجام دهد لازم است تا در این زمینه به صورت گسترده برنامه‌ای جامع و عملیاتی تدوین شود هرچند می توان گفت که خشم و خشونت جاری در جامعه حاصل عوامل متعددی است که باید همه علوم انسانی برای آن تفحص علمی کنند اما واقعیت آن است که بحران سلامت روانی در جامعه ایران می تواند به یک اپیدمی گسترده تری منجر شود که آدم های سالم را در آینده به اقلیتی منزوی تبدیل کند. این یک هشدار جدی است.