رامبد در چاه «مردم معمولی» «جان وین» علیه رنگین‌پوستان و گفت‌گو با دختر وزنه‌بردار


 
 
رامبد در چاه «مردم معمولی»!


سریال رامبد جوان که هر هفته 2 قسمت آن پخش می‌شود، حتی بعد از تغییرات هم چنگی به دل مخاطبان نزده است
نویسنده:  مائده کاشیان  
 
مدتی پیش پس از اعتراض فراوان مخاطبان به کیفیت سریال «مردم معمولی»، این مجموعه پس از انتشار 6 قسمت، کمی تغییر مسیر داد و قسمت‌هایی که تا پیش از این تغییر، منتشر شده بود از آرشیو فیلیمو حذف شد، بنابراین قسمت هفتم سریال به عنوان قسمت اول در دسترس مخاطبان قرار گرفت. آیا ایجاد تغییر در سبک و ساختار «مردم معمولی» اوضاع را به نفع سریال تغییر داده و در مقایسه با 6 قسمت قبلی چه تغییراتی در این مجموعه ایجاد شده است؟ در ادامه مطلب تغییر و تحولات سریال را بررسی کرده‌ایم. قصه‌محور شدن «مردم معمولی» سریال «مردم معمولی» به سبک سیت‌کام ساخته شده بود و در لوکیشن ثابت با استفاده از شخصیت‌های ثابت، ماجراهایی را روایت می‌کرد. یکی از انتقادات اصلی مخاطبان راجع به مجموعه «مردم معمولی» این بود که سریال قصه و هدف خاصی را دنبال نمی‌کند و موقعیت‌هایی که در سریال به عنوان موقعیت کمدی می‌بینیم، بامزه نیستند. مهم‌‎ترین تغییر در ادامه سریال «مردم معمولی» از همین جا آغاز شده است. سازندگان سریال تصمیم گرفتند از قسمت هفتم، این مجموعه قصه‌محور باشد و سریال هر بار داستان مربوط به شخصیت‌های خاصی را دنبال کند. در «مردم معمولی» جدید هر چند قسمت از سریال به یک قصه مشخص و دنباله‌دار می‌پردازد و پس از به سرانجام رسیدن ماجرا، داستان جدیدی در رابطه با کاراکترهای دیگری روایت می‌شود. کیفیت قصه‌ها هرچند که قصه‌محور شدن «مردم معمولی» می‌تواند مخاطب را بیشتر از قبل برای دنبال کردن سریال ترغیب کند، اما این موضوع کاملا بستگی به کیفیت داستان‌های سریال دارد. قصه‌‌هایی که تا قسمت نهم در سریال دیده‌ایم، مربوط به ماجراهایی مانند ازدواج کاراکترهای سریال با یکدیگر یا بازگشت عشق قدیمی یکی از شخصیت‌ها بوده است. این موضوعات آن قدر ظرفیت نداشته‌اند که انگیزه پیگیری سریال را در مخاطب تقویت کنند. «مردم معمولی» به قصه‌های جذاب‌تر و سرگرم‌کننده‌تری احتیاج دارد تا نسبت به قسمت‌های اولیه، تحول مهمی در آن ایجاد شود. طبق آن چه در واکنش‌های مخاطبان دیده می‌شود، با انتشار قسمت‌های جدید هم اتفاق مهمی برای سریال رخ نداده است. بازی بازیگران از همان ابتدا یکی از نقاط ضعف سریال «مردم معمولی»، شخصیت‌های کلیشه‌ای، بازی‌های اغراق‌شده و ضعیف بود. تغییراتی که در سریال به وجود آمده، نتوانسته این ایراد را برطرف کند. البته که رامبد جوان در قسمت‌های جدید نسبت به 6 قسمت اول تغییری در بازی خود ایجاد و سعی کرده حالت عادی صورتش را بیشتر حفظ کند و بیشتر با لحن معمولی صحبت کند، اما همچنان کاراکتر بامزه‌ای نیست. شبنم مقدمی نیز نسبت به 6 قسمت قبلی حضور پررنگ‌تری در سریال داشته و بازی نسبتا کنترل‌شده‌تری دارد، اما این بازیگر در مقایسه با خودش و بازی‌های خوبی که از