جمهوري آذربايجان، تلاش براي تغييرات ژئوپليتيك

عماد حسيني
طي حداقل نيم سال گذشته موج جديدي از تنش‌ها و تشنج‌هاي شديد و گسترده بخشي از آسياي جنوب غربي را فرا گرفته كه در كنار مساله فلسطين و اعراب و اسراييل، نمود اصلي آن حوزه قفقاز و در جنگ شديد و خسارت‌بار ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان به خوبي قابل مشاهده بوده است. جنگ گسترده و شديد ميان آذربايجان و ارمنستان كه در دور جديد خود بيش از هزاران كشته و زخمي بر جاي نهاد و ظهور تنش و ناامني در سراسر منطقه قفقاز را سبب شد، همزمان داراي پيچيدگي‌هاي خاصي است و تلاش دارد نيات و اهداف اصلي سياستگذاران تنش‌آفرين را تا حد ممكن پنهان كند و تنها در ظاهر به مساله آزادسازي قره‌باغ از اشغال ارمنستان تكيه كند! خوش‌خيالي و ساده‌انديشي است كه موضوع اختلاف قره‌باغ ميان ارمنستان و آذربايجان را نزاع دو بازيگر معمولي و كوچك منطقه‌اي براي تصرف يا آزادسازي بخشي از سرزمين يكديگر قلمداد كنيم. جنگ قره‌‌باغ و تحولات آن تاكنون نشان از يك سياستگذاري عميق‌تر و گسترده‌تر براي كل قفقاز بزرگ و حتي آسياي جنوب غربي دارد؛ سياستگذاري عميقي كه نتايج و پيامدهاي ژئوپليتيكي آن مي‌تواند براي برخي بازيگران منطقه‌اي مانند ايران و روسيه بسيار ويرانگر و دردناك باشد.
واقعيت اين است كه جمهوري آذربايجان از طريق توسعه اقتصادي، نوسازي و تجهيز ارتش، لابي‌سازي گسترده در غرب، همراهي لابي يهود و پيوند نزديك با تركيه در جنگ اخير توانست بخش عمده‌اي از اهداف خود يعني آزادسازي اراضي اشغالي اين كشور را محقق سازد. با اين حال همپوشاني باقيمانده اهداف اين كشور (تعيين تكليف قطعي قره‌باغ و كسب يكپارچگي سرزميني) با طرح‌هاي راهبردي تركيه و رژيم صهيونيستي و امريكا، زمينه را براي ماجراجويي‌هاي جديد اين كشور فراهم ساخته است.
به نظر مي‌رسد برداشت جمهوري آذربايجان از رفع بن‌بست مواصلاتي، ايجاد كريدور است و نه بازگشايي مسيرها، از اين‌رو اقدام آذربايجان براي به كرسي نشاندن نظر خود با توجه به مجموعه قرائن ميداني محتمل است. روشن است چنانچه باكو موفق به برقراري اتصال كريدور مذكور شود، ساختار كشورهاي ترك‌زبان در عمل شكل خواهد گرفت. مجموعه‌اي كه به علت همسايگي با روسيه و چين از ارزش مضاعفي براي امريكا جهت مهار دو رقيب جهاني برخوردار است و طبعا مورد حمايت امريكا خواهد بود. شكل‌گيري چنين وضعيتي كه از حمايت قدرت‌هاي متخاصم منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي نيز برخوردار خواهدبود، ظرفيت تحميل شرايط به جبهه دشمن يا رقبايي مانند ارمنستان، روسيه و ايران را فراهم خواهد ساخت. همچنين روندي را شكل مي‌دهد كه كشورهاي ديگر مجبور به پيوستن يا كنارآمدن با آن شوند. ظاهرا جمهوري آذربايجان در گام نخست به دنبال وحدت سرزميني و دسترسي مستقيم به نخجوان است كه از آن طريق هم اين منطقه را از اتكا به ايران دور و هم زمينه اتصال به خطوط ريلي و نفت و گاز تركيه را فراهم مي‌سازد.
