بورس همچنان می ریزد اما از اعتراضات خبری نیست!

خواستار شلوغ بازی نبوده و نیستیم، می دانیم ساز و کار بورس با اعتراض و دخالت های بی دلیل و تزریق های باری به هرجهت دلارهای نافرجام نیز درست
نمی شود اما این که بورس آرامش ندارد اما مال باختگان در بورس آرام شده اند این سوال را ایجاد می کند که آن اعتراض ها، شعارهای تند و گاه ساختار شکنانه، آن تیترهای جنجالی، آن تحلیل های استخوان شکن و آن ادعاهای عجیب و غریب چگونه ساکت شد؟
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: ماه ها قبل پیش بینی کرده بودیم که بورس در انتخابات ریاست جمهوری 1400 به یکی از ابزار رای آوری یا به تعبیری؛«سبد رای» نامزدهای انتخاباتی خواهد شد که در موقع خود بدان نیز خواهیم پرداخت و اما، داستانی که این روزها اندکی مایه ی تعجب است، ریزش بورس در ابعاد و ارقام درشت و سکوت و آرامش سهامداران است گویی ریزش های قبلی، ریزش محسوب می شده و ریزش های فعلی، روند طبیعی بازار!
>سازمان بورس و اوراق بهادار؛ پاشنه آشیل دولت!


روزنامه ایران در گزارشی که آن را اواخر سال 99 منتشر کرد، نوشت:«بررسی بازدهی و میزان رشد شاخص کل بورس به‌صورت ماهانه در ۱۲ ماه سال‌ 1399 به خوبی روند حرکتی بازار سهام را نشان می‌دهد. در نخستین ماه سال شاخص کل با رشد
۱۷۷ هزار و ۱۳۶ واحدی بازدهی ۳۴.۵ درصدی را ثبت کرد، عددی که در اردیبهشت ماه با رشد ۲۹۶ هزار و ۷۲۳ واحدی به ۴۳ درصد افزایش یافت. هر چند در خرداد ماه بازدهی بورس تهران به ۲۸.۷ درصد رسید، اما در تیرماه رکورد کسب بازدهی را شکست. دراین ماه شاخص کل بورس با رشد ۶۴۵ هزار و ۵۶۷ واحد ۵۰.۸ درصد افزایش یافت. اما با اتفاقاتی که از روز ۲۰ مرداد ماه در بورس افتاد، از پنجمین ماه سال، بازار سهام مسیر متفاوتی درپیش گرفت به طوری که پس از رکورد بازدهی ۵۰.۸ درصدی در تیرماه، در مرداد ماه بازدهی بورس تهران به منفی ۸.۲ درصد رسید و ۱۵۸ هزار و ۹۶۵ واحد نسبت به ماه قبل کاهش یافت. در شهریور ماه نیز روند نزولی شاخص تقویت شد به‌گونه‌ای که شاخص بیش از ۱۶۲ هزار واحد دیگر عقب نشست و بازدهی آن هم به منفی ۹.۲ درصد رسید. همچنین درمهرماه امسال بازدهی بورس به منفی ۱۱.۴ درصد رسید. با این حال از آبان ماه امسال اندکی از شتاب شاخص برای کاهش کاسته شد. بدین ترتیب در آبان ماه شاخص تنها ۶۷ هزارواحد عقب نشست و بازدهی آن هم دراین ماه به منفی ۴.۷ درصد رسید که نسبت به ماه‌های قبل ریزش کمتری را نمایان می‌کند. پس‌از پنج ماه بازدهی منفی بورس تهران، درآذرماه امسال شاخص کل بورس توانست رشد بیش از ۹۳ هزارواحدی را ثبت کند و بدین ترتیب بازدهی آن هم به مثبت ۶.۹ درصد رسید. با این حال با رخداد‌هایی که در فضای بین‌المللی باعث شد تا جو مثبتی که برای رفع تحریم‌ها شکل گرفته بود، کمرنگ شود و براین اساس رکورد بازدهی منفی بورس ثبت شد. دردی ماه شاخص کل بورس ۲۸۸ هزار واحد نسبت به آذرماه افت کرد و بدین ترتیب بازدهی آن به منفی ۲۰ درصد رسید. در بهمن ماه یکبار دیگر بازدهی بورس تهران مثبت شد. دراین ماه شاخص با رشد ۸۷ هزار واحدی معادل ۷.۶ درصد رشد کرد. درآخرین ماه سال نیز تا روز گذشته ۱۴ روز کاری از آن می‌گذرد که دراین مدت بازدهی بورس منفی ۲.۲ درصد است و مثبت شدن آن به روند شاخص در روز‌های باقی مانده از سال بستگی دارد.»
سال 99 به پایان رسید و اما بورس، 1400را نیز با نوسانات و فراز و نشیب های عمدتاً منفی آغاز کرد. آفتاب یزد در سلسله گزارش های اقتصادی با محوریت بازار بورس و سرمایه، عبور بازار از شاخص 1 میلیون 100 هزار واحد و نیز در صورت عدم تاب آوری تا رسیدن به 900 هزار واحد را ـ بدترین شرایط ممکن ـ در گفت و گو با متخصصان و فعالان این عرصه پیش بینی کرده بود ولی آن چه مهم است؛ استفاده ی ابزاری از گرفتار شدن مردم در این بازار پر از چالش و حاشیه است.
در یکی از همین گفتارها با محوریت بورس به این نتیجه رسیده بودیم؛ آنانی که شعار خروج سرمایه ها از بورس را تیتر می کنند به نوعی در حال دادن آدرس اشتباهی هستند زیرا پولی از بورس نمی توان خارج شود مگر آن که «ذوب شود».