او دیده‌ایم، همچنان حضور راضی‌کننده‌ای در سریال ندارد. دیگر بازیگران سریال مانند خاطره اسدی، کمند امیرسلیمانی و لیلی رشیدی نیز تغییر قابل توجهی نداشته‌اند، بنابراین نمی‌توان گفت کیفیت بازی‌ها در قسمت‌های جدید تغییر عجیب و غریبی داشته است. حضور بازیگران جدید به عنوان مهمان یکی دیگر از تغییرات، مربوط به حضور بازیگران مهمان در سریال بوده است. تا به حال سپند امیرسلیمانی، مهران غفوریان و شبنم فرشادجو، به عنوان بازیگر مهمان در «مردم معمولی» ایفای نقش کرده‌اند. در شرایطی که قصه‌ها به اندازه کافی جذاب نیستند، موقعیت‌های کمدی موقعیت‌های ساده، تکراری و پیش پا افتاده‌ای هستند، نقش‌هایی که به تناسب داستان اضافه می‌شوند و حضور بازیگر مهمان نیز نمی‌تواند کمک زیادی به بالا رفتن سطح کیفیت سریال و شوخی‌ها بکند، بنابراین «مردم معمولی» همچنان نتوانسته با تغییر مثبت و چشمگیری مخاطب را راضی کند.             دوئل «جان وین» و «ریگان» علیه رنگین‌پوستان! ستاره فیلم‌های وسترن چگونه با همکاری «رونالد ریگان» که معاونش بود و بعدها رئیس‌جمهور آمریکا شد، برای مخالفان سرخ‌پوست و سیاه‌پوست کاخ سفید پرونده‌سازی می‌کرد؟   ترجمه و تدوین: جواد نوائیان رودسری -  برای افرادی که عاشق فیلم‌های وسترن هستند، «جان وِین» یک شخصیت بسیار جذاب است؛ اصلاً نمی‌شود درباره این گونه(ژانر) از فیلم‌ها صحبت کرد، اما از او حرفی به میان نیاورد. فیلم‌های او در زمره خاطره‌انگیزترین آثار وسترن محسوب می‌شوند و ما ایرانی‌ها، شخصیت او را با صدای زنده‌یاد ایرج دوستدار به یاد می‌آوریم. با این حال، همان‌طور که قبلاً در صفحه تاریخ به بررسی پیشینه و فعالیت‌های هنرمندانی از این دست پرداختیم، در پس این نقش‌آفرینی‌های چشم‌نواز، رویدادها و سوابقی نهان است که دانستنش خالی از لطف نیست؛ سوابقی که اصولاً، خیلی‌ها از آن بی‌اطلاع هستند و با همین بی‌اطلاعی، به تأیید بی‌چون و چرای افراد می‌پردازند؛ یعنی نبوغ بازیگری آن‌ها را به تمام جوانب زندگی‌شان تسرّی می‌دهند. جان وین در سال 1907م/1286ش در ایالت آیوای آمریکا به دنیا آمد و در سال 1979م/1358ش، در کالیفرنیا درگذشت. سابقه بازیگری او در سینما، به سال 1926م/1305ش و بازی در فیلم «براون از هاروارد»، به کارگردانی «جک کانوی» بازمی‌گردد. او خیلی زود به ستاره محبوب فیلم‌های وسترن تبدیل شد و در کنار بازیگران معروف هالیوودی، نامش بر سر زبان‌ها افتاد. با این حال، یک دهه پس از مرگ او، اسنادی منتشر شد که نشان می‌داد اسطوره فیلم‌های وسترن، یک نژادپرست تمام‌عیار بوده‌است. طی حدود پنج‌سال، از 1998 تا 2002م، بسیاری از مجلات سینمایی و غیرسینمایی آمریکا، به این مسئله پرداختند و افرادی مانند «راجر اِبِرت»، خبرنگار، منتقد فیلم و فیلم‌نامه‌نویس مشهور آمریکایی (درگذشته به سال 1392ش) سخت کوشیدند تا «وِین» را از این اتهامات تبرئه کنند؛ اما اسناد و سوابق آن‌قدر واضح بود که این ماله‌کشی‌ها نمی‌توانست واقعیت شخصیت اسطوره سینمای وسترن را مخفی کند. کابوی ذاتاً نژادپرست! جان