سقط برنامه‌های فرزند‌آوری

رها عبداللهی: «کریستیانو رونالدو می‌گوید خانواده مهم‌ترین دارایی جهان است»، «تولد ششمین فرزند الک بالدوین بازیگر مشهور آمریکایی»، «عکس جدید ادی مورفی با 9 فرزندش»، «مدونا: مادر بودن غرور را از من گرفت و مرا از این رو به آن رو کرد»، «رپر آمریکایی 15 فرزند دارد»، «اما استون مادر شد» و...؛ اینها تیترهایی است که مؤید خانواده‌دوستی و توجه به فرزند از سوی برخی از معروف‌ترین سلبریتی‌های دنیاست. نکته قابل توجه در این باره آن است که این افراد در جوامعی زندگی می‌کنند که به نظر می‌رسد خانواده و فرزندآوری در رأس ارزش‌ها و اولویت‌های مردمش نیست.    * «پیری جمعیت» و مشوق‌های فرزندآوری در غرب «هیچ‌کس منزل نیست» عنوانی بود که چندی قبل مجله آمریکایی «‌تایم» برای گزارشی درباره وضعیت وخیم کشورهای مبتلا به بحران پیری جمعیت که 90 درصد آنان در قاره اروپا هستند، اختصاص داد. امروز اغلب کشورهای دنیا از جمله همه کشورهای غربی با بحران کاهش جمعیت، پدیده سالمندی و رشد منفی جمعیت مواجهند. سیاستمداران سعی کرده‌اند برای حل پدیده «پیری جمعیت» دست به دامن برنامه‌های کلان مشوق فرزندآوری شوند؛ از کمک‌های مالی و خدمات رایگان بارداری و مرخصی‌ها گرفته تا اصلاح قوانین اشتغال زنان. حتی برخی دولت‌ها با سختگیری در قوانین سقط جنین زیر بار هزینه اعتراض گروه‌های پرقدرت فمینیستی رفته‌اند؛ بلکه بتوانند اندکی شرایط را به نفع اصلاح ساختار جمعیتی‌شان تغییر دهند.  برخی کشورهای اروپایی مثل آلمان چند سالی است سالانه میلیاردها یورو صرف بالا بردن میزان فرزندآوری خانواده‌ها می‌کنند، هر چند آمارها حاکی از بی‌نتیجه بودن این اقدامات بویژه مشوق‌ها و تداوم سیر نزولی شاخص رشد جمعیت است.    * کاهش جمعیت جوان، پاشنه آشیل هژمونی غرب پژوهشگران اجتماعی اینجا به کمک سیاستمداران آمده و اثبات کرده‌اند ماجرا حساس‌تر از این حرف‌هاست و باید ابتدا فکری به حال آشفتگی‌های فرهنگی جامعه که ساختار خانواده را مضمحل کرده و زیر آوار خروارها آسیب انقلاب جنسی به قهقرا کشانده است، کرد. باید همراهی لازم با کانون خانواده در دستور کار قرار گیرد تا اندکی کمر راست کند و بعد از آن توقع تاثیرگذاری مشوق‌های فرزندآوری را داشت. سیاستمداران غربی خوب می‌دانند این موضوع در حال تبدیل به پاشنه آشیل هژمونی غرب است. «جی.دی.‌آنوین» مردم‌شناس انگلیسی در کتاب خود با عنوان «بنیادهای اقتصادی و جنسی جامعه جدید» با بررسی تاریخ 5 هزار ساله 86 جامعه مختلف به این نتیجه رسیده است که قدرت ملل که بر اساس تعریف آنوین، توانایی مولد باقی ماندن و حفظ موقعیت رهبری و اثرگذاری بر ملل دیگر است، تنها در جوامعی وجود دارد که به ازدواج در آنها ارج گذاشته می‌شود. آنان دریافته‌اند با وجود این همه دست‌خوردگی فرهنگ و سبک زندگی، سیاست‌گذاری‌ها و تشویق‌ها و ایجاد بسترهای اقتصادی، هر چند