چطور آقايان حالا طرفدار مذاكره شده‌اند؟

آرمان ملی- محمد رحمانی: در گذر ماه‌ها و روزها و برگزاری مناظرات انتخاباتی برخلاف رویه هرباره روز به روز فرصت‌ها از دست رفتند و برخلاف انتظاری که می‌رفت به فضای دلگرمی مردم دامن زده نشد و امروز طبق نظرسنجی‌ها در بهترین حالت 41 درصد مشارکت مردم در صحنه انتخابات را شاهد خواهیم بود که بخش زیادی از آن نیز به برکت برگزاری انتخابات شوراهاست، اینکه آیا صدا سیما در این میان کم کاری کرد یا کاندیداهای بدون برنامه مقصر دلسردی مردم شده‌اند موضوعی است که قضاوتش با تاریخ و مردم خواهد بود. تحلیل مناظرات برگزار شده و جویا شدن علل دلسردی مردم از جمله موضوعاتی است که تحلیل‌های بسیاری در خصوص آن ارائه می‌شود. در این راستا برای بررسی تحولات پیرامون انتخابات ریاست جمهوری، مناظره‌ها و آنچه در سپهر سیاست ایران می‌گذرد «آرمان ملی» با محمدرضا خباز عضو حزب اعتماد ملی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.   ارزیابی شما از مناظرات انتخاباتی چگونه است و اساسا این مناظرات در تراز نظام جمهوری اسلامی قرار دارد؟ مناظره اول چندان قوی نبود و من برداشتم این بود که چون چهار سال از مناظره قبلی می‌گذرد ‌شاید فراموش کرده‌اند که چهار سال پیش چگونه مناظراتی بود و این مناظرات چگونه توانست مردم را به صحنه بیاورد، لیکن انتظارم این بود که در مناظره دوم از توان و قدرت بیشتری برخوردار باشد ، ولی وقتی مناظره دوم را دیدم این ضرب‌المثل به خاطرم آمد که؛ «هرچه آید سال نو وین دریغ از پارسال» متاسفانه سطح مناظره دوم هم خیلی پایین بود، نه اینکه فقط از مناظره نخست پایین‌تر باشد بلکه جوشش و جنبشی که باید به وجود بیاورد چنین اتفاقی چندان قوی نیفتاد و در نهایت مخاطب را به سمت یک مناظره انفعالی برد، در صورتی که اساسا هدف از مناظره چیست؟ میلیون‌ها نفر بیش از دو ساعت و نیم پای تلویزیون می‌نشینند که چه چیزهایی بشنوند؟ هدف این است که این افراد توانایی‌های خود را به معرض نمایش بگذارند تا مردم بتوانند از بین آنها قوی‌ترین فرد یعنی کسی که دارای مدیریت قوی‌تر و توانمندی بیشتری در حل مشکلات جامعه است و به بیان دیگر در تراز مردم ایران است را انتخاب کنند، ولی مناظرات برگزار شده ما را به این هدف نرساند، شاید یکی از دلایل اینکه مردم مناظره دوم را 13 درصد کمتر از مناظره اول مشاهده کرده بودند همین ضعف‌هایی بود که عرض کردم. شاید اگر زنده یاد نوذری زنده و مجری این برنامه بود و اعلام می‌کرد از کی بپرسم؟ این مناظره هم مشابه مسابقه هفته بود که سال‌های دور برای سرگرمی بین جوان‌ها برگزار و از تلویزیون پخش می‌شد که طی آن اطلاعات عمومی اندکی هم به مردم می‌رسید، البته شاید هم علت اصلی برگزاری مناظرات در این سطح نازل صدا و سیما باشد که سطح سوالات را تا این حد پایین می‌آورد تا واقعیات جامعه بیان نشود، مهمترین مشکل امروز جامعه ما که گریبان اکثریت جامعه را گرفته بحث‌های اقتصادی است در مناظره اول حتی سوال اقتصادی هم که پرسیده می‌شد بیشتر جنبه تهاجمی پیدا کرده بود و پنج نفر به یک نفر حمله‌ور می‌شدند و در بیت الغزل صحبت‌های آقایان هم همواره حمله به دولت بود و گویی در این زمینه برهم سبقت می‌گرفتند که هرکس بیشتر همه موضوعات و مسائل جامعه را به دوش قوه مجریه بیندازد در جذب نظر مردم موفق‌تر خواهد بود، شاید همین باعث شد تا مردم مناظره دوم را نسبت به اولی 13 درصد کمتر مشاهده کنند، زیرا احساس کردند که از دیدن آن چیزی نصیب‌شان نمی‌شود، مردم کلا از توهین و افتراء مشمئز می‌شوند و می‌گویند چرا کسی که می‌خواهد نمایندگی ما را مدت 4 سال در سطح بین الملل به عهده بگیرد باید شخصی تا این حد در سطح پایین باشد و حرف‌های خود را با استفاده از توهین و افترا به کرسی بنشاند، در صورتی که آنقدر سوالات مهم وجود دارد که اگر در مناظرات مطرح می‌شد هم مکنونات قلبی نامزدها مشخص می‌شدند و هم میزان برتری آنها بر 6 کاندیدای دیگر محک می‌خورد.  