وِین از همان ابتدای جوانی، رویکردهای راست‌گرایانه و نژادپرستانه شدید داشت. «کاسپار»، ستون‌نویس روزنامه گاردین، در مقاله خود با عنوان «آیا باید از دیدگاه‌های نژادپرستانه جان وِین تعجب کنیم؟» که در 20 فوریه سال 2019، در پایگاه اینترنتی این روزنامه منتشر شد، برگ‌هایی از زندگی وِین را رو می‌کند که نشان‌دهنده تعلق وی به طبقه حاکم آمریکا و ارتباط تنگاتنگ وی با کاخ سفید است. کاسپار، مانند برخی دیگر از نویسندگان مخالف تبعیض نژادی در آمریکا، معتقد است که جان وین فقط در فیلم‌هایی بازی می‌کرد که در آن‌ها رنگین‌پوستان در شمایل افراد احمق یا وحشی ظاهر می‌شدند. او می‌نویسد: «وین حتی در فیلم‌های خودش، آمریکا را تنها متعلق به سفیدپوستان می‌دانست.» رویکرد او در دنیای واقعی هم، چیزی جز این نبود. روزنامه‌هایی مانند واشنگتن‌پست برای بدوبیراه‌هایی که به سیاه‌پوستان می‌گفت، تیترهای جذاب می‌ساختند. او ارتباط بسیار تنگاتنگی با چارلتون هستون و رونالد ریگان داشت؛ آن‌ها معتقد به حفظ «آرمان‌های آمریکایی» بودند. عجیب است که وِین اهل شمال آمریکا بود، اما اخلاقیاتش با جنوبی‌های طرفدار برده‌داری، مو نمی‌زد! شاید هنوز هم بدش نمی‌آمد مانند دوران قبل از لغو برده‌داری، به جان سیاه‌پوستان بیفتد و ماجراهای «کوکلاس کلان‌ها» را تجربه کند؛ سلاخی سیاه‌پوستان و سوزاندن جسد آن‌ها! اسلحه برای وِین، حکم یک وسیله مقدس را داشت و این‌گونه نبود که فقط به دلیل حضور در فیلم‌های وسترن چنین مشی و روشی را برگزیده باشد. زندگی شخصی او از منظر بی‌بندوباری، شباهت فراوانی به کلینت ایستوود داشت، انگار همه اسطوره‌های فیلم‌های وسترن باید در عرصه اخلاق جنسی لنگ می‌زدند! خط حمله وِین - ریگان اما آن‌چه باعث شد جان وِین به دلیل رفتارهای مبتنی بر نژادپرستی‌اش بیشتر بر سر زبان‌ها بیفتد، اقدام او برای تأسیس «اتحادیه فیلم‌سازان طرفدار آرمان‌‌های آمریکایی» در سال 1949م/1328ش بود؛ اتحادیه‌ای که او از طرف اعضایش به عنوان رئیس انتخاب شد و «رونالد ریگان»، بازیگر آن روزهای فیلم‌های وسترن و رئیس‌جمهور آینده آمریکا، در کسوت معاون وِین فعالیت می‌کرد. برخی معتقدند که نخستین گام‌های ریگان برای بالارفتن از نردبان سیاست، در همین اتحادیه برداشته شد. اما این اتحادیه چه بود و قصد داشت چه کاری انجام دهد؟ وِین در کنار ریگان قرار بود از کدام آرمان محافظت کنند؟ دورانی که از آن صحبت می‌کنیم، عصر «مک‌کارتیسم» در تاریخ آمریکاست؛ دورانی که بسیاری از هنرمندان، بازیگران و افراد مشهور، به اتهام گرایش‌های مارکسیستی و طبق برنامه جوزف مک‌کارتی، سناتور جمهوری‌خواه ایالت ویسکانسین، باید به پای میز محاکمه کشیده شوند، انگ بخورند و به دلیل مخالفت‌هایشان با نظام حاکم بر ایالات متحده، تاوان پس بدهند. این دادگاه‌ها، افراد مشهوری را به وابستگی‌های مارکسیستی متهم کرد؛ دالتون ترامبو، چارلی چاپلین و... . کار وِین و ریگان این بود که شاهدانی را برای دادگاه‌های ژوزف مک‌کارتی بتراشند. «کاسپار»، این رویکرد را نوعی پوشش برای