هم قوی باشند، به تنهایی نمی‌تواند در جامعه رغبتی برای ازدواج و فرزندآوری ایجاد کند، بلکه به حضور مراجع فرهنگ‌ساز و الگوهای مورد علاقه جامعه در این کارزار نیاز است. ما در غرب شاهد اتفاقاتی چون راه‌اندازی کمپین‌های ترغیب فرزندآوری، کمک گرفتن از سینما و تلویزیون، ورود سلبریتی‌ها و بلاگرهای لایف استایل به عرصه ترویج فرزندآوری، نمایش خانواده‌های پرجمعیت در تبلیغات تلویزیونی و... هستیم. در صفحات بسیاری از پرطرفدارترین سلبریتی‌های اینستاگرام توجه به خانواده و داشتن فرزندان متعدد به چشم می‌خورد. در اینستاگرام تعداد فعالان در حوزه سبک زندگی و فرزندآوری بسیار زیاد شده که با پشتیبانی آژانس‌های تبلیغاتی به تبلیغ خانواده پرجمعیت و ترغیب به باروری مشغولند و کسب درآمد هم می‌کنند.  صنعت انیمیشن و سینمای اروپا و آمریکا نیز تولیدات متعددی در این زمینه دارد و مشخص است سیاست‌گذاری‌های کلان حاکمیتی موجب جهت‌دهی فعالیت این مراجع فرهنگ‌ساز به سمت مصالح بشری و هویتی جامعه شده است.    * 37 درصد جوانان ایرانی ازدواج را از ملزومات زندگی نمی‌دانند در کشور ما اگر چه هنوز اصالت فرهنگی و دینی نقش مؤثری در روابط اجتماعی و رفتار مردم دارد اما نمی‌توان منکر تغییرات فرهنگی پرسرعت و رو به رشد بود که اتفاقا همین تغییرات منشأ چالش‌های فرهنگی، رفتاری و تربیتی و مشکلاتی همچون کاهش ازدواج، افزایش طلاق، کاهش رغبت به فرزندآوری و معضلات اجتماعی دیگر شده است. معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان اعلام کرده طی پژوهشی که اخیرا انجام شد، 37 درصد جوانان ایرانی اظهار داشته‌اند ازدواج از ملزومات زندگی آنان نیست و حتی در صورت رفع موانع اقتصادی، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند! همچنین یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد ارزش شدن کم‌فرزندی از مهم‌ترین دلایل کاهش میل به فرزندآوری در کشور است. (رضوی‌زاده، غفاریان و اخلاقی 1394. مجله راهبرد فرهنگ، شماره 31) در حال حاضر کشور ما از لحاظ نرخ باروری در رتبه 146 جهانی قرار دارد، یعنی پایین‌تر از ترکیه با رتبه 110، فرانسه با رتبه 118، آمریکا با رتبه 122 و انگلیس با رتبه 137! در واقع زنان ایرانی از زنان همه این کشورها کمتر فرزندآوری داشته‌اند. تغییر سبک زندگی خیلی چیزها را در جامعه درمی‌نوردد و چالش‌های سختی را می‌آفریند. سوال اینجاست که آیا برنامه‌ریزی‌ها و فرهنگ‌سازی‌ها در حوزه اصلاح سبک زندگی نتیجه مثبتی داشته است؟   * ضرورت توجه سلبریتی‌ها برای رفع تهدیدات جمعیتی بررسی‌ها نشان می‌دهد اگرچه پیشران‌های اقتصادی برای ترغیب افراد به ازدواج و فرزندآوری مهم است اما بدون پیشران‌های فرهنگی قادر به تغییر رفتار موثر نخواهیم بود. تجربه کشورهای دیگر در این زمینه نیز همین را می‌گوید.  