روزنامه شرق
1400/03/18
در رثای یار دوران غربت امام
در رثای یار دوران غربت امام جاوید قرباناوغلی عفریت کرونا گلی دیگر از گلستان یاران امام عزیز را به خاک افکند. سیدعلیاکبر محتشمیپور، یار دیرین، وفادار و باغیرت امام عزیزمان، رخ در نقاب خاک کشید و جان به جانآفرین تسلیم کرد. خدایش بیامرزد و با اولیای خاص خود محشور گرداند. محتشمیپور در زمره معدود طلبههایی بود که از همان آغازین روز نهضت در کنار امام قرار گرفت و تا آخرین روزهای زندگی پرفرازونشیب، مردانه و با غیرتی شایان ستایش از امام و راه و مشی مراد خویش دفاع کرد. در این مسیر سخت و پرمخاطره، لحظهای درنگ به خود راه نداد. در ایام تبعید امام به نجف و اوج مظلومیت رهبر فقید انقلاب و در شرایطی که ساواک لحظهلحظه حرکات و سکنات امام را در آنجا رصد میکرد، تا زمان اخراج از عراق و هجرت به نوفللوشاتو و سپس بازگشت غرورآمیز ایشان به ایران، محتشمیپور به همراه چند طلبه شجاع همچون سیدمحمود دعایی و... از نزدیکترین و مورد اعتمادترین یاران امام بود. در اسناد و عکسهای بهجامانده از اقامت امام در فرانسه و رهبری پیروزمندانه قیام مردم، طلبه جوان آن زمان پای ثابت معدود اشخاص کنار ایشان است.محتشمی مانند همه مجاهدان صادق، با تبعیت از راه امام، دنبال سهمخواهی از انقلاب نرفت، زندگی ساده و به دور از تکلف و بیپیرایهای را برگزید و زندگی خود را عاشقانه و خالصانه وقف امام و انقلاب کرد. او در مکتب امام آموخته بود که «نگویید انقلاب برای ما چه کرد، بگویید ما برای انقلاب چه کردیم». محتشمی اهل خودنمایی و سهمخواهی نبود؛ مانند برخی که پس از انقلاب تغییر مشی داده و خود را سینهچاک امام و انقلاب کرده بودند، محتشمی به کنج خلوت خود رفت. دوستی تعریف میکرد روزی امام متعجب از حضورنداشتن محتشمی و چند نفر دیگر از یاران «دوران غربت» از حاجاحمد سؤال کرده بود: پس این رفقای ما، آقای محتشمی، فردوسیپور، دعایی کجا هستند؟». این سیره رهروان خالص ایشان بود که در آن ایام بهجای سهمخواهی، به گوشهای رفته و همچنان عاشقانه به کشور و انقلاب خدمت کنند. سهم محتشمیپور از انقلاب، پیکر زخمخورده و دست بریدهای بود که یادگار دوران سفارتش در دمشق بود؛ مأموریتی که حکم او و سیدمحمود دعایی برای سفارت سوریه و عراق را امام صادر کرد. در وصف این انسان عارف و مجاهد خالص چه میتوان گفت و نوشت که به قول مولانا، قلم یارای نگاشتن آن را داشته باشد و بر خود نشکافد. هرچه گویم من عشق را شرح و بیان/ چون به عشق آیم خجل باشم از آن. در دوره دوم نخستوزیر دوران جنگ، با اینهمه محتشمی با آن تن زخمخورده، مسئولیت سنگین وزارت کشور را بر عهده گرفت تا نشان دهد از کشیدن بار گران واهمهای ندارد و آماده است دست دیگر و جان خود را فدای انقلاب و کشور کند. محتشمی نماد و تندیس حمایت از مظلومان فلسطینی بود. فارغ از شرایط و نگرشهای امروزی، نمیتوان از مظلومیت زنان و کودکانی غافل شد که در عصر تمدن اتوکشیده مغربزمین، مظهر ظلم، ستم و آوارگی هستند. محتشمیپور نماد انقلاب در دفاع از