اقدامات نژادپرستانه می‌دانست: «وِین و ریگان با شعار مخالفت با کمونیسم، به جان افرادی افتادند که یا رنگین‌پوست و دورگه بودند یا از رنگین‌پوستان حمایت می‌کردند.» وِین در دادگاه، علیه ترامبو شهادت داد، نه به خاطر وابستگی وی به حلقه‌ای از نویسندگان چپگرای آمریکا، بلکه به این دلیل که او، طرفدار حقوق سرخ‌پوستان و خواهان رفع تبعیض نژادی از سیاه‌پوستان بود. نگاه وِین به بازیگرانی مانند آنتونی کوئین که دورگه‌ای سفیدپوست-سرخ‌پوست بود، با چنین رویکردی شکل می‌گرفت. وین و ریگان خط حمله تیمی را تشکیل می‌دادند که می‌خواست سر به تن رنگین‌پوستان و طرفداران آن‌ها نباشد! چارلتون هستون، بازیگر نقش «بن‌هور» (با کارگردانی ویلیام وایلر در سال 1959م)، یکی از حامیان جدی آن‌ها در این عرصه بود. تیم اتحادیه حتی توانسته بودند «جینجر راجرز»، بازیگر زن هالیوودی را که در آن زمان محبوبیت فراوانی داشت، وارد جمع خودشان کنند. سازمان وِین در هالیوود برنامه شهادت دادن در دادگاه، توسط وِین و ریگان طراحی می‌شد و متحدان آن‌ها در اتحادیه، مأمور اجرای آن بودند. گاهی هم رئیس و معاون، شخصاً به دادگاه می‌رفتند. «کاسپار» ناامیدانه می‌نویسد: «فقط کافی است به فیلم‌ها و برنامه‌های فوق‌برنامه جان وِین در این دوره نگاهی بیندازید؛ او بی‌تردید یک راستگرای افراطی و یک نژادپرست بی برو برگرد است.» وِین به فعالیت در اتحادیه اکتفا نکرد؛ اواخر دهه 1950/1330ش که بازار مک‌کارتیسم به‌تدریج از رونق افتاد، او به سراغ هالیوود و ساختارهای آن رفت؛ «وِین و دوستانش یک سازمان هالیوودی برای حفاظت از ارزش‌های راستگرایانه و نژادپرستانه در هالیوود تشکیل دادند؛ شرم‌آور است، اما آن‌ها دست و پای خیلی از بازیگران و ستارگان رنگین‌پوست را بستند.» حتی بعد از مرگ وِین، جریانی که با محوریت او در هالیوود فعال بود، از میدان خارج نشد؛ آن‌ها کوشیدند که هرچه بیشتر، اسطوره سینمای وسترن را از اتهاماتی که به وی وارد می‌شد، تطهیر کنند؛ اما ماه همیشه پشت ابر پنهان نمی‌ماند.           گفت و گو  اگر صدبار به عقب برگردم  باز هم وزنه برداری را انتخاب می کنم  گفت‌وگوی اختصاصی با «یکتا جمالی» نوجوانی که در رشته وزنه‌برداری بانوان شگفتی‌ساز شد   صادق جهانی|روزنامه‌نگار       چندروز پیش تاریخ وزنه‌برداری بانوان ایران شاهد درخشش عضو نوجوان خودش در آوردگاه جهانی ازبکستان بود. «یکتا جمالی» 16ساله اهل شهرستان «سده لنجان» استان اصفهان با مهار مجموع وزنه 208 کیلوگرمی بر سکوی سوم این رقابت‌ها ایستاد و با کسب مدال برنز، صحنه بی‌نظیر و تاریخ‌سازی از مدال‌آوری بانوان این رشته را رقم زد و امیدهای زیادی برانگیخت. البته او دو مدال برنز یک‌ضرب و دوضرب‌ را هم دشت کرد و در مجموع با کسب سه نشان برنز، شگفتی‌ساز شد . در جوانه امروز با یکتا که به‌تازگی از رقابت‌های تاشکند بازگشته‌است، گپ زدیم.     به‌صورت حرفه‌ای از چه زمانی وارد رشته وزنه‌برداری شدی؟  