طبق نظریه «رفتار برنامه‌ریزی‌شده»، از میان عواملی که فشار اجتماعی یا هنجار انتزاعی تولید می‌کند و موجب ایجاد رفتاری در افراد جامعه می‌شود، ترکیب انگیزه فرد با رفتار یا انتظارات افراد مرجع و دیگران مهم است. الگوها از عواملی هستند که هم انگیزه می‌سازند، هم انتظارات جامعه را هدایت می‌کنند. سلبریتی‌ها در جامعه ایرانی الگو نیستند و مردم بیشتر نگاه ژورنالی به آنان دارند اما تاثیر روانی آنان در مثبت‌‌نگری یا منفی‌نگری نسبت به امور کم نیست. متاسفانه هیچ جهت‌دهی‌ای برای به خدمت گرفتن سلبریتی‌ها و بلاگرها در مسیر رفع تهدیدات فرهنگی و اجتماعی کشور از جمله آینده جمعیتی دیده نمی‌شود. شاید بگوییم سلبریتی‌ها در کشور ما بر خلاف همتایان غربی‌شان هیچ درکی از وظایف‌شان نسبت به جامعه و کشور ندارند و نهایت افق‌شان متفاوت دیده شدن، حضور در جشنواره‌ها و نیز سفرهای خارجی است و فضای مجازی هم مرکز جهان‌شان است. بسیاری از چهره‌های سینمایی ما به دنبال ترویج فرهنگ جایگزینی حیوان به جای فرزند هستند و به صراحت آن را تبلیغ می‌کنند. برخی برنامه‌های تلویزیونی نیز در خدمت ترویج سبک زندگی ضدخانواده این افراد درآمده تا علاوه بر فضای مجازی، رسانه ملی هم عرصه فیض‌رسانی آنان به سبک زندگی خانواده‌های ایرانی شود.  آیا نمی‌توان همین سلبریتی‌ها را به گونه‌ای هدایت کرد که مانند سلبریتی‌های غربی در جهتی که جامعه امروز نیاز دارد، برای اصلاح سبک زندگی و چالش‌های اجتماعی حرکت کنند؟ وقتی عده‌ای می‌توانند آنان را در جهت اهداف سیاسی فلان جریان یا راه‌اندازی کمپین پوششی در راستای اهداف جاسوسان زیست‌محیطی یا تبلیغ خرید ملک در دوبی به صف کنند، چرا حاکمیت نتواند؟ سلبریتی به سمتی می‌رود که برایش پول بیاورد یا فرصتی برای دیده شدنش باشد.  در حال حاضر پرطرفدارترین صفحات مجازی ایران و جهان به جماعت سلبریتی اعم از بازیگر، خواننده، ورزشکار و ... تعلق دارد. این یعنی مردم در صفحات مجازی بیشتر این افراد را می‌بینند و ذهن‌شان روزانه با رفتارهای آنان درگیر است. برخی عزیزان می‌گویند آیا این درست است که ما خودمان به روال غلط الگوگیری جامعه از سلبریتی‌ها که قطعا الگوی صحیحی برای سبک زندگی نیستند، دامن بزنیم؟ در جواب باید بگویم ما یک وضع موجود داریم و یک وضع مطلوب. مساله، استفاده مناسب از فرصت‌ها و تبدیل تهدیدها به فرصت در جنگ تبلیغاتی است. وضعیت مطلوب این است که جامعه الگوهای خود را از فرهیختگان و بزرگان و مفاخر دین و ادب و فرهنگ و علم برگزیند اما در حال حاضر رسانه و فضای مجازی جهانی ساخته که مرکز ثقل آن سلبریتی‌ها هستند. برنامه‌ریزان فرهنگی اگر قصد خروج از انفعال فعلی را دارند و می‌خواهند دست «دیگران» را از صحنه‌گردانی مراجع فرهنگی کشور کوتاه کنند، یکی از راه‌های پیش روی‌شان مدیریت سلبریتی‌ها و تبدیل تهدید آنان به فرصت است که تاثیرگذاری‌اش سریع‌تر و گسترده‌تر از بسیاری طرح‌های فرهنگی پرطمطراق کم‌بازده است.