مظلومان فلسطین و مبارزه با رژیم نژادپرستی بود که با غصب سرزمین، بنیان خود را بر استخوانهای زنان، مردان و کودکان دیر یاسین، کفر قاسم، صبرا و شتیلا بنا کرده بود. حزبالله لبنان و مقاومت در برابر غاصبان سرزمین فلسطین که در سال ۲۰۰۶ خط بطلانی بر هیمنه و اسطوره شکستناپذیری رژیم اسرائیل کشید، یادگار محتشمیپور در دوره کوتاه و پرثمر سفارت دمشق است. در ایام غربت یاران امام، در کنج خانه نشست و با همتی وصفناپذیر «دارالزهرا» را بنیان گذاشت؛ مرکزی برای نشر اسلام اصیل و مکتب اهلبیت و سیره امام. دارالزهرا همه چیز محتشمی بود. به آن عشق میورزید. در روضه مادرش فاطمه زهرا و سیدالشهدا، عبا، قبا و عمامه را به کناری گذاشته و با دستی که یادآور مولایش ابوالفضل بود، بدون هیچ شائبهای به سینه میزد و اشک میریخت. محتشمی هرگز خود را به قدرت و ثروت، آفتی که در کمین همه سیاستمداران است و پای بسیاری در مقابل آن میلرزد و میلغزد، آلوده نکرد. زندگی ساده و بیآلایش را برگزید و به «گلعذار دارالزهرا» در گلستان جهان سیاستبازان دنیاطلب بسنده کرد و آنجا را به زیارتگاه رندان عاشق زندگی و سلوک بیپیرایه و عارفانه امام و مرادش تبدیل کرد تا به عاشقان قدرت و ثروت نشان دهد که «زین چمن سایه آن سرو روان» محتشمی را بس است. حوادث 88 روح لطیف و جسم نحیف و زخمخورده محتشمی را آزرد. او را به هجرتی خودخواسته به نجف وادار کرد. بازگویی آنچه بر او و دارالزهرا رفت، در این مختصر نمیگنجد و شرایط نیز اقتضای آن را ندارد. کسانی که در بطن تصمیم محتشمیپور برای هجرت از کشور و رحل اقامت در نجف هستند، از آنچه بر او گذشت تا به این تصمیم رسید، آگاه هستند که باز به قول مولوی: شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر. با دوستی عهد کرده بودیم که در صورتی که تقدیر الهی بر ادامه حیات محتشمی در این دنیای فانی باشد، نزد او رفته و بخواهیم به ماندن در ایران و خدمت به عاشقان مکتب اباعبدالله در دارالزهرا اکتفا کند. دریغ و هزاران افسوس که تقدیر حضرت ربالارباب چنین بود که در روزهای سالگرد امام و مراد خویش و همزمان با روز شهادت بنیانگذار مکتب تشیع، روح این عالم مجاهد قفس تن را شکسته و به جوار حضرت حق پر کشد. محتشمی بیتردید مصداقی بر آیه شریفه «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا» است. دارالزهرا یادگار ارزشمند این سید جلیلالقدر برای همیشه پایگاه و زیارتگاه رهروان راه امام و عاشقان مکتب بیپیرایه اهلبیت باقی خواهد ماند.
سایر اخبار این روزنامه
مبارزی آرمانخواه
سفیری استراتژیک
چرا از تحریم و کرونا نپرسیدید؟
تسلیت مقام معظم رهبری
تهدید به رد صلاحیت نامزدها تا لحظه آخر
ماجرای قرض دولت از بانک مرکزی چیست؟
فضای مناظره ناعادلانه بود
ملاحظات تئوریسین ۹۸ ساله
روایت سالک از یکشنبه سیاه مجلس
حرفهای فرهاد مجیدی را جدی بگیرید
در رثای یار دوران غربت امام
شگفتی محتمل
حرفهایی که همتی نزد!
وزنکِشی اصولگرایان در میان ایرانیان
خاموشي «اكثريت خاموش»، چرا؟!
مدرک تحصیلی دغدغه مردم نیست