چــرا  امـروز گروه زیادی از مردم نسبت به انتخابات و شعارهای مــطرح شـــده از ســـوی کاندیداها با دید بی‌اعتمادی می‌نگرند؟ امروز با 40 سال پیش خیلی متفاوت است، نامزد ریاست جمهوری هم باید ابتدا خودش را بشناسد، سپس جامعه و زمان و شرایط حاکم بر کشور و دنیا را بشناسد. در 4 دهه قبل شاید در هر10 خانه یک نفر دارای مدرک لیسانس نبود، اما اکنون در هر خانه‌ای یکی دو لیسانس و تحصیلات تکمیلی وجود دارد، بنابراین این اشخاص به بقیه نفرات خانواده اطلاعات و آگاهی می‌دهند. وقتی کاندیدایی ادعایی می‌کند مثلا وعده وام پانصد میلیونی یا یارانه ده برابری می‌دهد اولین سوالی که برای این افراد مطرح می‌شود این است که؛ از کجا؟! این درآمد در کجاست که دولتمردان فعلی نتوانسته‌اند آن را کسب کنند و به مردم بدهند؟ مردم چون آگاهند حرف‌های بی‌محاسبه را توهین به شعور خود می‌دانند و با خود می‌پندارند که آنها مردم را ساده لوح فرض می‌کنند، غافل از اینکه مردم امروز به خاطر وجود فضای مجازی و بودن تحصیلکردگان فراوان در داخل خانه‌ها شرایطشان با 40 سال قبل زمین تا آسمان فرق کرده است، من معتقدم مردم خود در حوزه مسائل سیاسی مجتهدند، هرکسی خودش اهل تشخیص است و نیاز نیست به کسی بگوییم به فلانی رای بده، مضاف بر اینکه گویا آنان که دولت را امروز سیبل خود کرده‌اند تا دیروز در سیاره دیگری زندگی می‌کرده‌اند و تازه به ایران آمده‌اند، گویی در هر جایی که بوده‌اند هیچ ایرادی نبوده است. این اشکالاتی که مردم را رنج می‌دهد تمامش معلول قوه مجریه نیست، بخشی از آن برای قوه مقننه است، قدری از آن برای قوه قضائیه است و بقیه به نهادهای دیگر باز می‌گردد، چرا به راستی مردم را نا آگاه فرض می‌کنند؟ واقعیت را به مردم بگویید، در کشور ما با این تخاصم و درگیری و به هم تاختن کارهای بزرگی نمی‌توان انجام داد، هر کاندیدا باید بدون آسمان ریسمان بافتن اعلام کند با این اختیاراتی که دارم این کارهای متوسط را که مشکل اصلی مردم هم است رسیدگی  می‌کنم، قرار بود آقایان برنامه اعلام کنند ولی دیدیم یکی دوتا از آقایان در مناظره نخست یکی دو برگه نمودار مقابل دوربین‌ها در دست گرفته‌اند گویی که فرق بین نمودار و برنامه را تشخیص نمی‌دادند. به نظرم هنوز یخ انتخابات وجود دارد و فضای جامعه باید نسبت به حضور مردم تغییر کند.    بـرخـــی معتقدند که طرح برخی مسائل در مناظرات یا شعارهای کاندیداها باعث ایجاد دوقطبی در انتخابات خواهد شد، از دید شما این دو قطبی می‌تواند رقابتی ایجاد کند و انتخابات را به مرحله دوم بکشاند؟ دوقطبی چیز بدی نیست، زمانی بد می‌شود که در آن حق را باطل و باطل را حق جلوه بدهند وگرنه اینکه با بیان واقعیات و مسائل پشت پرده که مردم بی‌خبر بوده‌اند در دو قطبی این اطلاع برای مردم حاصل می‌شود که حق با کدام یک از جریانات سیاسی است تا با بینش و انگیزه بالا وارد انتخابات بشوند و این حادثه‌ای نیکوست، دو قطبی بد زمانی است که سبب پنهان شدن واقعیات از دید جامعه شود و با دروغ‌های ماکیاولی موضوع را آنقدر بزرگ جلوه دهند که کسی جرات پیگیری آن را نداشته باشد، مثلا یکی از کاندیداها گفته بود برای فلان موضوع 400 میلیون پیامک آمده است! ولی حساب نکرده که اگر هر پیامک یک ثانیه وقت بگیرد می‌شود 13 سال! چرا ادعاهایی نظیر آنچه می‌شنویم از کاندیداها بیرون می‌آید؟ مردم از این حرف‌های بی‌اساس در گذشته زیاد شنیده‌اند ضمن اینکه سطح برداشت و فهمشان در زمینه مسائل سیاسی خیلی نسبت به گذشته فرق کرده است، اگر موضوعات به درستی و حقیقت بیان شود و از روش‌های ماکیاولی استفاده نشود صداقت جای خود را در میان مردم باز خواهد کرد.  موفقیت کاندیداهایی همچون آقای همتی را مستلزم چه اموری مــی‌دانید و اگــر اصـــلاح‌طلبان و بزرگان از وی حمایت کنند می‌توان شاهد حمـایت بخشی از جامعه از همتی بود؟  