سفر به‌موقع وزير خارجه ايران به باكو
با توجه به روند آزادسازي مناطق اشغالي قره‌باغ از سوي آذربايجان و تنها ماندن ارمنستان در صحنه جنگ، آزادسازي تمام قره‌باغ را مي‌توان فرآيندي اجتناب‌ناپذير در اين دوره از منازعه قره‌باغ دانست. درعين حال روشن است كه روند آزادسازي مناطق اشغالي قره‌باغ را نمي‌توان پايان منازعات قفقاز و به‌ويژه دو كشور آذربايجان و ارمنستان محسوب كرد، زيرا فرآيند قدرت‌يابي آذربايجان كه طي چند دهه اخير با تقويت ارتش و تجهيزات نظامي پيگيري شده است، با نيت و هدف اتصال زميني خاك آذربايجان به جمهوري نخجوان ادامه خواهد يافت. شايان ذكر است جمهوري خودمختار نخجوان، بخشي از خاك آذربايجان است كه توسط باريكه‌اي از خاك ارمنستان يعني استان سيونيك (syunik) از كشور اصلي خود يعني آذربايجان جدا شده است. فرآيند موفقيت و پيروزي‌هاي سال گذشته نظامي آذربايجان در آزادسازي قره‌باغ در درازمدت مي‌تواند به مرحله تهاجم نظامي آذربايجان به ارمنستان و اشغال بخشي از خاك ارمنستان براي اتصال زميني جمهوري نخجوان منجر شود. موضوعي كه ظرف دوماه گذشته تاكنون نشانه‌هايي از آن ظهور و بروز داشته است. تاكتيك موفق آذربايجان در جنگ كنوني يعني حركت و عمليات نظامي موازي با مرز ايران، مي‌تواند به يك سياست راهبردي براي سياستگذاران آذربايجاني در جهت اتصال زميني به جمهوري نخجوان از طريق اشغال بخشي از خاك ارمنستان در استان سيونيك (syunik) و به‌خصوص مناطق هم‌مرز با ايران تبديل شود. در واقع با پايان اشغال قره‌باغ و آزاد‌سازي آن توسط آذربايجان، به احتمال فراوان دولت آذربايجان با تحريك و همراهي تركيه از دو محور اصلي يعني از خاك آذربايجان و از سوي ديگر از داخل جمهوري نخجوان به ارمنستان و استان سيونيك (syunik) حمله خواهد كرد تا اتصال زميني با نخجوان را تحقق بخشد. تحركات اخير آذربايجان در منطقه يادشده سبب شد تا نيكول پاشينيان، نخست‌وزير موقت ارمنستان روز جمعه گذشته نامه‌اي خطاب به ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه نوشته و خواستار كمك روسيه از جمله كمك‌هاي نظامي درخصوص رسيدگي به اوضاع وخيم در منطقه «سيونيك»، هم‌مرز با آذربايجان شود.  بر اين اساس سفر روز گذشته جواد ظريف وزير امور خارجه به باكو فرصت خوبي براي انتقال دغدغه‌هاي جمهوري اسلامي ايران به مقامات جمهوري آذربايجان دراين خصوص ارزيابي مي‌شود. سوابق موجود در روابط بين جمهوري اسلامي ايران و جمهوري آذربايجان نشان مي‌دهد كه خوشبختانه مقامات باكو همواره سعي كرده‌اند تا به ديدگاه‌هاي همسايه جنوبي خود يعني جمهوري اسلامي ايران درخصوص مسائل كلان دوجانبه و منطقه احترام بگذارند. براساس اخبار منتشره، در سفر به موقع جواد ظريف وزير امورخارجه به باكو آخرين تحولات روابط دوجانبه، پروژه‌هاي مشترك اقتصادي، مشاركت ايران در مين‌روبي و بازسازي مناطق آزادشده، آخرين تحولات اجراي بيانيه آتش‌بس ميان ارمنستان و آذربايجان و تنش‌هاي مرزي اخير ميان دوكشور، كريدورهاي ارتباطي، ارتباطات ريلي ميان ايران، آذربايجان و ارمنستان، اجرايي شدن ابتكار همكاري‌هاي منطقه‌اي 6 جانبه و ساير مسائل موردعلاقه دوطرف از محورهاي گفت‌وگو و رايزني وزير امورخارجه كشورمان با رييس‌جمهور آذربايجان بوده است.


به نظر مي‌رسد جهت‌گيري برخي تحولات در سطح منطقه به دنبال اين است تا مرزهاي ايران با آذربايجان، ارمنستان و نخجوان را به مرزهاي تنش‌زا و زيستگاه جديد تروريسم و جنگ منطقه‌اي تبديل كند. گذشته از تبعات ژئوپليتيك به ضرر ايران، بروز اين وضعيت سبب خواهد شد تا به علت مرز مشترك زميني جمهوري نخجوان با تركيه، حضور و فعاليت نيروهاي مخالف ايران و تروريست‌هاي مزدور جهاني در نخجوان با سهولت بيشتري همراه شود. بنابراين بهتر است مقامات كشور دوست و همسايه يعني آذربايجان در فرآيند پيش رو به گونه‌اي رفتار نكنند كه بستر آتش ناامني‌هاي مختلف را در سطح منطقه فراهم آورد، در غير اين صورت دود اين آتش همه طرف‌هاي درگير را در برخواهد گرفت و زمينه را براي عقبگرد منطقه به سمت ناامني و تروريسم و دخالت كشورهاي مغرض مانند رژيم صهيونيستي كه در نبرد آشكار با جمهوري اسلامي ايران است فراهم خواهد كرد. طبيعي است در چنين شرايطي خويشتنداري جمهوري اسلامي ايران نمي‌تواند تداوم يابد.
تحليلگر مسائل روابط بين‌الملل