فراز و نشیب های مردادماه 99 بورس، فشار منتقدان به دولت که تا پیش از این برجام را جاده ی اصلی و بازار ارز و سکه را جاده فرعی حمله به دولت قرار داده بودند به سمت تالار بورس هدایت کرد و به طور طبیعی بورس به یکی از شکننده ترین و
اصلی ترین اهرم فشارها بر دولت تبدیل شد.
اظهارات صریح حسن روحانی که مردم را به بورس فراخوانده بود و ایجاد اطمینانی که دیگر نبود(!) باعث شد تندترین حملات به پرونده ی اقتصادی دولت از ناحیه ی بورس آغاز شود. اوج گیری این حملات در نهایت باعث شد تا مردمی که احساس می کردند سرمایه های آنان در بورس پایمال شده پا به خیابان گذاشته و مقابل ساختمان اصلی بورس حتی شعارهای تندی علیه روحانی و دولت وی سر دهند که خیلی سریع آن اعتراضات و شعارها به تیتر اصلی و تحلیل های فرعی روزنامه های عمدتاً اصولگرا مبدل شد.اعتراضات از مرداد آغاز و تا پایان سال به فاصله هر یکی ـ دوماه تکرار می شد و اما با آغاز سال جدید، آن اعتراضات فروکش نکرد و حتی تغییر رئیس سازمان بورس نیز نتوانست التیامی به آلام سهامداران ناراضی و ظاهراً مالباخته ببخشد!
>و ناگهان سر و صداها خوابید!
ریزش بورس با هر ترفندی متوقف نشد حتی وقتی میلیون ها دلار به آن تزریق شد، ریزش بورس متوقف نشد حتی وقتی رئیس بورس تغییر کرد، ریزش بورس متوقف نشد حتی وقتی دامنه ی نوسانات به حالت قبلی بازگشت و ریزش بورس متوقف نشد حتی وقتی «عبدالناصر همتی» برکنار شد و اما سر و صداها خوابید و دیگر کسی برای شعار علیه روحانی و اعتراض به حیف و میل دارایی های مردم در بورس به خیابان نیامد!
این روزها ریزش های عجیب و غریبی در بورس شاهد هستیم، ریزش هایی که گاه تکانه های شدیدتری از مرداد تا اسفند 99 دارد اما نه مردم چیزی می گویند و نه روزنامه ها یقه دولت را می چسبند!
با جستاری در اخبار بورس و نوسانات و اعتراضات شاهد هستیم ؛ که برای آخرین بار اواخر اردیبهشت جمعی از معترضان راهی ساختمان اصلی بورس شدند و این بار نه تنها دولت حسن روحانی که مجلس یازدهم را نیز از دم تیغ انتقاد خود گذرانیدند و اما این روزها که بورس حال و روز خوبی ندارد و حواس نامزدها نیز اساساً به بورس نیست حتی اگر کارشناسان اقتصادی متفق القول باشند که بورس نباید اولویت اقتصادی نامزدها باشد اما سر و صدا ها به همراه شاخص ها فروکش کرده است گویی خرداد قرار نیست کسی با بورس و ریزش های برق آسای آن کاری داشته باشد.
خواستار شلوغ بازی نبوده و نیستیم، می دانیم ساز و کار بورس با اعتراض و دخالت های بی دلیل و تزریق های باری به هرجهت دلارهای نافرجام نیز درست نمی شود اما این که بورس آرامش ندارد اما مال باختگان در بورس آرام شده اند این سوال را ایجاد می کند که آن اعتراض ها، شعارهای تند و گاه ساختار شکنانه، آن تیترهای جنجالی، آن تحلیل های استخوان شکن و آن ادعاهای عجیب و غریب چگونه ساکت شد؟ بورس که حال و روز خوبی ندارد، شاخص ها که حال و روز بدتری از مرداد و شهریور و آذر و بهمن و اسفند 99 و نیز فروردین و اریبهشت 1400 دارند پس چرا هیچ کسی سراغ مسببان ریزش ها را
نمی گیرد؟ چرا دیگر کسی به دنبال دارایی های از دست رفته
مردم نیست؟
>بورس با آمدن اصولگراها نیز ختم به خیر نخواهد شد؟!
بورس قرار نیست با تغییر رئیس جمهور به ناگاه تغییر مسیر دهد، حتی اگر احساسی نیز بالا و پایین شود در نهایت به مسیر سابق خود بازخواهد گشت. به قول متخصصان و کارشناسانِ بورس، شاخص ها؛ آمارهای بانک مرکزی و سازمان مدیریت و
برنامه ریزی نیست که بتوان آن را بالا و پایین کرد زیرا پارامترهایی که بورس را خوشحال و بد حال می کند گاه از عهده خودِ فعالان بازار سرمایه نیز خارج است و این یعنی یکی از دلایل سکوت می تواند چشم اندازهای مخاطره آمیزی باشد که پیش روی بورس قرار دارد پس به آسانی می توان گفت؛ اگر مسائل کلان اقتصادی رو به راه نشود، بورس حتی با آمدن اصولگراها نیز ختم به خیر نخواهد شد.
این روزها چشم دوخته ایم به شاخص ها که یکایک فرو می ریزد و به خیابان های اطراف سازمان بورس اما آن چه می بینیم با همین دو ـ سه هفته قبل نیز تفاوت دارد و این یعنی می تواند بورس، دستمایه ای برای زمین زدن های سیاسی بوده باشد حتی اگر در این میانه، زندگی هایی فروریخته یا دارایی هایی بر باد رفته باشد!