اصلاح‌طلبان 9 کاندیدا معرفی کردند، وقتی هیچ یک از این 9 نفر تایید صلاحیت نشدند رسما بیانیه دادند و نهاد اجماع ساز اعلام کرد که ملت شریف ایران ما 9 کاندیدا داشتیم و شورای‌نگهبان بدون اعلام دلیل، کاندیداهای ما را احراز صلاحیت نکرد لذا ما کاندیدایی نداریم، علاوه بر آن احزابی هم که این کاندیداهای 9گانه متعلق به آن بودند آنها هم بیانیه دادند که ما کاندیدایی در این انتخابات نداریم، این شرایط خود کمک کننده به سردی فضا بود تا حدی که همه دلسوزان نظام نارحتند از اینکه مردم اینقدر با سردی دارند نگاه می‌کنند و این انتخابات هم مثل انتخابات اسفند 98 ممکن است، انجام شود، بنابراین این رفتارها را باید از سرچشمه درست می‌کردند، مقام‌معظم رهبری هم به کرات به انتخابات حداکثری تاکید داشته‌اند، زیرا خواص فراوانی دارد، به انسجام و امنیت داخلی کمک می‌کند، به کم کردن روی دشمنان ما در خارج از کشور کمک می‌کند و بسیاری خواص دیگر، اگر می‌خواستیم که همه مردم در انتخابات شرکت کنند باید از سلائق مختلف کاندیدا داشته باشیم ولی باز به قول قدیمی‌ها «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه به جایی نرسد فریاد است»، حتی دیروز دیدم که به‌رغم درخواست آقای لاریجانی و توصیه رهبری دلایل عدم احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان اعلام نشد. نتیجه  بی‌اعتنایی به مردم و کاندیداهای آنان می‌شود کم‌رغبتی و بی‌میلی مردم، لذا اصلاح‌طلبان کاندیدایی ندارند و ضمن احترام به آقایان همتی و مهرعلیزاده وقتی شرایط برای اینکه این افراد از کانال نهاد اجماع ساز بیایند وجود نداشته است بعید به نظر می‌رسد که دیگر اتفاق تازه‌ای رخ دهد حتی اگر حمایتی هم بکنند دیگر وقتی برای برقراری ارتباط با مردم وجود ندارد و نوشداروی پس از مرگ سهراب است.   برخی کاندیداها شعارهایی می‌دهند که عملکردشان نشان می‌دهد چندان اعتقادی به آن ندارند مثل فضای مجازی، عدم فیلترینگ و غیره این مسائل چقدر می‌تواند بر نگاه جامعه نسبت به این نامزدها تاثیرگذار باشد؟ این افراد فکر می‌کنند مردم آلزایمر دارند تا دیروز با فیلترینگ موافق و با فضای مجازی مخالف بودند ولی امروز چون می‌دانند مردم به دنبال این مسائل هستند هم خودشان به فضای مجازی و تلگرام آمده‌اند ولــــی خــودشان چندی پیش آن را فیلــتر کرده بودند، مردم این تضادها را به راحتی تشخیص می‌دهند مثلا در رابطه با مذاکره، این افراد مذاکره را خیلی بــد می‌دانستند و مذاکره‌کنندگانی مثـــل آقای ظریف را خائن می‌دانستند، بــعد کــه رهبری فرمودند دولت تنها مجری سیــاست خارجی است و تصمیم گیر نیست، هیچ یک از این افرادی که فحاشی می‌کردند برای عذرخواهی پا پیش نگذاشتند و به اشتباه خود اعتراف نکردند، مذاکره مگر بدون مجوز سران کشور و در راس آن مقام معظم رهبری ممکن است؟ حالا آقایان شده‌اند طرفدار مذاکره! مردم تفاوت‌ها را می‌فهمند و شاید یکی از دلایل ریزش میل مردم این است که مردم دیروز این آقایان را دیده‌اند و صحبت‌های دیروزشان را شنیده‌اند، بی‌اعتنایی آنها را به موضوع بانوان دیده‌اند، حالا امروز یکی از دیگری در رابطه با فضای مجازی، بانوان و مذاکره سبقت می‌گیرند که جای تامل دارد.  آیا ممکن است مناظرات یا تحولات چند روز آینده بر افزایش مشارکت مردم تاثیرگذار باشد؟ به قول ناپلئون غیرممکن، غیر ممکن است، پس هر چیزی ممکن است ولی از این تصمیم گیران و تصمیم سازان و از این صدا و سیما چشمم آبی نمی‌خورد، آنها باید با مردم آشتی کنند، آنها باید واقعیات را به مردم بگویند و باید در این مقطع زمانی افکار بسته گذشته خود را باز کنند و مثل آحاد مردم بیندیشند تا فضای انتخاباتی باز شود و مردم پای صندوق‌ها بیایند. اگر روش خود را عوض کنند مردم هم به روش مثبت آنان پاسخ مثبت خواهند داد.