قبل از وزنه‌برداری هندبال کار می‌کردم اما در آن رشته جای پیشرفت نبود. به وزنه‌برداری هم علاقه داشتم، مسابقات را مرتب پیگیری می‌کردم و درنهایت با تشویق‌ و حمایت‌های خواهرم بعد از تست‌دادن، شهریور سال 97 به‌صورت حرفه‌ای وارد این رشته و پنج ماه بعدش به تیم ملی دعوت شدم.   چه‌چیزی در وزنه‌برداری تو را جذب خودش کرد؟  اولین‌بار وقتی میله را در دست‌هایم گرفتم و وزنه زدم، حس خوب و عجیبی به من دست داد. با این‌که وزنه‌برداری رشته نوپایی برای بانوان است و سختی‌های فراوانی دارد، معتقد بودم که می‌توانم پیشرفت کنم. وزنه‌برداری مبارزه با میله و آهن است و به‌نظرم تمرینات شیرین و لذت‌بخشی دارد.    روزهای اول که سختی تمرینات را ازنزدیک لمس می‌کردی، نگفتی این رشته را کنار بگذارم؟ حتی وقتی دیگران می‌گفتند سخت است، سعی می‌کردم آن‌قدر تمرین کنم که وزنه برایم سبک‌تر به‌نظر برسد. هرگز فکر نکردم این چه رشته‌ای است که واردش شدم. البته وزنه‌برداری رشته‌ای نیست که ورزشکار در همان روز اول بتواند وزنه‌های زیادی بردارد بلکه باید به‌مرور با تکنیک‌ها آشنا شود. من هم اوایل با میله‌های آموزشی تمرین می‌کردم و کم‌کم طی مدت‌ زمان‌های دوهفته‌ای که رکوردگیری می‌کردیم، وزنه‌های بیشتری می‌زدم.   برای رقابت‌های تاشکند چطور انتخاب شدی؟ قبل از این مسابقات سه ماه در اردو بودیم و درنهایت با انجام رکوردگیری، افرادی را که شانس کسب مدال داشتند به مسابقات اعزام کردند. سطح مسابقات بالا بود و از کشورهای مختلفی شرکت کرده‌بودند. من موفق شدم شش حرکتم را بزنم و در تاریخ وزنه‌برداری بانوان ایران سه مدال برنز یک‌ضرب، دوضرب و مجموع 208کیلوگرم را کسب کنم. خدا را شکر هیچ استرسی نداشتم، آمادگی‌ام زیاد بود و فقط روی وزنه‌هایم تمرکز کرده‌بودم.   برای نوجوان‌های علاقه‌مند به وزنه‌‌داری چه پیشنهادی داری؟ خیلی از نوجوان‌ها با وجود علاقه‌ به وزنه‌برداری، شاید به‌دلیل سختی‌اش اصلا سمت این رشته نمی‌روند. به‌نظرم اگر کسی علاقه‌مند است، طعم تمرین‌کردنش را بچشد و خودش را محک بزند، درنهایت یا خوشش می‌آید یا نه. وزنه‌برداری یک رشته تکنیکی و قدرتی است. بعضی‌ها می‌گویند کمردرد نمی‌گیری یا وزنه روی سرت نمی‌افتد؟ جوابم این است وقتی که تکنیک‌، فنون و اصول را درست اجرا کنیم، مشکلی پیش نمی‌آید. من اگر صدبار به عقب برگردم، باز همین رشته را انتخاب می‌کنم.   پس وزنه‌زدن خلاف تصور رایج فقط به زور بازو نیست بله، در این رشته علاوه‌بر زور، تکنیک هم خیلی موثر است. درواقع برای موفقیت هر دو را باید کنار هم داشت. نمی‌توان گفت کسی که تکنیک اش عالی است، اگر زور نداشته‌باشد، وزنه‌بردار موفقی خواهدبود و کسی هم که زور بازو داشته‌باشد، بدون تکنیک موفق نمی‌شود.   چطور می‌شود هم قهرمان جهان بود و هم دانش‌آموز؟ با درس و مشق چه می‌کنی؟ با این‌که مدت‌ زیادی در اردو بودم و بعد هم به مسابقات تاشکند اعزام شدم، امتحاناتم را با موفقیت پشت سر گذاشتم. البته شرایط حضور در اردو و درس خواندن سخت بود اما توانستم با برنامه‌ریزی به هر دوی آن‌ها برسم، معلم‌ها هم شرایطم را درک می‌کردند. عکس از: مرضیه سلیمانی، ایرنا